تبیان، دستیار زندگی
امام صادق‌(ع) به عنوان بصری فرمود: آن عملی که تو دنبال آن هستی، در مدرسه، یافت نمی‌شود، بلکه خداوند باید آن را در دل قرار دهد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علمی که در مدرسه یافت نمی شود

مدرسه علمیه

امام صادق‌(ع) به عنوان بصری فرمود: آن عملی که تو دنبال آن هستی، در مدرسه، یافت نمی‌شود، بلکه خداوند باید آن را در دل قرار دهد .

حتما شما هم تا کنون نام حدیث عنوان بصری را شنیده اید. عنوان بصری یکی از کسانی است که توفیق درک حضور امام صادق علیه السلام را داشته است.

این روایت که روایت عنوان بصری مشهور است جزو روایات معروف ما در زمینه عرفان به شمار می رود. امام صادق علیه السلام در این روایت شریف نکات بسیار مهم و کلیدی در باب شناخت خداوند متعال و همچنین سیر و سلوک را بیان می کنند که هر کدام از آنها دری است برای اهل حکمت و معرفت.

در این نوشتار به جهت اختصار از بیان کل داستان خودداری کرده و فقط بخشی از این روایت شریف را خدمت شما خوانندگان عزیز ارائه می کنیم.

توضیحات این روایت توسط حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خراسانی بیان شده است

عنوان بصری می‌گوید: به امام صادق‌(ع) عرض کردم آمده‌ام تا از محضر شما، علم بیاموزم و از خداوند این امید را دارم که دعای مرا اجابت کند و من موفق به کسب علم در نزد شما شوم.

عنوان بصری، راه درازی را از بصره تا مدینه طی کرده و با کمال افتادگی در نزد امام‌(ع) حاضر شده است تا از امام کسب علم کند.

سوالی که مطرح می‌شود این است که، این چه علمی است که عنوان بصری از امام‌(ع)‌، در خواست می‌کند؟

از این همه سعی و تلاش عنوان بصری معلوم می‌شود وی علم مدرسه‌ای را از امام طلب‌ نمی‌کند، این علم دیگری است که عنوان بصری با وجود سن بالا، عطش آن را پیدا کرده است و هر کجا به دنبال آن رفته عطش او، بر طرف نشده است تا به سرچشمه زلال رسیده است، این علم و معرفت را در محضر امام صادق‌(ع) یافته است و اگر چه در ابتدا، امام‌(ع) دست رد بر سینه او زده است، ولی عنوان بصری با اصرار فراوان آن علم را از حضرت طلب می‌کند.

در این لحظات بود که امام صادق‌(ع) به عنوان بصری فرمود: « یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ » دانش و علم به وسیله یادگیری حاصل نمی‌شود، علم نوری است؛ در دل کسی قرار می‌گیرد که اراده حق‌تعالی، به هدایت او تعلق گرفته باشد.

« إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ» (الكافى ج 1ص 32) وقتی که خداوند اراده خیر، به بنده‌ای کند او را فقیه دین می‌کند.

*بصیرت در دین غیر از عالم بودن با اصطلاحات رایج است

در روایتی درباره جناب حبیب‌ابن مظاهر، آمده است که: «و کان رجلا فقیهاً» حبیب‌ابن مظاهر مردی فقیه بود.

به نظر می‌رسد، این اصطلاح فقیه، به این معنی نیست که احکام فقهی را از طهارت تا دیات بداند و مسلط باشد، بلکه «فقاهت در دین، بصیرت در دین» است، دین را با تمام وجودش دریابد و نتیجه دریافت دین با تمام وجود این است که اگر تمام دنیا یک طرف، و چند نفر معدود، در طرف دیگر قرار گرفته باشند، در حقانیت خود، ذره‌ای تشکیک نمی‌کند، نه این که، ادعا شود به جایی رسیده است،

 مثل امیرالمومنین‌(ع) که فرمود:« مَا شَكَكْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ» (بحار ج 34ص 342)

هیچگاه در حق، شک نکردم، اما به جایی رسیده است که امیرالمومنین‌(ع) می‌فرمایند « لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ مَنْ یَسْلُكُهُ» (مستدرك الوسائل ج 12 ص 193) در وقتی که در راه هدایت هستید به خاطر کم بودن افراد، نترسید.

*علمی که در مدرسه یافت نمی‌شود

امام صادق‌(ع) به عنوان بصری فرمود: آن عملی که تو دنبال آن هستی، در مدرسه، یافت نمی‌شود، بلکه خداوند باید آن را در دل قرار دهد و این مساله همان «حقیقت نوریه» علم است که از آن به عنوان «خیر، فقاهت و بصیرت» در دین یاد شده است.

حضرت علی‌(ع) وقتی دیدند به بعضی افراد، لقب فقیه داده شده، فرمودند: « أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقِیهِ حَقِّ الْفَقِیهِ» (الكافى ج 1ص 36) به شما خبر بدهم که فقیه واقعی، چه کسی است؟، ایشان فقیه را حقیقت نوریه‌ای معرفی کردند که خداوند فقه را در دل او قرار می‌دهد.

امام صادق‌(ع) می‌فرماید:« فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ» (وسائل الشیعه ج 27ص 131)

شیخ انصاری‌(ره) درباره این حدیث شریف می‌فرماید: آثار صداقت، نسیم و عطر روح نواز صدور از عصمت از این روایت به مشام می‌رسد.

آن فقیهی که مردم، دین و دنیای خود را در اختیار او قرار می‌دهند، فقیهی است که به این مقامِ حدیثِ امام صادق‌(ع) رسیده باشد و الا اگر این حقیقت نوریه در او نباشد، هیچ گونه آثاری بر فقه و علم او، مترتب نخواهد شد.

امام صادق‌(ع) به عنوان بصری فرمود: شما دنبال علم هستید؟ جواب داد: بله. حضرت فرمود: « فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِكَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْكَ »

 اول در جان خودت، حقیقت بندگی را پیاده کن، چون فرمود: علم آن است که از ناحیه معبود، در دل عابد قرار بگیرد به دنبال علم برو و از خداوند طلب فهم کن تا خداوند به تو فهم عنایت کند، عنوان بصری وقتی این کلام را از حضرت شنید گفت: یا شریف! امام فرمودند: بگو یا اباعبدالله» (به من یا شریف نگو)

گفتم « یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ» حقیقت بندگی چیست؟ این حقیقت بندگی چیست، که اگر تحقق یافت آن وقت دروازه‌هایی از علم، بر روی جان بنده، باز خواهد شد؟

امام صادق‌(ع) فرمود«ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ» حقیقت بندگی سه چیز است کسی به حقیقت بندگی رسیده است که، این سه مورد را در خود بیابد.

اول اینکه، « أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْكاً» اعتقاد شخص، این باشد که آنچه خداوند به او داده است، امانت است نه ملک.

از جمله داده‌های خداوند تبارک و تعالی، عقل، وجود، سلامتی و حیات است بعد از این موارد، داده‌های خداوند، مال، ثروت و امکانات دنیوی است.

خیلی فرق می‌کند، که کسی آنچه در اختیار دارد، ملک خود بداند یا خود را امانت‌دار بداند، اگر شخصی خود را مالک دانست، دیگر هر نوع مصرفی که خواست نسبت به اموالش خواهد داشت، مثلا اگر کسی خود را مالک چشم، گوش، دست و پا، سلامتی، حیات دانست اهمیتی نمی‌دهد که این نعمت‌ها را در کجا صرف کند!

حال اگر کسی تمام داده‌های خداوندی را امانت دانست، امانت، باید نزد امانت‌دار حفظ شود و باید آن را در مورد، مقدار و کیفیتی مصرف کند که مالک به او اجازه می‌دهد، لذا این یک دستورالعمل اخلاقی، عرفانی و قرآنی است.

« لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ» بنده مالک چیزی نمی‌شود و مال را، مال خدا می‌بیند و هرجایی که خداوند دستور دهد، آن را قرار می‌دهد.

«العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه» عبد، خودش و آنچه در اختیار اوست، مال مولایش است، پس عبد «مال» ندارد و مال را «مال الله» می‌داند و باید ببیند مالک چه دستوری برای مصرف مال داده است.

این یکی از اصول حقیقت عبودیت در وجود انسان است، اگر وجدان خدا خواه و فطرت خداجوی جامعه نسبت به این باور و عقیده زنده و بیدار شود، دیگر معنا ندارد در جامعه، مشکلی وجود داشته باشد، یا این که شخصی، همه چیز از مال و ثروت داشته باشد و کسانی از حداقل امکانات زندگی محروم باشند، وجود نخواهد داشت.

افرادی در جامعه وجود دارند که می‌توانند با انفاق یک دهم اموال خود، به افراد نیازمند، آنها را از مشکلات بزرگی نجات دهند، و این نخواهد شد مگراینکه، اموال و ثروت خود را امانت از طرف خدا بدانند، نه اینکه خود را مالک آنها قرار دهند.


منبع: پایگاه شیعه نیوز

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان