آسیب های جوانان در سوره یوسف(ع)
قرآن کریم حضرت یوسف را به عنوان((سمبل)) پاکی معرفی کرده و خطرها و آسیبهایی که این جوان پاک دامن را تهدید میکرده, برشمرده و با کمک و با توسعهای همه جانبه بر پیروانش عرضه شده است.
حقیقتاً داستان بسیار شیرین حضرت یوسف(علیهالسلام) ((زندگی نامه)) واقعی جوانان حقیقت جو است و شیوه زندگی کردن نوجوانان و جوانان را در گستره خود قرار داده است.
حد آسیب و آفت اخلاقی، در تهدید جوانان
همان طوری که صفات پسندیده, انسان را به معراج میبرند,صفات ناپسند نیز انسان را به گمراهی می کشانند. یکی از صفات ناپسندی که زندگی انسان را به نابسامانی میکشاند, حسادت است. ((حسد)) نهال ایمان را میسوزاند و فرد و جامعه را با خطر جدی مواجه میسازد. آتش حسد, حد و مرزی نمیشناسد, بلکه فراگیر بوده و دامن گیر همه افراد میگردد. خداوند در همین زمینه میفرماید: (( إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ))(1) آنگاه که (برادران او) گفتند:همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما که گروهی نیرومند هستیم محبوبترند. همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهی روشنی است.
درمان حسد از طریق دعا
حسد, یک بیماری روانیای است که جان و جامعه انسانی را نابود میکند. لذا باید با دعا و عوامل معنویای که ائمه معصومین(علیهم السلام) بیان کردهاند آن را مداوا نمود.
بنابراین حسد را باید از طریق دعا درمان کرد, نه دارو و عوامل مادی.
حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید:
((فان الحسد یإکل الایمان کما تإکل النار الحطب; (بر هم حسد مورزید که) حسد ایمان را میخورد ـ چنان که آتش هیزم را نابود میکند.))(2)
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
((قَالُواْ یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِینَ )) (3)گفتند: ای پدر! ما برای مسابقه رفتیم و یوسف را نزد اثاثیه خود گذاشتیم و گرگ او را خورد. هرچند ما راست بگوییم, اما تو باور نخواهی کرد.
موانع رشد معنوی جوانان
در داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) آمده:
((وَجَاءتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُواْ وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یَا بُشْرَى هَـذَا غُلاَمٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ )) کاروانی فرا رسید و آب آورشان را فرستادند. او دلوش را در چاه انداخت و گفت: مژده باد, این پسرکی است...))(4)
معمولاً اشیای قیمتی ـ مانند طلا ـ و انسانهای با ارزش و اندیشمند ـمانند جوانان فعال ـ در تیررس دشمنان و گرگ صفتان تیز دندان قرار دارند. جوانان هر مرز و بومی, سرمایههای انسانی و معنوی آن کشوراند, و انرژیهای متراکم زیادی را در خود ذخیره دارند.
لذا این نیروهای سرشار از انرژی و تحرک, مورد هدف دشمنان قرار میگیرند.
از این جهت برای به دام انداختن جوانان از ((دامهای متنوع)) استفاده میکنند و از ((تنوع دامها)) لذت می برند. گاهی گرگ منشی پیش میروند و زمانی هم از چاهها و چالشهای موجود در جامعه مدد میگیرند تا جوان روشن ضمیر را زمین گیر نمایند و به تباهی بکشند که عامل مهم افسردگی و بی انگیزه شدن جوانان است; چنان که برادران حضرت یوسف(علیهالسلام) نیز او را فدای بلهوسی و صفت زشت حسد و خودخواهی خودشان کردند و نوجوانی مثل یوسف (علیهالسلام)را از بسیاری فرصتهای نوجوانی محروم ساختند.
البته چاهی که دشمنان,در عصر جاهلیت جدید و عصر فضا در مسیر جوانان قرار دادهاند شکل عوض کرده و با تنوع بیشتری جلوه نموده است. چاه و چاله,در عصر جاهلیت جدید, دارای لایه هاییمتعدد و متنوع است و به شکل رسانههای جمعی ای مانند: اینترنتی, ماهواره,رایانه و... درآمده است. دشمنان کوردل, با ارائه ده درصد برنامههای منفی, موهوم, مهیج, مهمل و فحشا, در اینترنت, ماهواره و... نود درصد از جوانان جهان قربانی میگیرند.
اگرچه در این میان جوانان و نوجوانان متعهد و متدین از این سقوط در امان میباشند,زیرا زندگی حضرت یوسف(علیهالسلام) را الگوی زندگی خود قرار میدهند. آری! ((خداوند بندگان مخلص خود را تنها نمیگذارد و آنها را در شداید و سختی ها نجات میدهد. نوح را روی آب, یونس را زیر آب, یوسف را در کنار آب, نجات داد. همچنان که ابراهیم را از آتش, موسی را در وسط دریا و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را در داخل غار و علی(علیهالسلام) را در لیلة المبیت ـ که به جای پیامبر خوابیده بود ـ نجات داد. خداوند هر جا اراده کند, بدون خواست انسان عملی میشود. مثلاً حضرت موسی رفت تا آتش بیاورد,ولی با وحی و پیامبری برگشت و این کاروان رفتند تا آب بیاورند, ولی یوسف را نجات داده و با او برگشتند.
با اراده الهی ریسمان چاهی وسیله شد تا یوسف از قعر چاه به تخت و کاخ برسد, پس بنگرید با حبل الله چه میتوان انجامشده!))(5)
آتشفشان شهوت و جوانان
در ادامه داستان حضرت یوسف آمده:
(( وَرَاودَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ )) (6)
و زنی که یوسف در خانه او بود از یوسف از طریق مراوده و ملایمت, تمنای کام گیری کرد و درها را (برای انجام مقصودش) محکم بست و گفت: بیا که برای تو آمادهام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته, قطعاً ستمگران رستگار نمیشوند.))(7)
یکی از مسائلی که برای انسانها و مخصوصاً جوان مشکلساز است قوه شهوت است, لذا دشمنان روی همین مسئله سرمایه گذاری کردهاند. بر سر راه غریزه شهوت, دو راه وجود دارد:
راهی که سر از آتش خروشان شهوت درآورد.
راه دیگر آن که, به جویباری مبدل گردد که آب زلال را به سوی سرزمین بکر هدایت کند, تا آن جا را به گلستان زیبا تبدیل سازد.
این دو راه, بی نهایت نسبت به هم فاصله دارند. راه اول صاحبش را به آتش ابدی و بی پایان می بردو او را از انسانیت دور میکند. راه دوم,صاحبش را تا به دیدار حق پیش میراند واو را به حقیقت ارشاد میکند.پدیده شهوت و غریزه جنسی, یکی از مهمترین زمینههای آسیب پذیر و آسیب آفرین جوانان است. دشمنان تیزدندان و شهوت پرستان شعبده باز, همیشه روی نکات آسیب پذیرانگشت مینهند و نسل صالح را به سوی یک نسل پلید فراخوانی میکنند.
حب مقام و ریاست طلبی
خداوند در داستان حضرت یوسف میفرماید:
((رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ )) (8)
پروردگارم! تو به من فرمان روایی عطا کردی و علم تعبیر خواب آموختی, پدید آورنده آسمان و زمین تویی و در دنیا و آخرت کارساز خواهی بود, مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق فرما.
حضرت یوسف(علیهالسلام) بعد از عبور از گردنههای دشوار و عقبههای عبرتانگیز, تازه با خطر بسیار بزرگ ((حب مقام)) و ((ریاست طلبی)) مواجه شده است که برای نجات از آن به خدا پناه میبرد و دعا میکند تا از نظر ایمان در امان بماند و مسلمان بمیرد.
با توجه به آن که حضرت یوسف (علیهالسلام) در مواجهه با آسیب اخلاقی ((حسد)), گرگ صفتان بردگی, فرصت شهوت جنسی و زندان, چنین دعایی نفرمود, معلوم میشود خطر شهوت مقام چقدر شکننده است.
اگر با دقت تاریخ را مطالعه کنیم,روشن می شود که ((جنون مقام)) چه تعداد قربانی گرفته است و چقدر جنایت آفرینی کرده است.
منشأ و ریشه ((سناریوی سقیفه)), جنون مقام پرستی بوده است. در حادثه کربلا, صف مقابل امام حسین(علیهالسلام) ((صف شهوت))و ((جنون مقام)) بوده است. اکثر پیامبرکشی ها را, همین صفت ضد انسانیت بوده است.
((هسته مرکزی)) و ((خرجهای)) تمام سلاحهایی که تا به حال اختراع شده جنون مقام تشکیل میدهد. پشت تمام بمبهای اتمی و سلاحهای هستهای, همین نوع شهوت خوابیده است. بمب اتمی در ((هیروشیما وناکازاکی)) عین شهوت بوده است.
حادثه فلسطین, عراق, بوسنی, افغانستان و... همه ریشه در ریاست طلبی دارد.
از گرگان همیشه گرسنه و فرهنگ بی بند و باری, غیر از این هم انتظار نمیرود.
پشت سر دهکده جهانی و جهانی شدن, زندان نامریی و جهنم سیاهی طراحی شده است که همه آنها در کمین جوانان است.
مستی هر انسانی در چیست ؟
به هر تقدیر,جوانان و پیروان یوسف (علیهالسلام) از طرفی باید در پستهای کلیدی و کلان کشوری خدمت بکنند, از طرف دیگر با آسیب و آتشفشان حب مقام مواجه هستند. حال در چنین حالتی چه باید کرد؟
امام علی در این مورد میفرماید:
((اصنافالسکر اربعه:
1 سکر الشباب
2 و سکر المال
3 و سکر النوم
4 و سکرالملک;
مستی بر چهار قسم است: مستی جوانی, مستی ثروت, مستی خواب و مستی ریاست. ))(9)از همه مهمتر این است که این چهار نوع مستی در یک نفر جمع شود و او را تهدید کند. در چنین حالتی چه باید کرد؟
در جواب باید گفت: در این صورت, راهکار دینی آن است که همانند یوسف خودمان را بر قرآن عرضه کنیم و((خدامحوری)) را در زندگی حاکم نماییم و بگوییم:
((توفنی مسلما والحقنیبالصالحین)) (10) مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق فرما.
قرآن مجید هم در نفی خودکامگی و سلطه پذیری میفرماید:((تو (شیطان) هرگز بر بندگان من سلطه این خواهی داشت و تنها پروردگارت برای نگهبانی آنها کافی است. ))
به هر حال آخرین آسیب و آفتی که یک جوان قرآنی را تهدید میکند, آفت و آسیب ریاست طلبی است که تنها با ((توکل به خدا)) میتوان آنرا مهار کرد. در صورت حفظ کردن خود از این خطر و خدمت به خلق, میتوان بزرگترین دست آورد را از این طریق به دست آورد; چه اینکه بزرگترین وظیفه مردان خدا, ((خدمت به خلق خداست)) که خود بزرگترین عبادت است.
پی نوشت ها:
1. سوره یوسف,آیه8.
2. نهجالبلاغه, خ86.
3. یوسف, آیه17.
4. یوسف, آیه19.
5.تفسیر نور, ج6, ص40.
6.سوره یوسف, آیه 23.
7. عبدالمجید رشید پور, چرا رنج میبریم.
8.سوره یوسف, آیه 101.
9. نهجالبلاغه,نامه 53.
10. سوره یوسف ، آیه 101.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام