تبیان، دستیار زندگی
ابتدا باید معناى توبه به درستى روشن شود تا آن گاه به این مرحله برسیم که آیا توبه در هنگام مرگ و در حال احتضار براى انسان مفید است یا نه؟ در نظر بعضى، توبه امرى ساده است که با الفاظى چون «استغفر الله ربى و اتوب الیه» محقّق مى شود، در حالى که توبه اسا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا توبه هنگام مرگ اثری دارد؟


توبه و انابه نوعى مرگ و رجوع است. کسى که توبه مى کند در حقیقت از شهوت و غضب مى میرد و آنها را إماته مى کند و مى میراند، اماته ى شهوت و غضب همان تعدیل این دو خوى سرکش است. اگر چنین شد انسان از شهوت و غضب و هم چنین جهل مى میرد و براى این که این راه را ادامه دهد و به صِرف مرگ شهوت و غضب اکتفا نکند، مى کوشد آنچه عقل دستور مى دهد همان را بفهمد و به آن عمل کند یعنى از لذایذ عقلى طرفى ببندد


توبه
ابتدا باید معناى توبه به درستى روشن شود تا آن گاه به این مرحله برسیم که آیا توبه در هنگام مرگ و در حال احتضار براى انسان مفید است یا نه؟

در نظر بعضى، توبه امرى ساده است که با الفاظى چون «استغفر الله ربى و اتوب الیه» محقّق مى شود، در حالى که توبه اساساً از مقوله ى لفظ نیست و حقیقت امر به گونه ى دیگرى است.

توبه یک حالت روحى و روانى و یک انقلاب و قیام درونى است که لفظ «استغفر الله...» بیان کننده ى این حالت است، نه این که خود آن حالت باشد.

توبه عبارت است از یک نوع انقلاب و قیام از ناحیه ى خود انسان علیه «خود» و این از جمله مختصّات انسان محسوب مى شود. تنها انسان است که مى تواند با اختیارِ خود علیه «خود» قیام کند. حیوان یا گیاه اگر مانعى بر سر راه خود ببینند تغییر مسیر مى دهند و یا در مقابل موانع حیات خود مقاومت مى کنند امّا هیچ گاه این ها علیه خودشان تغییر موضع نمى دهند.

طبق آیات قرآن، گروهى با دیدن علایم مرگ، اظهار ایمان و توبه از گذشته مى کنند و مى پندارند که چنین اقرارى به حالشان مفید است، حال آن که در جواب، چیزى جز ردّ ادّعایشان دریافت نمى کنند

امّا انسان با استعدادهاى شگفت انگیزى که دارد مى تواند علیه خودش قیام کند. انسان موجودى دو بعدى است: هم جنبه ى طبیعى و حیوانى دارد و هم جنبه ى روحانى و ملکوتى لذا گاهى با نافرمانى از دستورهاى خداوند و غرق شدن در جهات طبیعى، از «خودِ ملکوتى» که حقیقت انسانى وابسته به اوست غافل مى ماند. اگر همین انسانى که غرق در شهوات است عقل خود را به کار اندازد و متوجه شود که در چه وضعیت اسفبارى به سر مى برد بیندیشد، او مخلوقى است که با استعدادهاى نهفته در درون خود چنان قدرتى دارد که مى تواند از ملائکه هم بالاتر برود و به مقام خلیفة اللهى برسد، حال آن که اسیر دیو نفس خود شده است، به ناگاه بارقه اى در درونش روشن مى شود و با توفیقات الهى و تأملات درونى خود به این درک و فهم مى رسد که تمام فضایل اخلاقى او گرفتار هواى نفس اویند و هیچ آزادى عملى ندارد.

این جاست که با اراده و اختیار خود قیام کرده، و در حقیقت جنبه ى ملکوتى و روحانى او علیه جنبه ى حیوانى اش انقلاب مى کند و زمام امور وجودش را در دست مى گیرد و در این هنگام است که توبه محقّق مى شود و انسان توبه کار در تلاش است تا خود را در صراط مستقیم ثابت قدم بدارد.[1]

آیت الله جوادى آملى دراین باره مى فرماید:

توبه و انابه نوعى مرگ و رجوع است. کسى که توبه مى کند در حقیقت از شهوت و غضب مى میرد و آنها را إماته مى کند و مى میراند، اماته ى شهوت و غضب همان تعدیل این دو خوى سرکش است. اگر چنین شد انسان از شهوت و غضب و هم چنین جهل مى میرد و براى این که این راه را ادامه دهد و به صِرف مرگ شهوت و غضب اکتفا نکند، مى کوشد آنچه عقل دستور مى دهد همان را بفهمد و به آن عمل کند یعنى از لذایذ عقلى طرفى ببندد.[2]

استغفار

امام على(علیه السلام) کسى را که تصور مى کرد با گفتن «استغفر الله ربى و اتوب الیه» به مقام توبه رسیده است، توبیخ و سرزنش کرد و فرمود:

«استغفار درجه ى علیّین است».

آن گاه فرمود:

استغفار و توبه بر شش پایه استوار است:

اول: پشیمانى از گذشته (انسان باید با آتش حسرت و ندامت آثار معاصى گذشته را از بین ببرد);

دوم: عزم و تصمیم بر ترک معصیت در آینده... .

علماى اخلاق این دو مورد را جزء ارکان توبه گرفته اند.[3]

با توجه به معنایى که از توبه بیان کردیم، آیا توبه اى که با دیدن آثار مرگ براى انسان حاصل مى شود، تأثیرى هم براى او دارد؟

طبق آیات قرآن، گروهى با دیدن علایم مرگ، اظهار ایمان و توبه از گذشته مى کنند و مى پندارند که چنین اقرارى به حالشان مفید است، حال آن که در جواب، چیزى جز ردّ ادّعایشان دریافت نمى کنند.

علت این که ندامت آنها در آن حال مورد پذیرش پروردگار نیست و دست ردّ به سینه ى آنها زده مى شود، این است که پشیمانى و ندامت، همان گونه که بیان کردیم، از ارکان توبه است و در صورتى مفید است و بر ترقّى و رشد روحى انسان دلالت مى کند که او قادر بر انجام گناه باشد و با وجود توانایى بر نافرمانى حق، تصمیم بر ترک هرگونه نافرمانى پروردگارش بگیرد.

ولى در جایى که انسان قدرت ترک و انجام کارى را ندارد، عزم او برگرفته از اراده و اختیارش نیست، بلکه از باب اضطرار، اظهار ندامت مى کند.

توبه از جمله اعمال انسان مکلّف است و دنیا، دارِ تکلیف است و آخرت عالم نتیجه و بهره بردارى از عمل، و چون این دو توبه در زمان قطع تعلّق آدمى از دنیا و ورود او به جهان آخرت است، بى فایده خواهد بود; ازاین رو کافران و گنهکاران بعد از مرگ آرزو مى کنند به دنیا برگردند تا در ظرف دنیا ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چون مى دانند اظهار ایمان در آن جا فایده اى به حالشان ندارد

و باید خاطرنشان کنیم که عدم پذیرش توبه و ندامت براى چنین انسان هایى مخالف با رحمت الهى نیست چرا که حقیقت توبه در این جا تحقق نیافته است. حقیقت توبه همان تحول درونى در موقع آزادى عمل است و یقیناً چنین توبه اى را پروردگار خواهد پذیرفت و باب رحمت او واسع است، ولى در جایى که اختیار از آدمى سلب شده و آثار مرگ و عذاب الهى آشکار گردیده، اظهار حال توبه از باب اضطرار است و ادعایى بیش نخواهد بود.[4]

در سوره ى مبارکه ى نساء ملاک پذیرش و عدم پذیرش توبه بیان گردیده است. در این آیات آمده است:

«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیب فَأُولئِک یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَکیماً» ؛ محققاً خدا توبه ى آنهایى را مى پذیرد که عمل ناشایسته را از روى جهل و نادانى مرتکب شوند و پس از آن که زشتى آن عمل را دانستند به زودى توبه کنند پس خدا آنها را مى بخشد و خدا دانا و به مصالح خلق آگاه است.[5]

«وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَ لاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کفّارٌ أُولئِک أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً» ؛کسى که در تمام عمرش به اعمال زشت اشتغال ورزد تا آن گاه که به یقین مشاهده ى مرگ کند در آن ساعت پشیمان شود و گوید اکنون توبه کردم، توبه ى چنین کسى پذیرفته نخواهد شد چنان که هر کس به حال کفر بمیرد نیز توبه اش قبول نشود. بر این گروه عذابى بس دردناک مهیّا ساختیم.[6]

طبق این دو آیه، توبه ى دو کس پذیرفته نمى شود:

1. کسى که در امر توبه تا هنگام مرگ مسامحه نماید و با ظهور علایم مرگ اظهار توبه کند.

2. کافرى که به حال کفر از دنیا برود و بعد از مرگ توبه کند.

علت عدم پذیرش توبه ى این دو کس را چنین مى توان بیان کرد که توبه از جمله اعمال انسان مکلّف است و دنیا، دارِ تکلیف است و آخرت عالم نتیجه و بهره بردارى از عمل، و چون این دو توبه در زمان قطع تعلّق آدمى از دنیا و ورود او به جهان آخرت است، بى فایده خواهد بود; ازاین رو کافران و گنهکاران بعد از مرگ آرزو مى کنند به دنیا برگردند تا در ظرف دنیا ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چون مى دانند اظهار ایمان در آن جا فایده اى به حالشان ندارد.[7]

پی نوشت ها :

[1]. ر.ک: مرتضى مطهرى، گفتارهاى معنوى، ص 108 ـ 123.

[2]. عبدالله جوادى آملى، مراحل اخلاق در قرآن، ج 11، ص 162.

[3]. ر.ک: مرتضى مطهرى، گفتارهاى معنوى، ص 144 ـ 151; نهج البلاغه، حکمت 417.

[4]. ر.ک: محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 4، ص 240 ـ 241; جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 9، ص 225 ـ 227، و محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، ص 405 ـ 407.

[5]. سوره ى نساء، آیه ى 17.

[6] سوره ى نساء، آیه ى 18.

[7]. ر.ک: محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 4، ص 242 ـ 243، و محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، ص 405

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: اندیشه قم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.