تبیان، دستیار زندگی
متفکران دینی درون نظام جمهوری اسلامی ایران متفقند که کرامت و شرافت انسان زیربنا و معیار حکومت دینی است و هر حکومتی که کرامت و حیثیت انسان در آن رعایت نشود مشروعیت ندارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کرامت انسانی در حکومت دینی

کرامت انسان از منظر سه فیلسوف حوزوی 1

آیت الله جعفری و مصباح یزدی

متفکران دینی درون نظام جمهوری اسلامی ایران متفقند که کرامت و شرافت انسان زیربنا و معیار حکومت دینی است و هر حکومتی که کرامت و حیثیت انسان در آن رعایت نشود مشروعیت ندارد.

از آنجا که قرآن کریم برای انسان دو نوع کرامت ذاتی و ارزشی را اثبات می کند میان این متفکران در محدوده و قلمروا این دو نوع کرامت در سیستم حقوقی و سیاسی اختلافاتی وجود دارد که هریک آثار و لوازم خاصی در نظام سیاسی و حقوقی و رفتار سیاسی حاکمان دارد.

برای تبیین نگاه فیلسوفان حوزوی به مقوله کرامت انسان در حکومت دینی به دیدگاه سه تن از ایشان می پردازیم. آیت الله مصباح یزدی، آیت محمد تقی جعفری و آیت الله جوادی آملی.

که در این نوشتار نگاه دو تن از فیلسوفان حوزوی بیان خواهد شد.

1. آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

آیت الله مصباح در تحلیل خود معتقد است یك دسته آیات قرآنى ناظر به «كرامت تكوینى » انسان و در واقع هدف مدح در آنها، مدح فعل خداست؛ اگر انسان فضیلتى هم دارد به اعتبار این است كه متعلق تكریمات الهى ست و گرنه با نظر دقیق، باید چه گفت این كرامتها از آن خداست. اما جایى كه پاى افعال اختیارى به میان آید، دیگر جاى كرامت عمومى و همگانى نیست.

پس پاسخ ما به این سؤال كه آیا انسان از دیدگاه ارزشى، بر همه ى موجودات مزیت دارد و آیا همه ى انسانها در این زمینه مساویند، این است نه همه ى انسانها بهتر از همه ى حیواناتند و نه همه پست تر. برخى آن قدر تكامل مى یابند كه فرشتگان در برابرشان سجده مى كنند و برخى چندان تنزّل مى یابند كه از حیوانات هم پست ترند(1)

بنابراین كرامت ذاتی هیچ بار ارزشی ندارد بلكه اختصاص به خداوند دارد آن كرامتی بار ارزشی و حقوقی دارد كه همراه اختیار باشد.

ایشان در جایی دیگری می نویسد:

«اعلامیه جهانی حقوق بشر برای کرامت و آزادی انسان ارزش زیادی قائل است. ااز نظر این اعلامیه، چون انسان دارای کرامت، حرمت و احترام است دارای یک سری حقوق اساسی و بنیادی است؛ ولی این پرسش مطرح است که آیا کرامتی که برای انسان ثابت است، باید همیشه و در همه جا رعایت گردد یا این که حد و مرزی دارد؟تاریخ بشری شاهد افراد جنایتکاری بوده است که زمین را از خون انسان های بی گناه سیراب نموده اند....

حال آیا چنین انسانهایی، دارای کرامت بشری و احترام هستند؟... منظور تدوین کنندگان اعلامیه جهانی  از کرامت، چه نوع کرامتی است؟ آیا این حق با این وسعت و اطلاقش قابل قبول است یا باید استثناهایی را بر آن پذیرفت؟ بدیهی است که اطلاق و عموم کرامت بشری با هیچ منطق و برهانی قابل پذیرش نیست و حتماً استثنا دارد.»(2)

خلاصه نظر ایشان چنین است:

«بنابراین، از دیدگاه اسلام، انسان دارای«کرامت تکوینی» است که آن عبارت از نعمت هایی است که خدای متعال به انسان داده است.

یکی از بزرگترین این نعمت ها نعمت عقل و شعور است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز به آن اشاره شده است... خرد و وجدان از نعمت های مهم الهی است و این همان کرامت تکوینی است. مطلب مذکور از اعلامیه، با دیدگاه اسلام توافق دارد؛ ولی این که خرد و وجدان انسان منشأ حقوقی برای وی گردد که حتّی با ارتکاب بدترین جنایات نیز مستحق اهانت نباشد، قابل قبول نیست.

انسان به دلیل داشتن همین کرامت، دارای تکالیف سنگینی می گردد که در صورت عدم انجام آنها از انسانیت ساقط می گردد، و بلکه از هر جنبنده ای پست تر می شود.»(3)

2. آیت الله محمد تقی جعفری

علامه محمدتقی جعفری در کتاب حکمت اصول سیاسی اسلام در یک فصل به بررسی و تبیین جانب مختلف برابری و کرامت انسانها پرداخته و مراتب کرامت انسانها را بیان داشته اند.

«اگر حیات را یک پدیده طبیعی محض تلقی کنیم، و نتوانیم یک امتیاز فوق طبیعی برای آن اثبات کنیم که موجب ارزشمند بودن آن باشد، نخواهیم توانست حقی برای حیات اثبات کنیم که دیگران مکلف به مراعات آن باشند، همچنان نمی توانیم برای حیات، کرامتی اثبات کنیم که حقی لازم المراعات برای همه داشته باشد.»(4)

ایشان پس از اثبات هر دو کرامت اعم از طبیعی و ارزشی الهی انسان به نقش اختیار واراده انسان در حفظ و تقویت یا نفی و از دست دادن آن می پردازد. در تفسیر آیه کرامت(5) می نویسد:

« معلوم می گردد که خداوند سبحان زمینه ارزش و کرامت و شرافت را در انسان به وجود آورده است، ییعنی همه نیروها و استعدادهای مثبت که خداوند به انسان ها عنایت فرموده است، مقتضی ارزش و کرامت و حیثیت است که مقتضی به وجود آمدن حق کرامت برای آنان می باشد، نه اینکه در همه موقعیت ها و شرایط، انسان ها دارای شرف ذاتی و کرامت وجودی هستند، لذا اگر انسانی درصدد هوی پرستی و خودکامگی و قدرت بازی و خود  هدفی برآمد، و آن نیروها و استعدادها را به سوی اهداف پلید خود توجیه و مورد بهره برداری قرار داد،قطعی است که چنین انسانی نه فقط حق کرامت و شرافت ذاتی ندارد، بلکه بدان جهت که مخلّ حیات و کرامت و آزادی دیگر انسان ها می باشد مجرم بوده و باید مواخذه و برای دفاع از حقوق حیات و کرامت و آزادی آنان مورد کیفر قرار بگیرد.»(6)

ایشان بر این اعتقاد هستند که اگر فرد یا جامعه ای حق کرامت دیگران را مراعات نکند نخست کرامت و شرافت خود را از دست داده است و سپس نسبت به دیگران حکم نابکارانه می کنند.

« اگر متفکری یا مکتبی ادعا کند که همه انسان ها در برخورداری از حق کرامت و شرف انسانی یکسانند و هیچ تفاوتی با دیگری ندارد قطعاً سخنی نا مفهوم می گوید آیا معقول است که علی ابن ابیطالب با ابن ملجم هوی پرست و جنایتکار بزرگ تاریخ بدون تفاوت از حق کرامت و شرف انسانی برخوردار باشند؟»(7)

ایشان همچنین معتقد است:

« حق کرامت به معنای حق اصطلاحی، امتیاز یا اختصاص قابل نقل و انتقال و اسقاط نیست. از دیدگاه اسلام هیچ کس نباید امتیازی را که خداوند به عنوان کرامت و شرف و حیثیت ارزشی به او عنایت فرموده است نقل یا اسقاط کند.... از دیدگاه اسلام چنانکه دفاع از کرامت و شرف انسانی لازم است، همانطور ارشاد کسی که بر فرض بسیار بعید بخواهد از کرامت و شرف خود دست بردارد، واجب است»(8)


منابع:

1. آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم 1380.ج 1-3 ص367.

2. مصباح، محمد تقی(آیت الله)، نظریه حقوقی اسلام، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم1380 ص280.

3. نظریه حقوقی اسلام. ص288.

4. علامه محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام،بنیاد نهج البلاغه ، تهران 1379. ص353.

5. اسری70.

6. حکمت اصول سیاسی اسلام، ص350.

7. همان ص356.

8. همان ص361.

تهیه و تولید : سید مهدی موسوی ، گروه حوزه علمیه تبیان