تبیان، دستیار زندگی
آقای اوبراین و همسرش در کنار پسران خود در حال گذران زندگی هستند که روزی خبر مرگ یکی از پسرانشان را به آنها می دهند . این حادثه بسیار تلخ موجب می شود که غم و اندوه ، سراسر زندگی آنها را بگیرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

و آنگاه فقط خداست ...

بررسی فیلم "درخت زندگی"


آقای اوبراین و همسرش در کنار پسران خود در حال گذران زندگی هستند که روزی خبر مرگ یکی از پسرانشان را به آنها می دهند . این حادثه بسیار تلخ موجب می شود که غم و اندوه ، سراسر زندگی آنها را بگیرد .اما خانم اوبراین که فردی بسیار مذهبی و معتقد است، سعی می کند با توجه به باورهای مذهبی بخصوص مسئله مشیت الهی و راضی بودن در برابر اراده خداوند، با این حادثه به بهترین شکل کنار بیاید ...


فیلم درخت زندگی

ترنس مالیک که آشکارا نگاهی بدبینانه نسبت به تمدن غرب دارد، در فیلم " درخت زندگی " روایت دوری انسان غربی از باورهای مذهبی و نتیجه آن یعنی اضطراب و تشویش و به پوچی رسیدن را به تصویر می کشد . انسانی که تمام هم و غمش بخصوص در قرن گذشته ، رسیدن به رفاه مادی بوده است و با کنار گذاشتن تمام باورهای مذهبی سعی کرده با مادیات به آسایش و کمال برسد ولی امروز که بسیاری از آرزوهای مادی او به تحقق رسیده است بجای آنکه خود را در آرامش ببیند ، چیزی جز تنهایی و نگرانی در زندگی مشاهده نمی کند.

در همان ابتدای فیلم مالیک با نشان دادن آیاتی از کتاب ایوب از مجموعه "کتب عهد عتیقِ" کتاب مقدس، ذهن بیننده را برای قصه ای آماده می کند که شباهت های زیادی با ماجرای ایوب نبی دارد آنجا که " خدا از درون گردباد به ایوب نبی می گوید: این کیست که با حرفهای پوچ و بی معنی حکمت مرا رد می کند؟ ... وقتی زمین را بنیاد نهادم تو کجا بودی؟ ... آیا می دانی وقتی در میان غریو شادی ستارگان صبح و فرشتگان آسمان ، زمین بنیاد نهاده می شد، پایه های آن بر چه چیز قرار گرفت و سنگ زاویه آن را چه کسی کار گذاشت؟ ". ایوب نبی آنگونه که در کتاب بیان شده است به این حقیقت پی می برد که اعتماد او به خداوند نباید وابسته به رویدادهایی باشد که برای‌ او رخ می دهد، بلکه باید راضی به تقدیر الهی باشد و این همان نکته ای است که جک فرزند بزرگ اوبراین در انتهای فیلم به آن می رسد و مالیک نیز می خواهد همین مطلب را به بیننده القا کند. فیلم دو راوی دارد؛ جک و مادرش که به اقتضاء موقعیت ، قصه از زبان یکی از آن دو بیان می شود . این دو تربیت شده دو روش کلی "زندگی کردن" می باشند که از زبان مادر جک در سکانس ابتدای فیلم بیان می شود.

فیلم درخت زندگی

اولین روش دل بستن و اعتماد کردن به اراده خداوند و رحمت دانستن تمام وقایع و راضی بودن از کلیه اتفاقاتی که در زندگی رخ می دهد؛ و این روشی‌ست که مادر جک در زندگی انتخاب کرده و همان چیزی است که در کتاب ایوب نتیجه‌گیری می شود. دومین روش دقیقا عکس روش اول بوده و راه غریزه است؛ و آنگونه که در ابتدای فیلم گفته می شود راهی‌ست که پیروانش از خودراضی بوده و تلاش می کنند دیگران هم طبق میل آنها رفتار کرده و سعی دارند بر افراد دیگر فرمانروایی کنند ؛ و این همان راه و روش‌ست که جک تحت تاثیر آموزه‌های پدرش برای خود انتخاب کرده است. در حقیقت مالیک می خواهد تقابل این دو روش را در طول فیلم به ما نشان دهد.

با نگاهی کلی می توان فیلم را به 5 قسمت تقسیم کرد:

1- معرفی دو روش زندگی از زبان مادر جک تا زمانیکه مرگ برادر جک مطرح می شود

2- نشان دادن تنهایی جک و پس از آن به تصویر کشیدن جریان خلقت تا بدنیا آمدن جک

3- دوران بزرگ شدن و تربیت جک و برادرانش تا زمانیکه برادر جک در مقابل رفتارهای پدرش می ایستاد

4- مطرح شدن رفتارهای مادر جک با فرزندانش و تنهایی پدر جک

5- نشان دادن تنهایی جک تا انتهای فیلم

در قسمت اول همانطور که به آن اشاره شد ، دو روش زندگی کردن و نتیجه رفتار به آن، از زبان مادر جک بیان می شود . جالب اینجاست که از همان ابتدا مالیک در قاب بندی‌های متعددی تاکید دارد بر اینکه مادر و برادر جک روش اول را برای زندگی انتخاب کرده‌اند و جک و پدرش پیرو روش دوم هستند؛ بدین گونه که وقتی مادر جک از اولین روش زیستن صحبت می کند،‌ نماها تاکید بر شخصیت مادر و برادر جک دارند و زمانیکه صحبت از روش دوم است تاکید بر شخصیت جک و پدرش.

اولین روش دل بستن و اعتماد کردن به اراده خداوند و رحمت دانستن تمام وقایع و راضی بودن از کلیه اتفاقاتی که در زندگی رخ می دهد؛ و این روشی‌ست که مادر جک در زندگی انتخاب کرده و همان چیزی است که در کتاب ایوب نتیجه‌گیری می شود

در قسمت دوم، ابتدا رجعتی به دوران بزرگسالی جک می شود و پس از آن جک ، تنهایی ، اضطراب و تشویش‌های وی و نگاه پوچی که به زندگی پیدا کرده است، با مونولوگ ها و دیالوگ های جک در کنار تصویربرداری بسیار خوب و دقیق امانوئل لوبتسکی، مطرح می شود. این مطلب ادامه دارد تا زمانی که جک از خداوند در خواست کمک می کند و همزمان مادر خود را که نماد روش اول زندگی کردن است بیاد می آورد. سپس با پرسش " خدایا تو کجا بودی؟"، جریان شش روز خلقت آنگونه که در کتاب پیدایش ( اولین کتاب از کتب عهد عتیق) آمده است، نشان داده می شود .

در قسمت سوم که با متولد شدن جک آغاز می شود، دوره ای از رشد هر انسانی را شاهدیم. دوره ای که انسان با مسائلی چون اشیاء پیرامون، حرکت ، خدا ، خوبی و بدی ، مرگ و زندگی و ... آشنا می شود که در فیلم به خوبی اهم آنها به تصویر درآمده است. در همین بین تربیت های سخت گیرانه پدر جک و لطافت های روحی و تربیتی مادر جک، که‌ ریشه در دو روش چگونه زیستن دارد نشان داده می شود.

فیلم درخت زندگی

پس از آنکه برادر جک که تحت تاثیر آموزه‌های مادر و راه و روش او قرار داشته، به پدرش می گوید"ساکت شو"، عملا قسمت چهارم شروع می شود . در این قسمت، هم شاهد نزدیکتر شدن پسران به مادر خود در اثر تربیت محبت آمیز و عاشقانه او هستیم و هم تنهایی هر چه بیشتر پدر جک را می بینیم . در حقیقت این قسمت غلبه روش اول زندگی بر روش دوم را بیان می کند. در قسمت پایانی فیلم تنهایی جک که راه و روش پدرش را در پیش گرفته است دوباره به تصویر در می آید و این مطلب ادامه دارد تا آنجا که جک به دنبال مادرش از دروازه‌ای رد می شود. سپس تصاویری که حاکی از تغییر و تحول و انقلاب روحی جک است نشان داده شده ، و این ادامه دارد تا جاییکه جک به ساحل امن و آرامش، و سرور و امید می رسد؛ در حقیقت جک با تغییر روش زندگی خود و انتخاب روش زندگی مادرش از پوچی و برهوت زندگی و تمایلات مادی، به امید و نشاط حیات معنوی می رسد.

فیلم درخت زندگی

اما نکته بسیار مهمی که ترنس مالیک به آن هیچ اشاره ای ندارد و انتظار هم نمی رفت که به آن اشاره کند، این مطلب است که یکی از علت های گرایش انسان غربی به مادیات و کنار گذاشتن آموزه‌های مذهبی، نارسایی های کلیسا در عرضه معنویات بوده است. کلیسا به خدا تصویری انسانی داد و آن را در قالب بشری به افراد معرفی کرد. انسان غربی از دوران کودکی با این مسئله بزرگ شد تا زمانیکه با پیشرفت های علمی مشخص شد، این مطلب با موازین علمی و واقعی و عقلی مغایرت دارد. در همان زمان بود که مسائل معنوی و در راس آن وجود خدا را انکار کرد. این مطلب در کنار خشونت های قرون وسطائی یکی از مهمترین علل دور شدن بشر غربی از مسائل معنوی است، که متاسفانه فیلم هیچکدام از این مسائل را بررسی و نقد نمی کند و صرفا به بیان خطابه ای مبنی بر بازگشت به معنویات بسنده کرده است. سوال اینجاست که بشر غربی باید به کدام معنویت بازگشته و کدام خدا را بپرستد؟ معنویتی سراسر نقص و ایراد که از دل کلیسا بیرون آمده و نتیجه آن دوران تاریک قرون وسطی‌ست؟ و یا پرستش خدایی که به قول فلاماریون، چشم راست تا چشم چپش شش هزار فرسخ فاصله دارد؟

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران / مهدی علیپور