تبیان، دستیار زندگی
غواص بحر معانى میلاد نور شهر آرمانى غدیر سوره تربیت بوستان هدایت قیام سرو بایست‌هاى جهان تشیع هجرت عشق نماز آخر سپاه شقایق میلاد نور زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوى گل محمدى در فضاى شهر پیچیده بود. بوى بهار مىآمد. تبریز ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگینامه صاحب الغدیر

علامهامینى



غواص بحر معانى

میلاد نور

شهر آرمانى غدیر

سوره تربیت

بوستان هدایت

قیام سرو

بایست‌هاى جهان تشیع

هجرت عشق

نماز آخر

سپاه شقایق

میلاد نور

زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوى گل محمدى در فضاى شهر پیچیده بود. بوى بهار مىآمد. تبریز در شبى رؤیایى به سر مىبرد. صداى حمد و تهلیل و تكبیر از همه جا بلند بود. على علیه السلام آن شاهكار آفرینش از خداى كعبه مولودى خواسته بود، خجسته، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده كند. باغبان آفرینش، نداى على علیه السلام را چگونه بىپاسخ مىگذاشت؟ على علیه السلام نور خدا، امید امت، فیض حق بود. دعایش مستجاب مىگردید. خطه شیران، تبریز به امید طلوع بامدادى بود كه ناگه بانگ تكبیر مؤذن، شب را شكست و از نور خبر داد. هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله، از مكه به مدینه مىگذشت كه "آقا میرزا احمد" صاحب پسر شد. سر به خاك سائید و طلوع آفتاب زندگى در خانه‌اش را سپاس نهاد. در كنار بستر كودك جاى گرفت، بغل كرد، بوسید و بوئیدش. اشك شوق از دیدگانش ‍بسان مرواریدى بر گونه كودك غلطید. سیماى طفل با جذبه و نورى كه در آن بود، پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمىداشت. پدر نام فرزندش را "عبدالحسین" نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشواى سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت .

روزها گذشت. فرزند به دوره‌اى از زندگى رسید كه مىتوانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او مىخواست بداند؛ بیاموزد و در هستى اندیشه كند. نخست آموزه‌هاى مادر را فراگرفت. آیات قرآنى و سوره‌هاى كوتاهى كه با اوزان مخصوص جان او را صیقلى مىداد. تا نوبت به تعالیم پدر شد.

سوره تربیت

روزها گذشت. فرزند به دوره‌اى از زندگى رسید كه مىتوانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او مىخواست بداند؛ بیاموزد و در هستى اندیشه كند. نخست آموزه‌هاى مادر را فراگرفت. آیات قرآنى و سوره‌هاى كوتاهى كه با اوزان مخصوص جان او را صیقلى مىداد. تا نوبت به تعالیم پدر شد. آقا میرزا احمد از دانشمندان نامى تبریز كه در سال 1287 هجرى قمرى در قریه "سردها" از نواحى تبریز متولد شده بود. از سال 1304 براى ادامه تحصیل به شهر آمده و بعد از فراگیرى مقدمات، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزااسدالله حضور یافت. و به مرتبه‌اى از دانش ‍ پژوهى رسید كه صلاحیت علمى آن بزرگ از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیة الله میرزا على آقاى شیرازى و فقیه برجسته حاج میرزا على ایروانى مورد تایید واقع شد. علم و عمل از وى شخصیتى برجسته ساخته بود. حسن سیرت، آراستگى طبیعت و پرهیزكارى وى زبانزد خاص و عام بود.

وى اكنون تربیت فرزند خویش را بر عهده مىگرفت تا به نیكى به بار آید و با دین محمدى و آئین علوى آشنا گردد. عبدالحسین به چنین پدرى افتخار مىكرد و خداى را سپاس مىگفت كه در خانه علم و تقوا تولد یافته و تربیت مىشود.

قرآن و نهج البلاغه دو كتاب گرانقدر براى این محصل جوان بود. وى این دو كتاب را بارها مطالعه كرده و در معانى آن دقیق شده بود. گاهى در مطالعه این دو كتاب مىگریست و نم نم اشك بر گونه‌اش جارى مىشد و چون دُرّى گرانمایه در سینه وى نهان مىگردید.

آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طى سال‌ها آموزش ادبیات فارسى و عربى، منطق، فقه و اصول انجام گرفت. عبدالحسین همانگونه كه دروس ‍ متداول حوزه‌هاى علمیه را فرامىگرفت و به حفظ اشعارى چون "الفیه ابن مالك" در علم نحو مىپرداخت، در سایه هدایت پدر، اشعارى هم از بزرگان دین حفظ كرد. از اولین شعرهایى كه پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشویق كرد، شعرى از حضرت على علیه السلام بود. او مىدانست همانگونه كه براى علم نحو ابیاتى قرار داده شده است تا با حفظ آنها اصول آن علم به آسانى در دست باشد، باید اصول اعتقادات را هم از این طریق به شاگردان مكتب توحید آموخت .

عبدالحسین كتاب‌هاى مختلفى در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آنها بهره برد. و مسایل مشكل را با استاد در میان نهاد و به حال آنها پرداخت. اهتمام به قرآن و حدیث، به خصوص به نهج البلاغه، وى را عاشق امام على علیه السلام كرد. چه نیك به یادداشت آن سخن گرانمایه را كه: «هیچ آیه‌اى در قرآن كریم نیست كه اول آن "یا ایهاالذین آمنوا" باشد، مگر آن كه على ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیه و امیر و شریف و اول ایشان است .»

قرآن و نهج البلاغه دو كتاب گرانقدر براى این محصل جوان بود. وى این دو كتاب را بارها مطالعه كرده و در معانى آن دقیق شده بود. گاهى در مطالعه این دو كتاب مىگریست و نم نم اشك بر گونه‌اش جارى مىشد و چون دُرّى گرانمایه در سینه وى نهان مىگردید.

جد وى "مولى نجفعلى" مشهور به "امین الشرع" از اهالى آذربایجان بود كه سال 1275 هجرى قمرى متولد شده و خویشتن را به علم و ادب و پاك و پرهیزكارى آراسته بود. آن بزرگ شیفته جمع آثار ائمه اطهار علیهم‌السلام بود. از آنجا كه از ادب فارسى و تركى بهره وافر برده بود، قصایدى چند به این دو زبان داشت . خانواده عبدالحسین به مناسبت شهرت جدش به "امینى" معروف شده بود.

عبدالحسین هم راهى را در پیش گرفته بود كه امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدى و علوى باشد.

قیام سرو

عبدالحسین چهارده ساله بود كه شیخ محمد خیابانى بر ضد استعمار شوم انگلستان قیام نمود. پیش از نهضت خیابانى، انقلاب مشروطیت روى داده بود، انقلابى كه مردم تبریز در آن نقش مهمى بر عهده داشت. اینك خیابانى به پاس حرمت خون شهیدان، با قیامى دیگر مىخواست با كج روىها مقابله نماید. لذا شانزدهم رجب 1338هجرى قمرى برابر هفدهم فروردین 1299هجرى شمسى بر ضد دولت ارتجاعى وثوق الدوله و امپریالیست‌هاى انگلیسى قیام كرد. این قیام به شهرهاى دیگر آذربایجان هم سرایت نمود و ادارات دولتى یكى پس از دیگرى به تصرف انقلابیون در آمد. شش ماه اداره شهر بر عهده كمیته ملى به رهبرى خیابانى بود. مبارزى كه با انگلیس، روس، آلمان عثمانى مقابله كرده و از استقلال موضع برخوردار بود.

امینى در صدد بود با تحصیل در عتبات به جهاد علمى پردازد، عالمى فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. وى با هجرت به نجف در صدر تكمیل معارف الهى بود.

با سقوط وثوق الدوله، مشیرالدوله پیرنیا به نخست وزیرى رسید و حاجى مخبرالسلطنه هدایت را به تبریز فرستاد تا آن مجاهد خستگى ناپذیر را دفع نماید. عصر بیست و هشتم ذیحجة الحرام مركز انقلابیون از بین رفت و بعد از سه روز وى را در خانه شیخ حسن میانجى به شهادت رساندند.

عبدالحسین كه با سخنان شیخ و اندیشه و افكار متعالى وى آشنایى داشت، چون دیگر دوستدارانش عزا گرفت و از پدر آموخت كه باید پس از قیام و شهادت با مكتب دعا، فرهنگ سیاسى اجتماعى اسلام را در جامعه نشر داد.

هجرت عشق

سال 1342 هجرى بود. عبدالحسین بیست و دو سال در كنار پدر با نشست و برخاست او و درس‌هاى علمى و عملىاش، با اسلام و قرآن آشنا شده بود و از محضر بزرگان دیگرى چون جناب حاج سیدمحمد مؤلف "مصباح الساكین" مشهور ره "مولانا" و جناب حاج سیدمرتضى خسروشاهى صاحب "اهداء الحقیر در معنى حدیث غدیر" و جناب شیخ حسین مؤلف "هدیة الانام" بهره‌هاى علمى برده بود.

عشق به امام على علیه السلام و علاقه به تحصیلات عالى وى را به كوى عشق هدایت كرد."نجف اشرف" شهرى كه سابقه تاریخى آن بر همگان روشن است. حوزه علمیه نجف از دیر باز جایگاهى براى رشد و تعالى دانشجویان علوم اسلامى بود و اینك مسافر عاشق مىخواست به شهر علم وارد شد. عبدالحسین داستان هجرت را با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومندش نظرى انداخت و با دیدگانى اشكبار بر هجرت فرزند پاسخ مثبت داد. پدر از نداى امام آگاه بود و از جاذبه على علیه السلام حكایات فراوانى به خاطر داشت. چگونه مىتوانست عاشق را از معشوق دور نگاه دارد؟ كه او بىعشق افسرده مىشد و این بر پدر سخت گران بود. پدر لذت دیدار و همنوایى با فرزند را از دامن شست و وى را به امام على علیه السلام بخشید و فرزندش ‍امام حسین علیه السلام همانگونه كه فرزند از لذات مادى به حیات جاوید رو آورده بود.

علامه امینى زندگى شهداى راه حق و فضیلت را اولین تالیف خویش قرار داد تا با جمع‌آورى گل‌هاى بوستان فضیلت امت اسلامى را به بزرگ آرمان الهى سوق دهد. آرمان والایى كه براى تحقق آن رادمردان بسیارى وضوى خون ساخته بودند و در محراب عشق به نماز ایستادند.

امینى هواخواه على علیه السلام بود و خود مىدانست كه على علیه السلام او را به شهر خویش فراخوانده است از اینرو ملامت سرزنشگران و كوردلان را به هیچ انگاشت و زیر لب زمزمه مىنمود:

ملك در سجده آدم، زمین بوس تو نیت كرد          كه در حصن تو لطیفى دید بیش از حد انسانى

شهر نجف با سابقه دیرینه از عصر شیخ طوسى مهد علم و تقوا و فضیلت بود و بزرگ دانشگاه عالم تشیع محسوب مىگشت و با آشفته بازارى كه در ایران - در آغاز كودتا و سپس سلطنت رضاخان - به وجود آمده، محل مناسبى براى تحصیل به شمار مىرفت. و امینى در صدد بود با تحصیل در عتبات به جهاد علمى پردازد، عالمى فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. وى با هجرت به نجف در صدر تكمیل معارف الهى بود. از اینرو در مكتب درس حضرات آیات سیدمحمد فیروز آبادى - متوفى 1345 هجرى قمرى - و سید ابوتراب خوانسارى - متوفى 1346 هجرى قمرى - حاضر شد.

سپاه شقایق

شیخ مصلح سرزمین عشق، امینى در روزگارى به شهر على ابن ابیطالب علیه السلام وارد شده بود كه با از هم پاشیدن امپراطورى عثمانى، عراق به دست انگلیس‌هاى ناپاك افتاده بود. وى هنوز شهداى انقلاب مشروطیت را به خاطر داشت كه با مظلومیتى دیگر مواجه شد و در صدد برآمد تا یاد شهیدان راه فضیلت، امت متفرق اسلامى را به وحدت و اخوت اسلامى دعوت نماید. چرا كه خون شهیدان رایج‌ترین سكه تاریخ بشریت در راه آزادى و استقلال و امت اسلامى است . و این سكه طلایى نه در ضرابخانه‌هاى آزادیخواهان، بلكه در ضرابخانه‌هاى مستبدان به نفع امت اسلام زده شده است.

امینى، احیاگر سنت نبوى، با "الغدیر" جلوه‌هاى شوكت و عظمت امت اسلامى را در خاطره‌ها زنده مىدارد و اصل اصیل و محور حكومت قرآنى، جریان غدیر خم را یادآور مىشود.

علامه امینى زندگى شهداى راه حق و فضیلت را اولین تالیف خویش قرار داد تا با جمع‌آورى گل‌هاى بوستان فضیلت امت اسلامى را به بزرگ آرمان الهى سوق دهد. آرمان والایى كه براى تحقق آن رادمردان بسیارى وضوى خون ساخته بودند و در محراب عشق به نماز ایستادند.

علامه امینى در اولین تالیف خویش ابداع و ابتكارى به كار برد كه پیش از آن كسى به انجامش موفق نشده بود. با تالیف گرانبهاى"شهداء الفضیله" گوى سبقت را از همگان ربوده و بر گذشتگان و معاصران خویش برترى یافت. از كتاب‌هاى قدیمى كه در معرض نابودى و فراموشى بود گزارشاتى درباره علماى گذشته و قریب العهد فراهم آورده و به جاودانگى رساند. بدین منظور بار سفر بسته و كشورها را پیموده تا با رنج بسیار، كه براى هر كس ‍ تحمل پذیر نیست، این مجموعه از شرح حال را گرد آورد. كتابخانه‌هاى ایران و عراق را زیر پا گذاشته و در كتاب‌هاى خطى كمیاب به دنبال مردانى گشت كه به راه حق شهید گشته‌اند، وى پس از صرف سال‌ها و ماه‌ها این مهم را به انجام رساند و پس از این تالیف به عنوان مجاهدى نستوه زبانزد خاص و عام شد.

برخى از دانشمندان اسلامى كه با تقریظ‌هاى خود، این اثر جاودانه را ستودند عبات‌اند از:

1-بزرگ مرجع شیعه آیة الله سیدابوالحسن اصفهانى.

2-آیة الله العظمى حاج آقا حسین طباطبایى قمى .

3-آیة الله شیخ محمدحسین غروى اصفهانى.

4-علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانى .

به این ترتیب علامه امینى، با "شهداء الفضیله" مواضع صد و سى تن از علماى دین و پیروان على علیه‌السلام و آل على علیه السلام را از قرن چهارم تا چهاردهم به رشته تحریر در آورد. تا امت اسلامى همچنان سرفراز و استوار در مقابل فتنه‌هاى دشمنان ایستادگى نمایند.

زمانى كه استعمارگران با ترتیب دادن جنگ‌هاى جهانى در صدد برآمدند تا ملل اسلامى را مورد تجاوز قرار داده و جزو مستعمرات خویش درآورند. امینى با تالیف كتاب شریف شهداء الفضیلة؛ بزرگ اسوه‌هاى شجاعت و ایثار را در مقابل مردم غیور مسلمان سامان داد و آنان را به پایدارى و استقامت فراخواند.

در این دوره است كه مجتهد مجاهد تبریز، آقا میرزا صادق تبریزى (1274 - 1351) علیه فساد و استبداد رضاخانى نهضت را شكل مىدهد و آیة الله العظمى حاج آقا حسین قمى (1282 - 1366) نهضت خراسان را رهبرى مىنماید و آیة الله كاشانى كه تازه از عراق و جبهه جنگ علیه انگلیس ‍ به ایران آمده است، حركت سیاسى خود را در مقابل استبداد رضاخانى آغاز نموده است.

غواص بحر معانى

علامه امینى به عنوان محدث، مفسر، فیلسوف و متكلم و فقیه دست به تحقیقات دامنه دارى مىزند. شیخ بزرگوار در صدد است فلسفه سیاسى اسلام را در هر صورت ممكن براى مردم كوچه و بازار هم قابل فهم نماید. هر چه كه بعضى از بزرگان علم هم از آن غافل مانده‌اند.

با تحقیق و تعلیق بر كتاب "كامل الزیارات" ابن قولویه قمى كه از مشایخ شیعه محسوب مىگردد، معتبرترین متون زیارات را در اختیار امت اسلامى قرار مىدهد و با تالیف "ادب الزائر لمن یمم الحائر" كه شرح آداب زیارت حضرت امام حسین علیه السلام است، فلسفه زیارت را بیان مىدارد.

در این باره شیخ مصلح، عبدالحسین امینى سالهاست كه در پاى مكتب درس اساتید بزرگى نشسته و فقه و اصول و فلسفه و كلام اسلامى را فراگرفته است. از این رو "ثمرات الاسفار" را در دو جلد فراهم مىآورد و بر "رسائل" و "مكاسب" شیخ اعظم انصارى حاشیه مىنویسد. همچنین رساله‌اى درباره "نیت" مىنگارد و رساله‌اى در بیان "حقیقت زیارت"، تا به علماى پاكستان پاسخ داده باشد و "رساله‌اى در علم درایة الحدیث."

علامه امینى با تالیفات گرانقدر خویش بنیه علمى و نهاد وقاد خود را در معرض معاصران قرار مىدهد و از حضرت آیة الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى و حضرت آیة الله علامه حاج میرزا محمدحسین نائینى و حضرت آیة الله العظمى شیخ عبدالكریم حائرى و حضرت آیة الله شیخ محمدحسین كمپانى اصفهانى، اجازه اجتهاد دریافت مىدارد. و به زادگاه خویش تبریز باز مىگردد تا امین الشرع دیار خویش باشد. اما دل او دگربار آهنگ نجف مىكند.

اینك او رو به قرآن كریم آورده است تا برنامه زندگى بشر و سعادت و خوشبختى و كام روائى وى را از كتاب الهى استخراج نماید. شاگرد مكتب وحى آیاتى از كتاب مبین را برمىگزیند و به تفسیر آن مىنشیند.

-سوره اعراف، آیه 172، "میثاق الاول. "

- سوره اعراف، آیه  180.

- سوره واقعه، آیه 7 .

- سوره مؤمن، آیه 11.

آنگاه "العترة الطاهرة فى الكتاب العزیز" را مىنگارد و حق اولویت و مولویت خاندان رسالت را تبیین مىنماید.

شهر آرمانى غدیر

تالیف رسالات گوناگون، جان شیفته وى را خشنود نساخت. لذا بر آن شد، مدینه فاضله اسلامى را به صورت منقحى امت اسلامى عرضه دارد و داستان سال دهم هجرت را در خاطره‌ها زنده كند و آن زمانى است كه استعمارگران با حیله‌هاى خاص خود امپراطورى عثمانى را از بین برده‌اند و در عرصه عقیدتى دولت سنى مذهبى را كه به عنوان حكومت اسلامى بر سرزمین پهناورى حكومت مىكرد، از صحنه خارج ساخته‌اند. علامه امینى به عنوان آسیب شناس اجتماعى، اینگونه تشخیص داد كه با زوال دولت عثمانى نباید به دولت‌هاى استعمارگر اجازه داد، تا جایگزین دولت؛ ولو ظاهر اسلامى شوند.

از دیدگاه او، امت اسلام كه با زوال دولت 623 ساله عثمانى روبرو گشته است، و تلخىهاى بسیار چشیده، بهتر است، نظام مدینه فاضله اسلامى را كه در آن اصل بنیادى غدیر مطرح است، تجربه نماید. نظامى كه پیامبر جز به آن سفارش نفرموده است .

علامه امینى با تالیف "الغدیر" خاطرات عصر نبوى را تجدید مىكند، عصرى كه سرورى از آنِ امت قرآنى است و رسول اكرم صلى الله علیه و آله رهبرى آن را بر عهده دارد و بعد از خود، ولایت على بن ابى طالب علیه السلام را معرفى كرده است .

صاحب الغدیر سال 1373 هجرى قمرى، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد "الغدیر" به تاسیس كتابخانه‌اى اقدام نمود كه نام آن را "مكتبة الامام امیرالمؤمنین علیه السلام" نهاد و در روز عید غدیر افتتاح كرد. آغاز فعالیت این كتابخانه با 42000 جلد كتاب خطى و چاپى بود.

امینى، احیاگر سنت نبوى ، با "الغدیر" جلوه‌هاى شوكت و عظمت امت اسلامى را در خاطره‌ها زنده مىدارد و اصل اصیل و محور حكومت قرآنى، جریان غدیر خم را یادآور مىشود.

امینى در عصرى زندگى مىكند كه شكست دولت عثمانى روى داده است. شكستى كه اگر"اصل غدیر" و رهبرى امت آنگونه كه پیامبر اسلام و قرآن كریم فرموده، اجرا مىگردید، روى نمىداد و انگلیس را جرات آن نبود كه عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.

امینى احیاگر مدینه فاضله قرآنى، با قرآن و حدیث و شعر و حماسه، مبانى فلسفه سیاسى اسلام را به جهانیان ابلاغ نمود. وى علاوه بر این كه با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین "سند شناسى"  و "نقد حدیث" حقائق غیر قابل انكارى را پیش چشم امت اسلامى نهاد و مساله اختلاف اهل یك كتاب و قبله را از میان برداشت. جهانیان را به این مساله واقف ساخت كه فلسفه امامت و رهبرى از اصول شناخته شده تشیع، از مبانى اصیل اسلامى است كه با رعایت آن حكومت اسلامى برقرار مىگردد، آنگونه كه در صدر اسلام رسول اعظم الهى و امیر مؤمنان با تكیه به این اصل، حكومت اسلامى را بنیاد نهاده و حیات سیاسى اسلام را استمرار بخشیدند.

علامه مصلح با نقد آثار و تالیفات كسانى چون "ابن تیمیه"، "آلوسى"، "قصیمى" و "رشید رضا" در صدد برآمد وحدت و اخوت اسلامى را در جهان اسلام بگستراند و تخم‌هاى نفاق و تفرقه را بخشكاند. وى در پى اسناد حدیث غدیر، بیست و چهار كتاب تاریخى، بیست و هفت محدث و چهارده مفسر قرآن و هفت متكلم اسلامى را مىیابد كه به نقد حدیث غدیر پرداخته‌اند. آنگاه راویان حدیث غدیر از صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله را به ترتیب حروف الفبا ذكر مىكند.

حضرت علامه امینى با مطرح نمودن ولایت و امامت و بحث‌هاى عمیق علمى و كاوشگرانه پیرامون آن از نخستین متفكران اسلامى بود كه به "ولایت فقیه" در عصر غیبت رسید و بحث و درس اختصاصى پیرامون آن را امرى لازم و ضرورى دانست. و حكومت را از آن ولى فقیه به حساب آورد.

وى یكصد و ده تن از اصحاب را نام مىبرد كه حدیث غدیر را روایت كرده‌اند و به نام هشتاد و چهار تابعى اشاره مىنماید. سپس طبقات راویان حدیث غدیر از علما را بر مىشمارد از علماى قرن دوم هجرى تا قرن چهاردهم سیصد و شصت تن را ذكر مىكند كه به نقل از حدیث شریف غدیر موفق شده‌اند و علامه مجاهد براى یافتن مدارك معتبر بارها به اقصى نقاط جهان مسافرت مىنماید تا آنچه را كه از دین الهى در مورد خلافت كبرى فرود آمده، به امت اسلام برساند. وى نخست در كتاب گرانقدر الغدیر به آیاتى كه در خصوص امیرمؤمنان على علیه السلام فرود آمده، مىپردازد، برخى از این آیات نورانى عبارتند از:

آیه تبلیغ، آیه اكمال دین، آیات سوره معارج، آیه ولایت، سوره هل اتى . همچنین احادیث نبوى و سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله را با آمیختگى شگرفى در آغاز و انجام سخن و یا در مقام استدلال و تایید و تضمین یادآور مىشود كه بعضى از این احادیث به قرار زیر مىباشند:

حدیث غدیر و ولایت، حدیث اخاء، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث على مع الحق و الحق مع على، حدیث تبلیغ، حدیث انذار العشیرة، حدیث ان علیا اول من اسلم و آمن و صلى، حدیث ردالشمس، حدیث سد الابواب، و صدها حدیث دیگر كه در فضل و بزرگى وصى بر حق حضرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله، بر زبان پیامبر اسلام جارى گشته است .

دكتر سیدجعفر شهیدى كه خود در نجف و تهران از یاران آن فرزانه بود، نقل مىكند كه روزى علامه امینى به من گفت:

«براى تالیف "الغدیر" ده هزار جلد كتاب خوانده‌ام.»

وى در ادامه سخن مىگوید:

"او مردى گزافه گو نبود. وقتى مىگفت كتابى را خوانده‌ام، به درستى خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود."

علامه نستوه پس از بررسى اسناد حدیث غدیر و اثبات واقعه مهم عصر نبوى، شاعران چهارده قرن را كه از سفره قرآن توشه برداشته بودند، به شهادت آورد. تا هم یادى از نام آوران و مبارزان مكتب ارجمند علوى كرده باشد و هم فضایل امام على علیه السلام، وصى حضرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله را به اثبات رساند. وى ادب متعهد شیعى را یكى دیگر از حجت‌هاى واقعه غدیر دانست و براى فراهم آوردن شعر بزرگ مردان فضیلت سال‌ها تلاش پیگیر نمود. تا علاوه بر گردآورى شعر حماسه سرایان غدیر، اشتباهات عمدى محققین مغرض را بر ملا سازد.

علامه امینی به صراحت هر چه تمام‌تر ندا برداشت: «الامام الخمینى ذخیرة الله للشیعة» ؛ امام خمینى ذخیره خدا براى جهان تشیع است.

سال 1364 / 1324 چاپ اول كتاب الغدیر در نجف آغاز مىشود و تا نُه جلد آن به طبع رسیده و در سراسر ممالك اسلامى و غیر آن منتشر مىگردد. با انتشار كتاب گرانمایه "الغدیر" سیل نامه‌ها و ستایش‌ها به دانشمند فرزانه و علامه خبیر ارسال مىشود. این تقریظ‌ها گاه از دانشمندان بزرگ شیعه و اهل سنت است و گاه از پادشاهان كشورهاى اسلامى .

نكته واحدى كه در تمام ستایش‌ها به چشم مىخورد. پذیرش غدیر است به عنوان محور حركت اسلامى و بنیان حكومت دینى و مذهبى اسلام . پادشاهى فرصت طلب درصدد هستند تا این جنبش دینى را به نفع خود به پایان رسانند ولى دانشمندان از جایگاهى بىغرضانه به مساله مىاندیشند و در حقیقت زنجیر متصل به وحى را بعد از قرن‌ها به راهنمایى مصلح بزرگ حضرت علامه امینى مىیابند.

شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان متتبع و امام جمعه و جماعت "اریحا" از نواحى حلب نامه‌اى ادیبانه به مؤلف "الغدیر" نگاشته و در آن اینگونه مىگوید:

«آقاى من، كتاب "الغدیر" را دریافت كردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم ... قبل از آن كه در امواج انبوه معانى آن وارد شوم نیروى فكر و اندیشه‌ام در آن شناور گشت و شمه‌اى از آن را با ذائقه روحى خویش چشیدم. احساس نمودم كه این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائى است كه هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانى از آب باران صاف تر و گواراتر و از مُشك خوشبوتر است... .»

بوستان هدایت

صاحب الغدیر سال 1373 هجرى قمرى، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد "الغدیر" به تاسیس كتابخانه‌اى اقدام نمود كه نام آن را "مكتبة الامام امیرالمؤمنین علیه السلام" نهاد و در روز عید غدیر افتتاح كرد. آغاز فعالیت این كتابخانه با 42000 جلد كتاب خطى و چاپى بود. در تاسیس این كتابخانه نسخه‌هاى خطى از كتابخانه‌هاى معتبرى تهیه شد كه شمارى از آنها به قرار زیر مىباشند.

-كتابخانه ناصریه، 000/30 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه مدرسة الواعظین، 000/20 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه سلطان المدارس، 000/5 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه معتازالعلماء، 000/18 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه فرنگى محل، 000/9 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه ندوة العلماء، 000/60 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه امیرالدولة، 000/110 جلد كتاب، لكنهو.

-كتابخانه دانشگاه اسلامى علیگره، 000/500 جلد كتاب، علیگره.

-كتابخانه عمومى رظلا، رامپو.

-كتابخانه خدابخش، 000/50 جلد كتاب، پتنه.

-كتابخانه عمومى دانشگاه عثمانى، 000/111 جلد كتاب، حیدرآباد.

-كتابخانه عمومى آصفیه، 000/125 جلد كتاب، حیدرآباد.

-كتابخانه سالار جنگ، 000/52 جلد كتاب، حیدرآباد.

و این غیر از آن كتابخانه‌هاى خصوصى و عمومى است كه در ایران و عراق دیده و استفاده شده بود.

بایست‌هاى جهان تشیع

علامه مصلح در طى سال‌هاى متمادى با جهان تشیع و تاریخ پرفراز و نشیب آن آشنایى كامل داشت. او به مقدار هر حرفى از كتاب الغدیر تجربه اندوخته بود و نانوشته‌هایى داشت كه باید در جامعه پیاده مىشد، تا نظام اجتماعى، نظام الهى گردد.

زمانى كه علامه امینى از "دارالتبلیغ قم" دیدن كرد و برنامه‌هاى آن مؤسسه در اختیار ایشان قرار گرفت، فرمودند:

«باید درسى تحت عنوان "ولایت" غیر از آنچه كه در تدریس علم كلام و اعتقادات مطرح مىشود، به طلاب آموزش داده شود.»

این حرف جز از ژرف نگرى مصلح اجتماعى چیز دیگرى نیست. علامه امینى براى احیاى بنیان فلسفه سیاسى اسلام تدریس مبحث ولایت را امرى ضرورى تشخیص داده بود و آموزش آن در محدوده كتب كلامى و اعتقادى را كافى و وافى نمىدانست .

وى با مشكلات تالیف و نشر كتاب آشنا بود و در این اندیشه بود تا با تاسیس "دارالتالیف" - خانه نویسندگان - رفاه مورد نیاز محققین را در این مكان فراهم آورده و نویسندگان بدون هیچ آشفتگى خیال به تحقیق و تالیف مشغول شوند و اگر تالیف مناسب حوزه كارگردانندگان آن بود، خود به چاپ و نشر آن اقدام نمایند.

از طرفى دیگر در طى تالیف الغدیر به نشریات بسیارى در اقصى نقاط جهان برخورد نموده بود كه درباره اسلام سخنى داشتند. علاوه بر آن در صدد بود مجمعى تاسیس نماید تا این نشریات گردآورى شده و مورد ارزیابى قرار گیرد. مباحثى كه درباره اسلام، فرق اسلام، تاریخ، جغرافیا، فلسفه، كلام ادبیات، اخلاق، حقوق، اقتصاد، تفسیر قرآن كریم، سیاست و حكومت و دیگر علوم و صنایع اسلامى و... مىشود به دقت مورد مطالعه قرار گیرد و سره از ناسره شناخته گردد.

حضرت علامه امینى با مطرح نمودن ولایت و امامت و بحث‌هاى عمیق علمى و كاوشگرانه پیرامون آن از نخستین متفكران اسلامى بود كه به "ولایت فقیه" در عصر غیبت رسید و بحث و درس اختصاصى پیرامون آن را امرى لازم و ضرورى دانست. و حكومت را از آن ولى فقیه به حساب آورد و گفت :

«دیگران غاصبند و این مقام، حق مسلم آن فریادگر است. »

و در جاى دیگر به صراحت هر چه تمام‌تر ندا برداشت: «الامام الخمینى ذخیرة الله للشیعة» ؛ امام خمینى ذخیره خدا براى جهان تشیع است.

چه او از طلوع فجر صادق خبر داشت و رسالتى كه بر دوش مجدد قرن نهاده شده بود. از این رو شاگردى تربیت كرد چونان حضرت نواب صفوى تا حكومت علوى را فریاد زند و با یاران خویش پایه‌هاى حكومت غاصبان را به لرزه افكند.

نماز آخر

تلاش بىپایان، معمار مدینه غدیر را دچار فتور جسمى كرد و بیمار شد. بیمارى اندك اندك رو به فزونى گرفت. وى از كار باز ماند. كتاب از جلو دیدگانش دور شد و قلم از حركت ایستاد. بیمارى و بسترى شدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و معالجات خارج از كشور هم مفید واقع نشد تا این كه آیتى از آیات الهى و عاشقى از عاشقان ولایت و مجاهدى نستوه روز جمعه 12 تیرماه 1349 برابر 28 ربیع الثانى 1390 هجرى قمرى نزدیك ظهر به درود جهان گفت. وى كه همواره در نماز بود و جز به عبادت خداى كعبه و خدمت به مولود آن كارى دیگر نداشت، در شصت و هشت سالگى از دنیا رفت و جهانى را در غم ارتحال خویش فرو برد.

الغدیر وى چراغ خانه دل‌هاى با صفا شد و مشعل هدایت امت اسلامى.

منبع:

كتاب گلشن ابرار، ج2.

تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.