شهروند بی مسئولیت
داشتن یا نداشتن مسئولیت شهروندی! مسئله این است و نه هیچچیز دیگری.
قطعا شما هم درباره اینکه برخی از موتورسواران بیمسئولیتترین شهروندان تلقی میشوند با ما همعقیده هستید. منظور ما از برخی، البته نه همه کسانیاند که از این وسیله نقلیه استفاده میکنند بلکه این برخی، ناظر بر عدهای از موتورسواران است که مسئولیت شهروندی ناآشناترین واژه برای گوش آنهاست. این برخی که گاه از دست صدای عجیب و غریب موتورشان باید آرامش خیابانهایمان برهم بریزد و گاه به خاطر حرکات خطرناکشان تنمان بلرزد. حتی وقتی که بدون وسیله نیز هستند اسباب زحمت شهروندان را فراهم میکنند. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید پیادهروی کمعرضی که صرفا برای حفظ جان عابران پیاده و سهولت رفتوآمد آنان در نظر گرفته شده تبدیل به یک پارکینگ دو طرفه شده و نتیجه آن هم چیزی جز سد معبر عابران پیاده نیست؛ عابرانی که گاهی مثل مردی که در تصویر دیده میشود با کیسهای در دست مجبور میشوند خود را با هزار پیچوتاب از میان این شلوغی ناشی از بیمسئولیتی برخی شهروندان موتورسوار بیرون ببرند.
خیانت به طبیعت
احترام به طبیعت، یکی از آموزههای مهم همه ادیان و فرهنگهاست؛ بهویژه اینکه در فرهنگ اسلامی ما این احترام در عمل و نظر از جانب بزرگانمان همیشه سفارش شده است؛ تا جایی که از پیامبرمان حضرت مهربانی قریب به این مضمون روایت شده است که اگر شخصی نهالی در دست دارد و ناگهان اوضاع جهان بر هم میخورد و قیامت برپا میشود، اگر شخص میتواند باید آن نهال را بکارد.
با این اوصاف اما بهطور روزمره شاهد آن هستیم که برخی از شهروندان بهطور کلی با این سفارش فرهنگی اسلام بیگانه هستند و به هیچ عنوان گوش خود را بدهکار این آموزه نمیدانند و در عمل شاهد خرابی هر روزه بخشی از ریههای زمین هستیم.البته این درد وقتی عمیقتر میشود که میبینیم کسانی که برای بهدستآوردن لحظهای آرامش و تفریح به دامان طبیعت پناه میبرند، خود به مادر طبیعت، یعنی زمین سبز آسیب میرسانند و روح زیستبوم خودشان را آزرده میکنند
برخی برای جلوگیری ابتدایی از این اعتراضات گاهی به دروغ میگویند که برای بنزین زدن بدون صف وارد جایگاه نمیشوند و صرفا برای استفاده از دیگر امکانات جایگاه مثل مکانیکی، تعویض روغن یا حتی تنظیم باد لاستیکهاست که قصد دارند خارج از نوبت وارد جایگاه شوند؛ دروغی که البته گاهی بعد از اینکه شخص باک خودرواش را پر از بنزین کرد برای دیگران آشکار میشود
ابداعی سرشار از اشتباه و خطر
خیلی از اوقات در جمع آشنایان و دوستان حتما با این جمله که ایرانیان باهوشترین انسانهای روی کرهزمین هستند برخورد کردهاید؛ جملهای که البته با مایههای زیادی از واقعیت نیز همراه است. در این میان البته برخی انگار از این هوش زیاد ایرانی یا بهرهمند نیستند یا اصولا فکر میکنند آنقدر از این میراث مشترک سهم دارند که دیگر باید در انجام هر کاری جانب احتیاط را رها کرد؛ نمونهاش هم همین تصویر ارسالی آقای پویان مرادی است. درختی که پریزی با یک رشته کابل به آن نصب شده است! جدای ازاینکه آیا این برق از اشتراک مجاز فرد است یا بهطور غیرقانونی کشیده شده، بیاحتیاطی نصب این پریز برق روی درخت را به هیچ عنوان نمیتوان نادیده گرفت.ریزش و نفوذ نزولات جوی به داخل پریز و در نتیجه ایجاد اتصالی حتی میتواند در به آتش کشیدن یک فضای گسترده نقش داشته باشد. این خطرات را اضافه کنید به اشتباه لطمهزدن به درختی که سالها زحمت و انرژی، صرف رشد آن شدهاست.
حقالناس در صف پمپبنزین
حقالناس یکی از آن دست واژههایی است که در زندگی روزمرهمان اگر چه معنای آن را خوب میدانیم اما در مصداقیابی آنگاهی سهوا و گاهی نیز متأسفانه عمدا اشتباه میکنیم. یکی از نمونههایی که بد نیست در رعایت این اصل شرعی اخلاقی به آن توجه داشته باشیم، رعایت حقوق دیگران در صفکشیدنهای متفاوتی است که در زندگی روزمره البته زیاد پیش میآید. مشهورترین صفکشیدنها بهویژه برای آقایان ، صفهای پمپ بنزین است.
تصور اینکه پس از دقایقی گاه طولانی که در صف بنزین زدن ایستادهاید، ناگاه شخصی بدون توجه به صف چند ده متری بخواهد وارد جایگاه شود، معمولا برای همه ناخوشایند است و اعتراضهایی را بهدنبال دارد، اما برخی برای جلوگیری ابتدایی از این اعتراضات گاهی به دروغ میگویند که برای بنزین زدن بدون صف وارد جایگاه نمیشوند و صرفا برای استفاده از دیگر امکانات جایگاه مثل مکانیکی، تعویض روغن یا حتی تنظیم باد لاستیکهاست که قصد دارند خارج از نوبت وارد جایگاه شوند؛ دروغی که البته گاهی بعد از اینکه شخص باک خودرواش را پر از بنزین کرد برای دیگران آشکار میشود. اما آیا این دروغ و حقالناسی که بر عهده شخص گذاشته میشود به چند دقیقه در صف نایستادن میارزد؟
مزاحمت از نوع تبلیغاتیاش
تبلیغات محیطی یکی از انواع مؤثر تبلیغات است که معمولا اکثر ما در روند زندگی شهرنشینی با آن بسیار مواجه شدهایم؛ ایدههایی که در طول زندگی روزمره یک لحظه ما را جذب میکند و انگار وادار میشویم به اینکه لحظاتی را مخاطب عرضهشدن تبلیغ آن محصول باشیم.
این درد وقتی عمیقتر میشود که میبینیم کسانی که برای بهدستآوردن لحظهای آرامش و تفریح به دامان طبیعت پناه میبرند، خود به مادر طبیعت، یعنی زمین سبز آسیب میرسانند و روح زیستبوم خودشان را آزرده میکنند.
تبلیغات محیطی اما همیشه هم ایدههای جذابی ندارد؛ چرا که گاهی اوقات به خاطر عدمهوشیاری ایدهپردازان و اجراکنندگان غیر از مزاحمتهای بصری ایجادشده، انواع دیگری از مزاحمت نیز برای مخاطبان پدیدمیآورند. در یکی از خیابانهای اصلی پایتخت که مرکز خریدی بزرگ نیز محسوب میشود کارتنهای حاوی لوازم صوتی و تصویری در بدترین جای ممکن چیده شدهاند. در مسیر ویژه اتوبوس که هیچ زائدهای نباید باشد، قرار دادن این جعبههای مقوایی در نگاه اولیه آنقدر بدون دلیل میتواند باشد که هرتماشاگری را به این صرافت بیندازد که اسباب و اثاثیه یکی از نمایندگیهای لوازم صوتی و تصویری را صاحب ملکش بیرون ریخته است و مغازهدار بنده خدا هم هیچ پناه امنی نداشته جز روی جدولها و نردههای مسیر ویژه اتوبوس.
منبع:همشهری