تبیان، دستیار زندگی
طلبه ای که با قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادی به خوبی آشنا باشد، دستش خالی نیست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همیشه دست پر باشید(1)

طلبه و نهج البلاغه
طلبه ای که با قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادی به خوبی آشنا باشد، دستش خالی نیست.

همه ما جایگاه والای کتاب نهج البلاغه را در معارف ناب اسلام می­دانیم و سفارش­های زیادی از یزرگان درباره اهتمام به این کتاب شنیده­ایم. به عنوان جوینده و مروّج حقایق اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام، می دانیم طلبه ای که با قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادی به خوبی آشنا باشد، دستش خالی نیست.

اما افسوس که گاهی به افتخار کردن به این کتاب اکتفا می نماییم و چه بسا سخن امام (ره) را نقل کنیم که در وصیت نامه­اش فرموده: «ما مفتخریم كه كتاب «نهج‏البلاغه‏» كه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین كتاب رهایى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست‏». (1)

شاید هم جهت تیمن و تبرک و یا جهت زیبایی کتاب­خانه شخصی، یک جلد از این کتاب شریف را همچون قرآن در منزل یا محل کار داشته باشیم.

در نوشتار پیش روی، نیم نگاهی خواهیم داشت به سیره گذشته برخی از بزرگان حوزه در برخورد با نهج البلاغه به عنوان یک کتاب درسی مهم برای طلاب، هم به عنوان یک متن علمی و ادبی دقیق و هم به عنوان درس عملی و کاربری برای زندگی شخصی واجتماعی؛ تا کنایه­های باشد به مهجوریت و مظلومیت نهج البلاغه در حوزه و در میان ما طلبه­ها و ستایشی باشد از کسانی که در گذشته و امروز، در گوشه و کنار در خدمت این کتاب بوده و هستند.

پس از آن سعی شده است با استناد به کلام بزرگان، برخی از اموری را می­توانیم برای بهره­مندی از این گنجینه بی­پایان الهی به کار ببریم، یادآور شویم.

سابقه تدریس نهج البلاغه در حوزه

قبل از گرد آوری نهج البلاغه به دست سید رضی (ره)، از اوایل قرن دوم خطبه­های امیر المؤمنین علیه السلام، جزء برنامه­ى تحصیلى طلاب علوم به­خصوص علویان شده بود، (2)

چنان ­كه به روایت كشى (ره) زید بن على بن حسین علیهما السلام همه­ى آن­ها را در محضر استاد خوانده بود. ­(3) جاحظ عثمانى -متوفاى 255 ه. ق- در كتاب البیان و التین  آورده است كه در عهد او خطبه هاى على علیه السلام در كتابى مدون شده و بین اهل علم معروف بوده است. (4)

در گذشته برخی از بزرگان حوزه، نه تنها متن نهج البلاغه بلكه بعضی شرح‎های آن را در محضر استاد تحصیل می‎كرده‎اند. به عنوان نمونه در اجازه نامه‎ای كه فخرالمحققین برای سید حیدر آملی داده آمده است كه سید حیدر آملی از جمله كتاب‎هایی را كه نزد فخرالمحققین فراگرفته است نهج البلاغه و شرح میثم بحرانی به نهج البلاغه بوده است. (5) که از این موضوع هم عنایت خاص بزرگان از علمای شیعه در قدیم نسبت به نهج البلاغه و هم سیره ایشان در بهره‎مندی از نهج البلاغه نزد متخصصان فن روشن میâپ­گردد. (6)

برخی از بزرگان از متأخرین که به تدریس نهج البلاغه اهتمام ورزیده­اند:

1.    آیت حق، حکیم جهانگیرخان قشقایی که در حوزه علمیه اصفهان، نهج البلاغه را جزو متون درسی قرار داد. (7)

2.    آیت الله شهید، سید حسن مدرس: از اولین اساتیدی که نسب نامه تدریس نهج البلاغه در حوزه‏های علمیه ایران به آن­ها می­رسد «شهید مدرس» است که درس نهج البلاغه ایشان در اصفهان برقرار بود و بزرگانی چون «میرزا علی آقا شیرازی» در آن شرکت می­کردند. (8)

معلم اخلاق و عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی درباره زندگی و حوزه­ی درس آیت الله مدرس اظهارداشته است: «مدرس زندگی عجیبی داشت. در تمام عمر، طلبگی را ترک نکرد. لباس کرباسی می پوشید و لقمه­ای نان، خوراک او بود. در مراجعت از نجف، روزهای پنجشبه برای طلاب درس اخلاق می گفت.

مبنای درس اخلاق او نهج البلاغه بود. یک روز به درس ایشان رفتم ؛ چنان حاضر الذهن عبارات نهج البلاغه را از بر می خواند و از کتب بزرگان شعر و ادب و ادبیات عرب ضرب المثل می آورد که من علاقمند شدم و سبب شد مدتی به درس ایشان بروم. مدرس می گفت:آقا !شخصیت انسان به اخلاق انسانی است.پیامبر می فرمود: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق و بالاترین کتاب اخلاق، نهج البلاغه است. بخوانید و به دیگران یاد دهید» به هر حال، مشوق من در نهج البلاغه، مدرس (ره) بود.» (9)

3.    حاج میرزا علی آقا شیرازی ادیبِ محقق، فقیه فرزانه که استاد شهید مطهری وی را «نهج البلاغه مسلم» می‏دانست و درباره­اش می گوید: «یکی از بزرگترین اهل معنایی است که من در عمر خود دیده ام.» درس نهج البلاغه ایشان سال­ها در حوزه علمیه اصفهان و سپس در حوزه علمیه قم دایر بود.

بزرگانی همچون استاد مرتضی مطهری، آیت الله سید اسماعیل هاشمی، شیخ جواد جبل عاملی، آیت الله سید روح الله خاتمی، آیت الله مشکوة، حاج شیخ عبدالرحیم ملکان و پروفسور علی شیخ الاسلام،  از درس نهج البلاغه ایشان بهره برده­اند. (10)

استاد مطهری درباره ایشان می­نویسد: «نهج البلاغه به او حال می‏داد و روی بال و پر خود می‏نشاند و در عوالمی که ما نمی‏توانستیم درک کنیم، سیر می‏داد. جمله‏های این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد می‏نمود. غالبا جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان اشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود» (11)

4.    درس اخلاق حاج شیخ عبد الکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم: ایشان روش جذابى را در تعلیم مسائل اخلاقى و تربیت طلاب در پیش گرفته بود؛ دستور داده بود كه یكى از شاگردان (شیخ ابراهیم صاحب الزمانى) هر روز پیش از درس كلماتى از نهج البلاغه مولى امیرالمؤمنین بخواند. این روش بسیار اثرگذار بود و اندرزهاى حضرت آن هم با آن حالتى كه حاج شیخ برنامه ریزى كرده بود به گوش طلاب برسد سخت دگرگون مى كرد و در قلبها شور مى آفرید و گاه خودِ آقاى حائرى به مناسبت در لابه لاى درس بسان دیگر بزرگان اندرزهاى لازم را مى داد و به موعظه طلاب مى پرداخت و به داشتن زندگى ساده به دور از قید و بندها سفارش مى كرد. (12)

خاطره­ای عبرت آموز

در پایان این بخش از نوشتار، خاطره علامه شهید مرتضی مطهری را درباره درس نهج البلاغه استادش می­خوانیم که اشاره­ای است به مهجوریت نهج البلاغه در حوزه و همچنین نیاز به تدریس آن به عنوان یک درس جدی و فنی توسط اساتید بزرگ اهل علم و عمل.

استاد مطهری چنین می­گوید: در سال بیست كه براى اولین بار به اصفهان رفتم، هم مباحثه گرامیم كه اهل اصفهان بود... به من پیشنهاد كرد كه در مدرسه صدر، عالم بزرگى است نهج‏ البلاغه‏ تدریس مى‏كند، بیا برویم به درس او.

 این پیشنهاد براى من سنگین بود؛ طلبه‏اى كه «كفایة الاصول» مى‏خواند، چه حاجت دارد كه به پاى تدریس نهج البلاغه برود؟! نهج البلاغه را خودش مطالعه مى‏كند و با نیروى اصل برائت و استصحاب مشكلاتش را حل مى‏نماید!!

چون ایام تعطیل بود و كارى نداشتم و به علاوه پیشنهاد از طرف هم مباحثه‏ام بود پذیرفتم؛ رفتم اما زود به اشتباه بزرگ خودم پى‏بردم، دانستم كه نهج البلاغه را من نمى‏شناخته‏ام و نه تنها نیازمندم به فرا گرفتن از استاد، بلكه باید اعتراف كنم كه نهج البلاغه، استاد درست و حسابى ندارد. به علاوه دیدم با مردى از اهل تقوا و معنویّت روبرو هستم كه به قول ما طلّاب:‏ ممّن ینبغى ان یشدّ الیه الرّحال‏ «از كسانى است كه شایسته است از راههاى دور بار سفر ببندیم و فیض محضرش را دریابیم.»

او خودش یك نهج البلاغه «مجسّم» بود، مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود. براى من محسوس بود كه روح این مرد با روح امیر المؤمنین علیه السلام پیوند خورده و متصل شده است. راستى من هر وقت حساب مى‏كنم، بزرگترین ذخیره روحى خودم را درك صحبت این مرد بزرگ مى‏دانم؛ رضوان اللّه تعالى علیه و حشره مع اولیائه الطّاهرین و الائمّة الطیّبین (13)

ادامه دارد...


پی نوشت­ها:

(1)     وصیت ­نامه الهی و سیاسی

(2)     منهاج نهج البلاغه، ص28، به نقل از ادب الجاح1 چاپ مصر، صص 196 و 197

(3)     رجال كشى، ص224، چ بمبئى

(4)     البیان و التین، جزء اول، ص 174، چاپ مصر

(5) سید حیدر آملی، تفسیر المحیط الاعظم والبحر الخفم، ج1، ص532، نشر مؤسسه البطاعة و النشر، چاپ اول 1414ق.

(6)  بخش نهج البلاغه تبیان، فرزند قرآن در مهجوریت

(7)   مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، عبدالعلی باقی، صص 158 ـ 159

(8)   مدرس مجاهدی شکست‏ناپذیر، ص160

(9)   ناصح صالح، صص 117 و 118

(10)   طبیب جسم و جان، ص42؛ مجله حوزه، سال سوم، ش165(گفتگو با آیت الله جبل عاملی)؛ سیری در نهج البلاغه،  ص 10؛ سایت تبیان، بزرگان حوزه

(11)  سیری در نهج البلاغه، صص 10 و 11

(12) حوزه علمیه تبیان، اولین درس اخلاق در حوزه علمیه قم

(13)  مجموعه ‏آثاراستاد شهید مطهرى، ج‏1، ص236، یادى از استاد

فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان