تبیان، دستیار زندگی
در شرایطی که در این مملکت همه منتظر شاهکار ادبی هستند، نویسنده‌ای که چهار یا پنج سال زحمت کشیده، حمایت نمی‌شود و کتاب‌سازی بازار را اشباع کرده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیروز، امروز، فردا


در شرایطی که در این مملکت همه منتظر شاهکار ادبی هستند، نویسنده‌ای که چهار یا پنج سال زحمت کشیده، حمایت نمی‌شود و کتاب‌سازی بازار را اشباع کرده است.


فیروز زنوزی‌جلالی ( داستان نویس):

دیروز، امروز، فردا

اهالی قلم مشکلات بسیاری دارند که مربوط به امروز و دیروز نیست. وقتی نویسنده حق تالیف اشک‌انگیزی می‌گیرد و تمام دشواری‌های بازار نشر بر دوش او است، وقتی نویسنده و مولف تاوان تمام مسایل این بازار را پس می‌دهد، وقتی قدرت خرید مردم پایین، سیستم پخش بسیار نامناسب و حق تالیف مولف هم که بسیار ناچیز است، حرفی برای گفتن می‌ماند؟

ما باید بازار خودمان را با بازار دیگر کشورها مقایسه کنیم، مثلا در چین یک رمان به صورت مادام‌العمر مواجبی دریافت می‌کند. اما در ایران به نظر من نویسندگان ایثار می‌کنند، به دور از همه مشکلات و دغدغه‌ها باز هم نویسندگان کار می‌کنند و به عبارتی نویسنده دست روی قلبش گذاشته است و می‌نویسد.

اهل قلم در کشور ما محروم‌ترین طبقه هستند. در ایران حقوق یک فصل دروازه‌بان با حق‌تالیف 30 سال یک نویسنده برابر است؛ این برای فرهنگ و ادب کشور یک فاجعه است. در کشوری که عنوان می‌شود مسایل فرهنگی بسیار اهمیت دارد و همه شعار می‌دهند و از مسایل فرهنگی می‌گویند این اوضاع تاسف‌برانگیز است. آنچه عملا اتفاق می‌افتد، این است که نویسنده تنهاست؛ در حالی‌که همه مشاغل در ایران یک صنفی دارند، فقط نویسندگان هستند که تنهایند. اگر یک نویسنده با مشکلی روبه‌رو شود، کجا باید برود؟ اهل قلم هیچ صنفی ندارند.

اهل قلم در کشور ما محروم‌ترین طبقه هستند. در ایران حقوق یک فصل دروازه‌بان با حق‌تالیف 30 سال یک نویسنده برابر است؛ این برای فرهنگ و ادب کشور یک فاجعه است.

بسیاری از آثار بیشتر از آنچه ناشران می‌گویند در بازار پخش می‌شود و ناشر میزان ناچیز حق تالیف نویسنده را هم پرداخت نمی‌کند. البته همه ناشران این طور عمل نمی‌کنند اما شرایط بازار، همه به ضرر نویسنده است. متاسفانه سلسله حوادث نامیمونی برایم اتفاق افتاده و آثارم دستخوش این شرایط است. معضلات اقتصادی، اسباب‌کشی و بیماری باعث شده که بسیاری از آثارم نصفه بماند. وقتی از کنار کتابخانه‌ام رد می‌شوم و آثار ناتمامم را می‌بینم، عزا می‌گیرم و نمی‌دانم فریاد را به کجا ببرم.

فیروز زنوزی‌جلالی ( داستان نویس):

در شرایطی که در این مملکت همه منتظر شاهکار ادبی هستند، نویسنده‌ای که چهار یا پنج سال زحمت کشیده، حمایت نمی‌شود و کتاب‌سازی بازار را اشباع کرده است. من خودم به عنوان نویسنده در زمینه ممیزی مشکلاتی داشته‌ام، در مورد کتاب‌هایم سوالاتی بوده و من در حد جوابگویی این مساله را حق آنها می‌دانم. در پیشرفته‌ترین کشورها هم قواعد و قوانینی وجود دارد مثلا با لباس خانه نمی‌شود بیرون رفت و باید لباس مناسب جامعه را پوشید. همانند این امر، مسایل فرهنگی هستند که به نظر من باید فیلتری داشته باشند. از این لحاظ من با ممیزی مشکلی ندارم اما به شرطی که کسانی که مسوول این امر هستند کارشناس این حوزه باشند.

رمان در حقیقت زندگی است. از زندگی نمی‌توان تولد، عشق یا مرگ را حذف کرد. همین‌طور که نمی‌شود قسمتی از زندگی را فیلتر کرد، نمی‌توان قسمتی از رمان را هم حذف کرد. تا زمانی که در‌ها بسته است و یک نویسنده نمی‌تواند با کسی که آثارش را بررسی می‌کند، دیالوگ و گفت‌وگو داشته باشد، بسیاری از آثار ادبی دچار سوءتفاهم می‌شوند. باید درها را باز گذاشت و اجازه داد نویسندگان در مورد آثارشان صحبت کنند.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع:روزنامه شرق