تبیان، دستیار زندگی
علامه مجلسى در جلد 3 بحار الانوار از احتجاج نقل مى کند: زندیقى خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید عرض کرد: شما مى فرمائید هر فردى داراى دو مَلک است که مأمور ثبت اعمال اویند در حالى که خدا را بر همه چیز دانا مى دانید. حضرت چند جواب فرمودند: اول اینکه خدای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا خدا برای ما فرشتگان ناظر قرار داده است؟


حتما نام کرام الکاتبین را شنیده اید ؟!همان ملک گرامی ای که مأمور نوشتن اعمال است ، شاید در ذهن شما هم این پرسش شکل گرفته باشد که خداوند متعال چه نیازی دارد که فرشته ای را ناظر بر انسان قرار دهد مگر خود بر اعمال انسان  واقف نیست؟ جواب را از امام صادق علیه السلام می شنویم...
فرشته
علامه مجلسى در جلد 3 بحار الانوار از احتجاج نقل مى کند: زندیقى خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید عرض کرد: شما مى فرمائید هر فردى داراى دو مَلک است که مأمور ثبت اعمال اویند در حالى که خدا را بر همه چیز دانا مى دانید.

حضرت چند جواب فرمودند: اول اینکه خدای تعالى براى مَلک عبادتى قرار داده که رزق اوست . آرى رزق مَلک عبادتست ، هر صنف مَلک یک قسم عبادت دارند، از آنجمله کرام الکاتبین هستند که عبادتشان ثبت اعمال بندگانست . دیگر آنکه خداى تعالى مَلک را بربندگانش شاهد قرار داده است . وقتى که بنده متوجه شد کسانى هستند که ناظر اعمال اویند مواظبت بیشترى مى کند و در حضور مَلک رعایت مى کند چون فردا این کارهایش را شهادت مى دهند خجالت مى کشد و گناه نمى کند.

از آنجمله مى فرماید: خدا بزرگست و کارى هم که براى او باشد بزرگ مى شود، هر چند بشر کوچک است و کارش هم قهرا کوچک مى باشد، اما چون به بزرگ نسبت پیدا مى کند اهمیت مى یابد. براى نشاندادن اهمیت آن ، آنست که دست بدست مى گردانند، آن را ثبت مى کنند، نشان پیغمبر و امام و ملائکه مى دهند.

از جمله حکمت هاى آفرینش کرام الکاتبین ، حفظ مؤ من از شیاطین است . هنگامیکه شیاطین به مؤ من نزدیک مى شوند ملائکه آنها را مى رانند، ولى اگر خود شخص عقب شیاطین برود حرف دیگرى است .

این نویسندگان دانای به نیات انسانها نیز هستند، چون می‌فرماید: آنچه انسانها می‌کنند، آنان می‌دانند و معلوم است که بدون علم به نیات انسانها نمی‌توانند به خصوصیات افعال و عناوین آنها. و این که خیر است یا شر، حسنه است یا سیئه علم پیدا کنند، پس معلوم می‌شود، ملائکه دانای به نیات انسانها نیز هستند

هنگام مرگ که سعى شیاطین در دزدیدن نور ایمان است ، اینها سعى خودشان را در کمک بمؤ من مى کنند. و جهت دیگر خلقت مَلک ، حفظ بدن از آفات است . این همه مخاطراتى که در بیست و چهار ساعت است ، شخص کجا جان سالم بدر مى برد؟ از همان کوچکى حفظ الهى توسط مَلک است که شخصى از شدائد مى رهد.

پس از مرگ مؤ من ، کرام الکاتبین عرض مى کنند: پروردگارا آن کسى که ما ماءمور اعمالش بودیم از دنیا رفته است چه کنیم؟

ندا مى رسد: آسمانها از ملائکه مملُوّ است بر سر قبرش باشید و آن اعمال خیر را که انجام مى داده شما انجام دهید و ثوابش را براى او بنویسید.

ازشئون کرام الکاتبین عزادارى بر مرگ مؤ من است ، بلکه از بعضى روایات اینطور استفاده مى شود که این موضوع اختصاص باین دو مَلک ندارد. ابواب آسمانها که از آن اعمال مؤ من بالا مى رفت ، وقتى که مُرد برایش مى گرید، زمینى که رویش عبادت مى کرد براى او مى گرید، حالا گریه زمین به چه نحو است نمى دانیم .( حقایقى از قرآن : ص 245 .)

چرا خداوند برای انسانها فرشته گذاشته‌اند؟

خداوند تبارک و تعالی منبع فیض است و همواره فیض او بر همه مخلوقات و از آن جمله انسان ساری و جاری است، خلقت انسان ها لطف است، از جانب خداوند و نعمتهای که به انسان در تمام عمر، می‌دهد فیض و لطف دیگری است و خلقت فرشتگان و گماردن چند فرشته را بر انسان و مأمور نمودن آنها را به حفظ اعمال انسان خود لطف آخری است.

فرشتگان حافظان اعمال

«وَ إِنَّ عَلَیکمْ لَحافِظِینَ کراماً کاتِبِینَ یعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» ؛[1] بدون شک نگاهبانانی بر شما گمارده شده، والامقام و نویسنده، آنها می‌دانند شما چه می‌کنید.

فرشته

خداوند فرشتگان را از آن جهت بر انسان گماشته است تا انسان گمان نکند که خداوند از اعمال آنان بی‌خبر است و این یک نوع لطفی است از جانب خداوند بر انسان، زیرا وقتی انسان بداند که خداوند فرشتگانی را گماشته که از اعمال آنان مراقبت می‌کنند، از معاصی و گناه دوری می‌کنند و دیگر این که خداوند با گماردن فرشتگان بر انسان و مراقب قرار دادن آنان از اعمال انسان،‌ خداوند می‌خواهد بر علیه انسان حجت داشته باشد، زیرا در صورتی که انسان گناه کرد و انکار ورزید، خداوند بتواند بر انسان حجت اقامه کند.

منظور از حافظین در این آیه، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسانها اعم از نیک و بد هستند که در سوره مبارکه ق از آنها تعبیر به رقیب و عتید شده است که می‌گوید انسان هیچ سخنی را تلفظ نمی‌کند، مگر این که نزد آن فرشته‌ای است که مراقب و آماده برای انجام مأموریت[2] و این آیه اشاره دارد به این که اعمال انسان غیر از طریق یادآوری خود صاحب عمل، ‌از طریق دیگر نیز محفوظ است و آن محفوظ بودن با نوشتن فرشتگان نویسنده اعمال است که در طول زندگی هر انسانی موکل بر او هستند و بر معیار آن اعمال پاداش و کیفر می‌بینند. هم چنان که فرمود: «وَ نُخْرِجُ لَهُ یوْمَ الْقِیامَه کتاباً یلْقاهُ مَنْشُوراً اقْرَأْ کتابَک کفى بِنَفْسِک الْیوْمَ عَلَیک حَسِیباً» ؛[3] (ایمان همان نامه اعمال اوست به او می‌گوئیم) کتابت را بخوان کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی.

و ان علیکم لحافظین یعنی از ناحیه ما حافظانی موکل بر شما هستند که اعمال شما را با نوشتن حفظ می‌کنند. کراماً کاتبین حافظانی که دارای کرامت و عزتی نزد خدای تعالی هستند.

یعلمون ما تفعلون، در این جمله می‌خواهد بفرماید فرشتگان در تشخیص اعمال نیک از بد شما و تمیز حسنه آن از سیئه آن دچار اشتباه نمی‌شوند، پس این آیه ملائکه را منزه از خطا می‌دارد.

بنابراین ملائکه به افعال بشر با همه جزئیات و صفات آن احاطه دارند و آن را همان طور که هست حفظ می‌کنند. در این آیات عدّه این فرشتگان که مأمور نوشتن اعمال انسان است، ‌معین نشده است. بلی در آیه دیگر که می‌فرماید: «إِذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الَْیمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ» ؛[4] به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‌دارند، ‌استفاده می‌شود که برای هر یک دو نفر از آن فرشتگان موکلند، یکی از راست و یکی از چپ.

مطلب دیگری که از آیه یعلمون ما تفعلون استفاده می‌شود این است که این نویسندگان دانای به نیات انسانها نیز هستند، چون می‌فرماید: آنچه انسانها می‌کنند، آنان می‌دانند و معلوم است که بدون علم به نیات انسانها نمی‌توانند به خصوصیات افعال و عناوین آنها. و این که خیر است یا شر، حسنه است یا سیئه علم پیدا کنند، پس معلوم می‌شود، ملائکه دانای به نیات انسانها نیز هستند.[5]

و لذا علاوه بر احاطه علمی خداوند بر ظاهر و باطن انسان دو فرشته نیز مراقب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت می‌کنند، پیوسته، ‌با او هستند و لحظه‌ای جدا نمی‌شوند تا از این طریق اتمام حجت بیشتری شود و تأکیدی باشد بر مسأله نگاهداری حساب اعمال و تلقی به معنای دریافت و اخذ و ضبط است و متلقیان دو فرشته‌ای هستند که مأمور ثبت اعمال انسان می‌باشند. قصد کنایه از آن است که این دو همواره با انسانند مترصد اعمال او می‌باشند.

فرشته سمت راست فرمانروا فرشته سمت چپ است، وقتی انسان گناهی انجام می‌دهد، فرشته سمت چپ می‌خواهد آن را یادداشت نماید، فرشته سمت راست می‌گوید، دست نگاهدار و صبر کن تا هفت ساعت صبر می‌کند و اگر توبه کرد چیزی برای او نمی‌نویسد و اگر توبه نکرد یک گناه می‌نویسد

ما یلفظ من قول الالدیه رقیب عتید: می‌فرماید: هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‌کند مگر این که نزد آن فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت است، در آیه گذشته سخن از ثبت تمامی اعمال آدمی بود و در این آیه روی خصوص الفاظ آدمی تکیه می‌کند و این به خاطر اهمیت فوق العاده و نقش مؤثری است که گفتار در زندگی انسانها دارد، تا آن جا که گاهی یک جمله مسیر زندگی اجتماعی را به سوی خیر یا شر تغییر می‌دهد. و هم به خاطر این که بسیاری از مردم سخنان خود را جزء اعمال خویش نمی‌دانند و خود را در سخن گفتن آزاد می‌بینند، در حالی که مؤثرترین و خطرناکترین اعمال آدمی همان سخنان اوست و ذکر این آیه بعد از آیه قبل ذکر خاص بعد از عام است.[6]

مرحوم محدث بزرگوار علامه مجلسی وقتی این آیه را بیان می‌کند، می‌گوید: گفته‌اند که فرشته سمت راست نویسنده حسنات و کارهای نیک و فرشته سمت چپ نویسنده لغزشها و گناهان است، و گفته‌اند که فرشتگان حفظه چهارتااند، دو تا فرشته در روز و دو تا در شب و هیچ سخنی را انسان نمی‌گوید، مگر حافظان آن را می‌نویسند.

و ابی امامه از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‌کند که فرشته سمت چپ انسان شش ساعت گناه را نمی‌نویسد، اگر پشیمان شد و توبه کرد، هرگز نمی‌نویسد و اگر توبه نکرد یک گناه می‌نویسد.

و در روایت دیگری هست که فرشته سمت راست فرمانروا فرشته سمت چپ است، وقتی انسان گناهی انجام می‌دهد، فرشته سمت چپ می‌خواهد آن را یادداشت نماید، فرشته سمت راست می‌گوید، دست نگاهدار و صبر کن تا هفت ساعت صبر می‌کند و اگر توبه کرد چیزی برای او نمی‌نویسد و اگر توبه نکرد یک گناه می‌نویسد.[7]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن (1ـ3)، ص 283 ـ 295، چ سوم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

امام حسن ـ علیه السّلام ـ :

اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا و اعمال لاخرتک کانک تموت غدا؛ برای دنیایت آن چنان کار کن که گویا همیشه زنده‌ای و برای آخرتت آن چنان کار کن که گویا فردا می‌میری.

پی نوشت ها :

[1] . انفطار، 10 ـ 12.

[2] . طبرسی، ‌ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، دار المعرفه، بیروت، ج 10، ص 683.

[3] . اسراء، 14.

[4] . ق، 17.

[5] . طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، النشر الاسلامی، قم، ج 20، ص 371 ـ 373.

[6] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 22، ص 246 ـ 251.

[7] . مجلسی،‌ محمد باقر، بحار الانوار، دار الصادر، بیروت، ج 5، ص 321.

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : سایت قصص

پایگاه اندیشه قم