عامل سعادت پسر یزید چه بود؟
تربیت صحیح دینی، عوامل مؤثر در شقاوت انسان را خنثی میکند. یعنی اگر به راستی جوانان با مسجد و روحانیت، مجالس دینی، رساله عملیه مراجع تقلید و نیز با کتابهای محتوی احکام، اخلاق و اعتقادات اسلام، سر و کار داشته باشند، سعادتمند خواهند شد؛ هرچند از حیث قوانین وراثت، تغذیه، همنشین و محیط، محکوم به گمراهی و انحراف باشند.
عوامل مؤثر در سعادت و شقاوت انسان
اوّل: قانون وراثت؛ هم به تجربه اثبات شده و هم از نظر علمی قابل اثبات است که فرزندان افراد صالح، صالح و فرزندان افراد فاسق، فاسق میشوند. به عبارت روشنتر صفات نیک و بد پدر و مادر، به واسطه ژنهای آنان به فرزندان منتقل میگردد. از این رو پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرموده اند: از گُلی که روی منجلاب روییده میشود، بپرهیزید؛ یعنی با زنی که از نظر ظاهر زیبا باشد، امّا خانواده او پست یا بیریشه و اهل معصیت باشند، ازدواج نکنید.
«أَیهَا النَّاسُ إِیاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ! قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ» [1]
آن نبی گرامی، دو ملاک و دو معیار «دین» و «اخلاق» را برای ازدواج مهم و اساسی میدانستند و همواره به مسلمین سفارش میکردند که به جز این دو معیار، دنبال چیز دیگری نباشید که فساد بزرگ در پی خواهد داشت.
«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِیرٌ» [2]
این دو روایت شریف، اهمیت موضوع وراثت و انتقال صفات پدر و مادر به فرزندان و تأثیر به سزای صفات و حالات والدین بر روحیات و صفات فرزندان را نمایان میسازد.
دوّم: قانون تغذیه؛ نوع تغذیه انسان، بر خصوصیات ظاهری و باطنی او اثرگذار است و از این جهت در تعالیم دینی بر رعایت پاکی ظاهری و باطنی غذا، فوقالعاده پافشاری شده است. وقتی انسان از کودکی غذایی بخورد که از لطافت ظاهری برخوردار است، لطافت و زیبایی ظاهری پیدا میکند. همچنانکه غذاهای غیرلطیف، آن لطافت را به آدمی نمیبخشد.
اثر باطنی تغذیه، از اثر ظاهری آن مهمتر است. تغذیه انسان، از قبل انعقاد نطفه، در زمان بارداری و شیردهی مادر و پس از تولد تا پایان عمر، باید حلال و طیب باشد، وگرنه موجب شقاوت او میشود.
امام حسین«سلاماللهعلیه»، در روز عاشورا، در پاسخ به سؤال حضرت زینب«سلاماللهعلیها» که پرسید: چرا این جماعت با سخنرانی و تبلیغ شما متنبّه نشدند؟ فرمود: «ملئت بطونهم من الحرام»، چون شکم آنان از حرام پر شده، دیگر حرف حق در آنان تأثیر ندارد. در میان مردم نیز مشهور است که اگر یک بچّه، صفات بدی داشته باشد و کارهای زشت از او سربزند، میگویند: لقمه او حرام است و این، تعبیر درستی است.
سوّم: قانون همنشین؛ همنشین و رفیق انسان، تأثیر عجیبی در تربیت او دارد. رفیق خوب، میتواند انسان گمراه را هدایت کند و رفیق بد قادر است، پسر حضرت نوح«علیهالسّلام» را به گمراهی و تباهی بیفکند.
تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر از بود از مادر بد
مار بد تنها همی بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند
قرآن کریم در این باره خیلی پافشاری دارد، چنانکه میفرماید: گروهی در قیامت، پشت دست خود را به دندان میگیرند و هر یک از آنان میگوید: «ای کاش با فلانی رفت و آمد نداشتم که مرا منحرف کند».
«یا وَیلَتى لَیتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً ، لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی وَ كانَ الشَّیطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً» [3]
منظور از شیطان در این آیه شریفه، به تعبیری شیطان انسی یا همان رفیق بد است. چه بسیار مشاهده شده است که یک خانم عفیف و باحجاب، پس از مدتی رفت و آمد با افراد بیحجاب و بیعفت، تأثیر میپذیرد و طولی نمیکشد که حجاب و حتی عفّت خود را از دست میدهد.
چهارم: قانون محیط؛ محیط مدرسه، محیط خانه و به طور کلی اجتماع، اگر آلوده باشد، افراد آن نیز آلوده خواهند شد. خانوادهای که آلوده به برنامهها و فیلمهای مبتذل ماهواره است، فرزندانی آلوده و گناهکار خواهد داشت. کسانی که در محل کار یا زندگی، با اشخاصی سر و کار دارند که از نظر زبان، لاابالی هستند، معمولاً بدزبانی را یاد میگیرند. کم پیدا میشود یک کسی در مجالس تهمت و غیبت و شایعه، حضور داشته باشد و رنگ آن مجالس را به خود نگیرد. بنابراین، محیط آلوده، در شقاوت انسان و محیط مقدّس، در سعادت او تأثیر به سزا دارد.
تربیت دینی، مانع اثر گذاری عوامل شقاوت در انسان
نکتهای که توجه جدی میطلبد این است که تربیت صحیح دینی، عوامل مؤثر در شقاوت انسان را خنثی میکند. یعنی اگر به راستی جوانان با مسجد و روحانیت، مجالس دینی، رساله عملیه مراجع تقلید و نیز با کتابهای محتوی احکام، اخلاق و اعتقادات اسلام، سر و کار داشته باشند، سعادتمند خواهند شد؛ هرچند از حیث قوانین وراثت، تغذیه، همنشین و محیط، محکوم به گمراهی و انحراف باشند.
یک معلّم خوب و تأثیر گذار یا یک رفیق و همراه با اخلاق و سازنده، میتواند تمام عوامل مؤثر در شقاوت و تیرهبختی انسان را خنثی کند و او را به منزل سعادت و صراط مستقیم هدایت نماید.
گواهی تاریخ بر نقش سازنده تربیت دینی
افزون بر تأکید قرآن و عترت، تاریخ گواهی میدهد که تربیت دینی سرنوشت آدمیان را تغییر خواهد داد و مانع سقوط افرادی میشود که از حیث طبیعی و از نظر عوامل فوقالذکر، سقوط آنان حتمی است. اشخاص فراوانی در گذشته بودهاند که با تربیت یک عالم ربّانی یا یک معلّم دیندار، مسیر زندگی خود را تغییر داده و سعادتمند شدهاند.
پسر یزید بن معاویه، که اتفاقاً او هم معاویه نام داشته، از جمله این افراد است. بعد از مرگ یزید، بنیامیه با او بیعت کردند و او را به مسجد آوردند. او نیز در مسجد نماز خواند و پس از نماز، بر فراز منبر رفت و بیعتی که با او شده بود را فسخ کرد.
گفت: خدا لعنت کند جدّم معاویه و پدرم یزید را که هر دو ظلم کردند و خلافت را از اهلبیت غصب نمودند. من خلیفه نیستم و اگر خلیفه میخواهید، به علی بن الحسین(امام سجادسلاماللهعلیه) در مدینه رجوع کنید
. پس از مدّتی هم از دنیا رفت.[4]بررسی زندگی معاویه فرزند یزید، حاکی از آن است که یک معلّم شایسته توانسته است در او نفوذ کند و چنین مقام و منزلتی برای او رقم بزند که پس از رسیدن به خلافت، از آن دست بکشد و صاحب آن را به مردم معرفی کند.
معلّم او با تربیت صحیح دینی، تأثیر قانون وراثت و انتقال صفات ناپسند معاویه و یزید به این فرزند را خنثی کرده بود. محیطی که پسر یزید در آن پرورش یافته بود، خانه یزید بود که واضح است، آلودهترینِ خانههاست. امّا آن معلّم، آثار مخرّب آن محیط و نیز آثار همنشینی با افراد گناهکار و لاابالی را نیز از بین برده بود.
فرزند متوکّل عبّاسی نیز در اثر تربیت یک معلّم شیعه و دیندار، به سرنوشتی متفاوت از اجداد خویش دست یافت و شیعه شد. امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» اخبار غیبی بنیامیه و بنیعباس را بیان فرمودهاند و در نهج البلاغه موجود است. آن حضرت، در آن اخبار غیبی، از متوکّل به عنوان شقیترین خلیفه بین بنیامیه و بنیعبّاس، نام میبرند. امّا فرزند او که منتصر نام دارد، در اثر تربیت معلّم خود، قانون وراثت، تغذیه، همنشین و محیط را خنثی کرد و به راه راست هدایت شد. حتی در تاریخ میخوانیم که همین منتصر، پدر خود متوکّل را که به خاطر اهانت به حضرت زهرا«سلامالله علیها»، واجب القتل شده بود، کشت و به درک واصل کرد.[5]
ضرورت توجه جوانان به تربیت دینی
جوانان عزیز توجه داشته باشند که ارتباط با علمای ربّانی و افراد دیندار، مانع سقوط، و دوری از مسجد، روحانیت و معنویات، عامل سقوط آنان است. محیط آلوده و رفیق ناباب، در کمین جوانان است و اگر با منبر و محراب سر و کار نداشته باشند، شیاطین انسی و جنّی آنان را میبرند و به انحراف و سقوط میکشند.
اگر انسان تمام عمر خود را صرف پیدا کردن یک معلّم خوب یا یک رفیق خوب کند، ارزش دارد که حتی یک روز با او همراهی و همنشینی داشته باشد. جوانها باید به دنبال مسجد خوب و روحانی ملاّ،متدین و عاقل بگردند و برای یافتن کتابهای دینی راجع به احکام، اخلاق و اعتقادات، تلاش کنند و یقین داشته باشند در پی چنین تلاشی، به سعادت دست خواهند یافت.
متأسفانه امروزه، جوانان، ارتباط مطلوبی با معنویات و امور دینی ندارند که مصیبت بزرگی است. خلوت بودن مساجد و جلسات مذهبی، یک زنگ خطر برای آینده جوانان است و باید همگان نسبت به خطرات و خسارات دوری از مسجد، روحانیت و مجالس دینی، هشیار باشند.
ارزش رهانیدن یک انسان از سقوط
قرآن کریم میفرماید:
«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَكَأَنَّما أَحْیا النَّاسَ جَمیعاً» [6] ؛
این آیه شریفه یک معنای ظاهری و یک معنای باطنی دارد. ظاهر آیه، حاکی از احترام خداوند متعال به شخصیت آدمیان است. به همین منظور میفرماید: اگر کسی بیجا دیگری را بکشد، مثل این است که جهان را کشته باشد و اگر کسی، بتواند دیگری را که در شُرُف مرگ است، از مرگ نجات دهد، مثل این است که جهان را زنده کرده باشد. به خلاف دنیای امروز که برای انسانها شخصیت قائل نیست، قرآن کریم، شخصیت هر یک از انسانها را به اندازه همه آنان میداند.
اما معنای باطنی آیه شریفه، بر اساس فرمایش امام صادق«سلاماللهعلیه» این است که اگر کسی، دیگری را منحرف کند، مثل این است که جهان را کشته باشد و اگر کسی بتواند یک نفر را هدایت کند، مثل این است که جهان را زنده کرده باشد.[7]
تعلیم و تعلّم دینی در اسلام اینقدر اهمیت دارد و دلیل این اهمیت نیز این است که سعادت و رستگاری بشریت، مرهون تعلیم و تعلّم و وابسته به ارتباط با علمای ربّانی است. جوانی که طالب کمال است و راه هدایت و رستگاری را میپیماید، باید با مراجع تقلید و رسالههای آنان سر و کار داشته باشد، از کتابها، نوارها و سی دیهای اخلاقی و مورد اطمینان استفاده کند و با کتابهای اعتقادی سر و کار داشته باشد. وگرنه بنابر فرمایش پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم»، فاصله گرفتن از علما موجب میشود که انسان، بدون ایمان از دنیا برود: «یخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا بِلَا إِیمَان» [8]
پینوشتها:
1. الكافی، ج 5، ص 332.
2. الكافی، ج 5، ص 347 .
3. فرقان / 29-28.
4. بحار الأنوار، ج46، ص 118.
5. الأمالیللطوسی، ص 327 .
6. مائده / 32.
7. الكافی، ج 2، ص 210.
8. جامع الأخبار، ص 130.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری