تبیان، دستیار زندگی
جوان با تحکم می‌گوید: شیخ از کجا می‌آیی؟ ایشان هم جریان را توضیح می‌دهند؛ جوان مست می‌گوید: شیخ برایم روضه بخوان!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیمه با تربت کربلا

آیت الله مرعشی نجفی

من با این کار افرادی که به این کتابخانه می‌آیند را بیمه می‌کنم، تا از طریق خواندن کتاب‌های این کتابخانه انحرافی حاصل نکنند

بیمه با تربت کربلا

وقتی که این کتابخانه بنا می‌شد به معمار گفتند: وقتی که پی را کندید و خواستید بتن بریزید، مرا خبر کنید. پدرم تشریف آوردند و چهار گوشه این زمین را تربت سید‌الشهدا‌(علیه السلام) ریختند. یکی از آقایان از حکمت این کار سوال کرد. فرمودند: من با این کار افرادی که به این کتابخانه می‌آیند را بیمه می‌کنم، تا از طریق خواندن کتاب‌های این کتابخانه انحرافی حاصل نکنند.

در چهار مدرسه‌ای که برای طلاب ساختند نیز همین کار را انجام می‌دادند و می‌گفتند؛ طلبه‌هایی که در این مدارس درس می‌خوانند، بیمه می‌کنم تا از مسیر ائمه‌اطهار‌(علیهم السلام) راهشان را جدا نکنند.

علاقه فراوان به فراگیری علم

آیت اللّه مرعشی نجفی رحمه الله از تلاش ها و کوشش های تحصیلی خود چنین یاد کرده است: «هیچ گاه در سنین جوانی به دنبال تمایلات نفسانی نرفتم، همیشه در پی تحصیل علم بودم، به صورتی که شبانه روز بیش از چند سال نمی خوابیدم و هر کجا نشانی از استادی یا عالمی و یا جلسه درسی که مفید تشخیص می دادم، می ایفتم، لحظه ای در رفتن به نزد آن استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمی کردم».

 هم چنین در خاطرات آیت اللّه مرعشی نجفی آمده است: «روزی پس از درس استاد، به دنبال وی به طرف منزلش به راه افتادم و در مابحث مطرح شده در درس مناقشه و سؤال می کردم، تا آن جا که استاد از سؤالات و مناقشات من خشمگین گردید و محکم به سر من کوبید، من نه تنها ناراحت نشدم، بلکه دست استاد را که به سر من کوفته بود، بوسیدم؛ با این حرکت من، اشک در چشم استاد حلقه زد و فرمود: «ای شهاب! مرا ادب کردی».

علاقه به کتاب و مطالعه

آیت اللّه مرعشی نجفی رحمه الله عاشق مطالعه و تحقیق بود؛ تا آن جا که علاقه شدید وی به کتاب زبانزد عام و خاص و در محافل علمی ضرب المثل بود. ایشان از همان خردسالی به کتاب، مطالعه و کتابخانه علاقه مند شد و روز به روز بر این علاقه و میل باطنی به مطالعه و بررسی تألیفات دانشمندان اسلام و ملل دیگر، افزوده گشت، به طوری که بسیاری از ساعات شبانه روز را به مطالعه کتاب ها می گذراند و گاهی روزها گرسنگی می کشید تا بتواند کتابی را به دست آورد؛ اکنون به هزاران کتاب از کتابخانه ایشان، در پشت جلد و یا بر صفحه اول آنها، به خط مبارکِ ایشان نگاشته شده است که «طالَعْتُهُ مِن اَوَّلِهِ اِلی آخِرِه»، یعنی آن را از اول تا آخر مطالعه کردم.

زندگی شخصی

آیت اللّه مرعشی نجفی در زندگی خود بسیار فقیر و تنگدست بود؛ ایشان از همان اوائل زندگی در نجف اشرف با تنگدستی و مشکل تأمین معاش مواجه گشت و پس از رحلت پدر، این فقر به اوج خود رسید، چنان که گاهی چند روز گرسنه می ماند و غذایی به دست نمی آورد و رنگ چهره اش به زردی می گرایید. ایشان گاهی روزهای بسیار روزه می گرفت و ماه ها نماز استیجاری می خواند.

 پس از مرجعیت نیز در زندگی فردی و خصوصی خود گرفتار فقر بود و اگر چیزی به دستشان می رسید برای خرید کتاب مصرف می کردند؛ از این رو تا وقتی استطاعت بدنی داشتند، هیچ گاه استطاعت مالی نیافتند تا به حج بروند.


منبع :پایگاه شیعه نیوز، به نقل از پسر آیه الله مرعشی نجفی

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین  - گروه حوزه علمیه تبیان