تبیان، دستیار زندگی
1- تهدید کردن کودکان، نه تنها ما را به مقصود نمی‌رساند، بلکه معمولاً نتیجه عکس به بار‌ می‌آورد. با هر گونه هشدار مستقیم، احتمال این که کودک دوباره آن کار را تکرار کند، افزایش می‌یابد. در صورتی که به او بگوییم: اگر یک بار د...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کودک را سردرگم نکنیم (قسمت اول)


1- تهدید کردن کودکان، نه تنها ما را به مقصود نمی‌رساند، بلکه معمولاً نتیجه عکس به بار‌ می‌آورد.

با هر گونه هشدار مستقیم، احتمال این که کودک دوباره آن کار را تکرار کند، افزایش می‌یابد. در صورتی که به او بگوییم: اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی...، کودک را به مبارزه‌جویی دعوت کرده‌ایم. در واقع شرایطی فراهم آورده‌ایم که کودک دوباره نافرمایی کند تا به خود و دیگران، جسارت خویش و نیز وجود خود را به اثبات برساند و به طریقی جلب توجه کند. بنابراین هرگز به گونه مستقیم کودک را تهدید نکنید.

2- هرگز با رفتاری بی‌ادبانه، به کودک آداب نیاموزید! آداب اجتماعی جزو آن دسته از مهارت‌هایی است که کودک از طریق جامعه و به خصوص والدین کسب می‌کند. متأسفانه در بسیاری مواقع، والدین هنگام آموزش ادب، خودرفتاری ناپسند دارند؛ مثلاً اگر کودک فراموش کند که به بزرگتری سلام بگوید، این بی‌ادبی است که به خاطر این کار، در مقابل بزرگترها او را شماتت کنیم و یا بگوییم سلامت کو؟؛ ما می‌توانیم آموزش سلام را به شیوه‌ای پسندیده انجام دهیم؛ مثلاً در مقابل او به دیگران سلام دهیم و در خلوت به کودک بگوییم: مردم خوشحال می‌شوند که ما به آنها سلام دهیم و حال آنها را بپرسیم؛ تو نمی‌خواهی دیگران را خوشحال کنی؟

اگر به کودک بگوییم که او بی‌ادب است، هر نکته‌ای را که بخواهیم به وی‌ بیاموزیم، بی‌فایده است. چون کودک در برابر ما جبهه می‌گیرد و تصور می‌کند که ذاتاً بی‌ادب است و دیگر هیچ‌گونه آموزشی بر او مفید واقع نخواهد شد.

3- اگر کودک دروغ گفت، بهترین شیوه برخورد این است که مستقیم و صریح به سراغ اصل مطلب برویم و سعی کنیم به او اطمینان دهیم که آماده کمک به وی هستیم؛ به این شرط واقعیت را بگوید.

البته در این شرایط، نخست باید اطمینان داشته باشیم که منظور کودک، دقیقاً قلب واقعیت و دروغ بوده است؛ زیرا کودکان در سنین پایین، در بسیاری موارد، خیال‌بافی‌ها و رویاهای خود را به شکلی واقعی بیان می‌کنند، که این مورد نباید با دروغ‌گویی اشتباه گرفته شود. اما در سنین بالا، تغییر واقعیت می‌تواند نشانی از دروغ باشد.

نباید فراموش کنیم که ما والدین کودک هستیم و نه بازپرس یا مأمور انتظامی. ما در هیچ مورد حق نداریم کودکمان را سوال پیچ کنیم و موضوع دروغگویی او را تا آن حد بزرگ جلوه دهیم که کودک تصور کند راه برگشتی ندارد و به موجودی گریه و گناهکار بدل شده است. باید صریح و بدون تردید با دروغگویی کودک برخورد کنیم. مستقیم با او حرف بزنیم و دلیل عملش را جویا شویم. در عین حال، خود را حامی او نشان دهیم تا از گفتن واقعیت دچار اضطراب نشود. مثلاً اگر متوجه شدیم فرزندمان در مورد وضعیت خانواده‌اش، به دوستان یا بچه‌های همسایه دروغ می‌گوید، باید مستقیماً وارد اصل ماجرا شویم و با ملایمت به او بگوییم: شنیده‌‌ام که درباره خانواده‌ات این حرف‌ها را زده‌‌ای. من خیلی تعجب کردم؛ چون می‌دانی که این حرف‌ها حقیقت ندارد. دلم می‌خواهد بدانم چرا این کار را کرده‌ای؟ چه چیزی تو را ناراحت کرده که باعث شده دروغ بگویی؟ چه کمکی از دست من برمی‌آید؟

متأسفانه گاهی پرسش‌های والدین، آن قدر تهدید‌کننده و آزاردهنده است که کودک برای فرار از این بازپرسی و یا تنبیهی که در انتظار اوست، سعی می‌کند با دروغ از خود دفاع کند. ایجاد فضای امنیت و حمایت در همه حال باعث می‌شود که کودک به پدر و مادر اطمینان کند؛ و هیچ‌گاه برای دفاع از خود، مجبور به دروغ‌گویی و یا اصرار بر دروغ خویش نشود.

منبع:

سروش بانوان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.