او غریب است هنگامى كه اسلام غریب ماند، چون شترى خسته كه دم بر زمین نهد، و خفتد و برخاستن نتواند. او مانده اى از حجّتهاى خداست، و خلیفه اى از خلیفه هاى انبیاست...
آیا می توان گفت همانطور که تمام نظام آفرینش خداوند را می شناسند و به تسبیح او مشغولند، اولیاءِ برگزیده ی خداوند را نیز می شناسند؟ آیا حتی گیاهان و جمادات مهدی (عج) را می شناسند؟!...
یادکردن مکرر از امام خصوصا آنگاه که با ترک معاصی و انجام اعمال صالح و دعا برای ایشان همراه باشد، موجب جلب عنایات ویژه حضرت و هدایتهای باطنی فرد و بالابردن مراتب معرفت او در مسیر شناخت بهتر امام زمان خویش خواهد شد.
اساس یك جامعه را خانواده تشكیل می دهد. لذا برای رسیدن به جامعه آرمانی و مهدوی لازم است كه به این نهاد توجه ویژه صورت گیرد. در این میان، حركت بر مدار دین یكی از مهمترین شاخصه های زندگی مهدوی است.
مرگ عصاره زندگی است؛ زندگی با معرفت امام، زندگی عقلانی و پاکیزه است و مرگی پاک و شیرین را به همراه دارد؛ اما آنكه امامش را نشناسد، منتظر او نخواهد بود و منتظر مصلح واقعی نبودن، نشان از حیات جاهلانه دارد.
حسین علیه السلام به مرد نگاه کرد، نگاهی تاسف برانگیز؛ درخواست خود را تکرار کرد. مرد گفت: من اسب و شمشیر خودم را به شما هدیه می¬ دهم... امام زمان آهی کشید و فرمود: «اسب و شمشیرت بدون خودت ارزشی ندارد» و رفت.
ما اگر بدانیم شخصی ناظر بر كارهایمان است با دقت بیشتری آن كار را انجام می دهیم، حال اگر شاهد نحوه زندگی ما، امام معصومی باشد كه رهبری و هدایت مردم را بر عهده دارد، لازم است كه مواظب كردار و رفتار خود باشیم...
امام زمان علیه السلام منشی ندارد. بی هیچ واسطه، بدون وقت و هماهنگی قبلی، هر کجا و هر وقت او را صدا بزنیم، کریمانه نگاه مهربانش را به ما معطوف می دارد. از پدر مهربانتر، از مادر دلسوزتر، از برادر نزدیکتر و از هر دوست و آشنایی صمیمی تر است.
تاریخ همواره درباره پیامبران الهی و ائمه (علیهم السلام) شاهد قدر نشناسی مردم بوده است. در چنین شرایطی حجت الهی در جامعه ضعیف قرار داده می شود و مورد ظلم واقع می شود.
یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی کنند. با تأمل در خویشتن و استعدادهای شگفت انگیزشان، قدر و عظمت خو را می یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می فهمند.
آیا تا به حال اندیشیده ایم که اگر آن صدای اصلی به گوش برسد و منادی ندا دهد و ما همچنان غرق در دنیای خود باشیم چه عکس العملی خواهیم داشت؟ آیا در آن بزنگاه اصلی زندگی هول نخواهیم کرد؟
چگونه میتوان محبت واقعی به حضرت حجت علیهالسلام را در دل قوی ساخت و بر فروغ آن افزود؟ چگونه می توان محبتی از آن حضرت به دل داشت که در کشاکش روزگاران و فراز و فرودهای زندگی لطمه ای بدان نرسد؟
توقیعاتی که از حضرت مهدی (علیه السلام) در دوره غیبت صغری خطاب به نواب ایشان صادر شده است سرشار از بیانات مشفقانه ایشان نسبت به شیعیان است. ولی عصر (سلام الله علیه) در این نامه ها درباره امور کلی و جزئی زندگی شیعیان سخن می گویند
یکی از علمای بزرگ، در زمان قدیم در تخت فولاد خدمت امام زمان«ارواحنا فداه» رسیده بود و از آن حضرت درخواست «علم اکسیر»کرده بود. در حالی که یاد گرفتن علوم غریبه حرام است و گفت و شنود و تعلیم و تعلّمش نیز حرام است.
یازده امام را، یکی پس از دیگری به شهادت رساندند و هم اکنون چون دسترسی به امام زمان ندارند، آرزوی نابودکردن دوستداران و پیروان آن بزرگواران را در سر می پرورانند. حال می پرسم آیا زمان نزول این آیات و آیاتی از این قبیل، پس از امام یازدهمین بوده است؟ یا حدود
حضرت فرمودند: منتظر فرج باشید و از روح خدا مأیوس نشوید که محبوب ترین اعمال نزد خدای تعالی انتظار فرج است و هرکس به امر ما چنگ زند، با ما در فردای قیامت در بهشت خواهد بود و منتظر امر ما، همانند کسی است که در خونش در راه خدا غلتیده باشد
روح انتظار وادی امنی است که هر کس به آن برسد، و آن را حفظ کند، از آسیب ها و دغدغه ها و نگرانی ها آسوده می شود. و زمانی که این روحیه را در درون خود حفظ نمود، به درجه ای از کمال می رسد که به راحتی نمی توان ارزش آن را محاسبه نمود. یا به عبارتی اصلاً نمی ت