تبیان، دستیار زندگی
از نكات مهم، یكی هم آن است كه حضرت رضا علیه السلام اگر در یكی از بستگان خویش، خلاف و انحرافی را در مسائل...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برخوردهای تربیتی امام رضا(ع) / بخش دوم


اصولاً برخوردهای هدفدار، از خصائص یك انسان هدفدار و اصولی است و در همه مسائل فكری، برنامه‎ریزی، تبلیغ، آموزش و تربیت، تشكیلات و ارتباطات، پیوندها، تولی و تبری‎ها، دوستی‎ها و دشمنی‎ها، موافقت‎ها و مخالفت‎ها، مكاتبه‎ها و خطاب‎ها، نشست و برخاست و معاشرت و حتی نگاه و احترام گذاشتن و ... او تأثیر می‎گذارد و همه حركات، در رابطه با آن هدف تنظیم می‎شود و معنی و جهت پیدا می‎كند.

در مورد مسائلی كه جنبه اصولی دارد و با مبناها و خط فكری و عقیده در تضاد باشد، (مثل مسائل توحید، امامت، و ...) در این گونه موارد، امام رضا علیه السلام سازش ناپذیر، حساس، دقیق، بی‎گذشت و بدون اغماض است.ولی در غیر این موارد اصولی و مبنایی، آن جا كه به معاشرت‎های انسانی و حقوق شخصی و زمینه‎های صرفاً برخوردی مربوط می‎شود، اهل عفو و گذشت و اغماض و تسامح و برخورد بزرگوارانه است. این است راز و ملاك تفاوت در برخوردهای گوناگون آن حضرت.


ارشاد معنوی اصحاب

امام رضا علیه السلام آن گونه كه شأن امامت است، نسبت به اصحاب خویش و چهره‎های ممتاز شیعه، حالت سازندگی اخلاقی و تذكرات سازنده را دارا بود و چنان توجه داشت كه اصحابش حتی اندكی هم در دام شیطان و وسوسه‎های نفسانی نیفتند. كنترل معنویت اصحاب، از برخوردها و تذكرات سازنده‎اش، از جمله با «بزنطی» و دیگران بر می‎آید.

اینك مواردی از این نمونه:

- راوی: بزنطی (احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی)(1)

«امام رضا علیه السلام مركبی را نزد من فرستاد، بر آن سوار شدم و به حضور آن حضرت رسیدم و شب، پیش او بودم. مقداری كه از شب گذشت، وقتی خواست برخیزد، فرمود: فكر نمی‎كنم كه الآن بتوانی به شهر برگردی!

برخوردهای تربیتی امام رضا(ع)/بخش دوم

گفتم: آری، جانم به فدایت.

فرمود: پس امشب پیش ما بمان و فردا صبح، به بركت خدای متعال برو.

گفتم: چشم، جانم به فدایت.

آن گاه به كنیزش فرمود: ای كنیز! رختخواب خودم را برایش بگستر و ملافه مرا كه در آن می‎خوابم بر روی او بكش و بالش مرا زیر سرش بگذار.

پیش خودم گفت: چه كسی به افتخاری كه امشب نصیب من شد دست یافته است؟ خداوند این موقعیت و منزلت را برای من نزد امام رضا علیه السلام قرار داد كه به هیچ یك از اصحاب ما نداده است. امام، مركب خود را برایم فرستاد كه سوار شدم، و رختخواب مخصوص خویش را برایم گسترد و من در ملافه او خوابیدم و متكای خویش را برایم نهاد. هیچ یك از اصحاب ما، به این شرف، نایل نشده است.

در همین حال، كه امام با من نشسته بود و من در دلم این سخنان را می‎گذرانم، به من گفت: ای احمد! امیراالمؤمنین علی علیه السلام روزی به عبادت زید بن صوحان كه مریض بود رقت، زید، به واسطه آن به مردم فخر می‎كرد. مبادا نفس تو، تو را به فخر بكشد! فروتنی كن در برابر خدا (یا: به خاطر خدا فروتن باش) و به دستانش تكیه داد و بلند شد...»(2)

ملاحظه: چون ممكن بوده كه بزنطی از این موهبت و موقعیت، دچار غرور و خودخواهی شود و به فخر آلوده گردد، امام كه از دل او خبر شد، در دم، این تذكر را داد تا او به گناه و خودستایی و ... گرفتار نشود و سالم بماند.

شایان یادآوری است كه این ماجرا، به شكل‎های گوناگون و عبارات مختلف و به خصوص استناد امام رضا علیه السلام به عیادت حضرت امیر علیه السلام نسبت به زید بن صوحان، یا صعصعة بن صوحان (طبق نقل‎های بیشتر) روایت شده است و به نظر می‎رسد كه همه اینها یك واقعه را بازگو می‎كند كه به صورت‎های مختلف نقل شده است.(3)

- راوی: احمدبن عمر حلبی

در «منا» خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم و عرض كردم: ما خانواده بخشش و خوشی و نعمت بودیم. خدا همه آنها را برد، تا آن جا كه اینك محتاج كسانی هستم كه به ما نیازمند بودند.

فرمود: ای احمد بن عمر! چه حال خوبی داری!

گفتم: فدایت شوم. حال من چنان بود كه خبر دادم.

فرمود: آیا دوست داری كه تو بر حالتی باشی كه این جباران هستند و حال و وضعیت آنان را داشته باشی و دنیای پر از طلا مال تو باشد؟

گفتم: نه یا ابن رسول الله.

حضرت خندید و فرمود: از همین جا باز می‎گردی، چه كسی حالش بهتر است از تو؟ در دست تو صنعت (و هنری) است كه آن را به دنیایی پر از طلا نمی‎فروشی، آیا بشارتت دهم؟

گفتم: آری، یا ابن رسول الله، خداوند مرا به تو و پدرانت شاد كند و ...»(4)

ملاحظه: وقتی وضع زندگی و معیشت انسان خوب نباشد، گاهی جنبه‎های معنوی و ارزش‎های والا را فراموش می‎كند و دنیا در نظرش جلوه می‎كند. امام رضا علیه السلام برای پیشگیری از این مسأله، احمد بن عمر را به ارزش واقعی فكر و ایمان و خط فكری و ارتباطش با اهل بیت و ... متذكر می‎شود و به یاد می‎آورد كه دشمنان، با همه ثروت و امكاناتی كه دارند، وقتی بیراهه می‎روند، فاقد ارزش می‎شوند. برعكس، ارزش، در خط فكری سالم و مكتبی است، كه بسیار ارزشمندتر از ثروت دنیا و مادیات است ... تا زرق و برق دنیا، دیده را نزند و دل را نبرد ...

موضعگیری در مقابل بستگان فاسد

از نكات مهم، یكی هم آن است كه حضرت رضا علیه السلام اگر در یكی از بستگان خویش، خلاف و انحرافی را در مسائل اخلاقی یا سیاسی یا اعتقادی می‎دید، تذكر می‎داد، انتقاد می‎كرد، موضع می‎گرفت و صرف خویشاوندی باعث نمی‎شد كه آن حضرت، از تذكر و نهی از منكر و داشتن موضع خودداری كند.

بستگان آن حضرت هرگز نمی‎توانستند از خویشاوندی با او سوء استفاده كنند، چون حضرت این اجازه و مجال را به آنان نمی‎داد. حتی بعضی را طرد می‎كرد و افشا می‎نمود تا امر بر مردم مشتبه نشود و مردم بدبین نشوند و خلاف‎های آنان را به حساب امام نگذارند. به برخی از این گونه برخوردها اشاره می‎شود:

- راوی: یاسر، خادم آن حضرت

«زید بن موسی، [برادر امام رضا علیه السلام] در مدینه خروج كرد دست به كشتار و آتش‎سوزی (در خانه‎های بنی عباس) زد. از این جهت به «زیدالنار» معروف بود. مأمون كسانی را پی او فرستاد. او را گرفتند و پیش مأمون آوردند. مأمون گفت: او را پیش امام رضا علیه السلام ببرید.

چون او را نزد آن حضرت آوردند، حضرت به او فرمود: ای زید! آیا سخن سفلگان كوفه مغرورت كرده است كه گفته‎اند: فاطمه علیهاالسلام چون عفاف ورزید، خداوند، ذریه او را بر آتش حرام كرد؟ این سخن فقط درباره حسن و حسین علیهماالسلام است. اگر خیال می‎كنی كه گناه كنی و وارد بهشت شوی و موسی بن جعفر علیهماالسلام هم كه اطاعت خدا را كرده وارد بهشت شود، پس با این حساب، تو نزد خدا گرامی‎تر از موسی بن جعفر (علیهماالسلام) هستی؟! به خدا سوگند، هیچ كس به پاداش خدا نمی‎رسد مگر با طاعت او. اگر خیال می‎كنی كه تو با معصیت خدا به پاداش می‎رسی، گمان بدی كرده‎ای!...

زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.

حضرت فرمود: تو تا وقتی برادر منی كه خدای متعال را اطاعت كنی. نوح علیه السلام به خدا عرض كرد: پسرم از خانواده من است و وعده تو راست می‎باشد. خداوند فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، او عمل غیرصالح است: «یا نوح انّه لیس من اهلك انه عملٌ غیر صالح» (هود /46)؛ خداوند او را به خاطر معصیتش از خاندان نوح اخراج كرد.»(5)

ملاحظه: می‎بینیم كه حضرت با برادرش كه دست به ارتكاب خلاف زده، این گونه برخورد تند می‎كند تا هم موضع خود را روشن كرده باشد، هم خطای اندیشه برادر را گوشزد كند و هم «ملاك»ها را بیان نماید. برخورد حضرت با «زید النار» به چند صورت دیگر هم نقل شده است.(6)

- راوی: عمیر بن برید

«نزد امام رضا علیه السلام بودم. سخن از عموی آن حضرت (محمد بن جعفر) به میان آمد و حضرت او را یاد كرد (یا: از او یاد شد).

فرمود: بر خودم عهد كرده‎ام كه من او را سقف خانه‎ای سایه نیفكند؛ (یعنی هرگز او را دیدار نكنم).

پیش خود گفتم: او (امام رضا علیه السلام) ما را به نیكی و صله رحم فرمان می‎دهد، ولی خودش درباره عموی خود چنین می‎گوید!

حضرت نگاهی به من كرد و فرمود: این، از نیكی و صله است. هر وقت كه او نزد من آید و من به خانه‎اش بروم و درباره من سخنانی بگوید، مردم او را (به خاطر این دیدار و رابطه با من) تصدیق می‎كنند و حرف‎هایش را می‎پذیرند، ولی اگر پیش من نیاید و من به خانه او نروم، مردم حرف‎هایش را نخواهند پذیرفت.»(7)

ملاحظه: در این حدیث، افزون بر كرامت حضرت رضا در دانستن آنچه در قلب عمیر بن برید گذشته، و علاوه بر اصلاح فكر و رأی او، دقت حضرت را در پیوندها و رابطه‎ها و آثار جنبی و تأثیرات اجتماعی نوع رابطه‎ها و رفت و آمدهایش می‎رساند و همه نشان دهنده هدفداری حضرت، در همه برخوردهایش می‎باشد.

ادامه دارد...


پی نوشت ها

1- بزنطی، اهل كوفه، و یكی از اصحاب والا مقام ائمه است كه فقیهی بزرگ و راوی عظیم الشأن بود و زمان امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را درك كرد. وی از كسانی است كه به اجماع علمای شیعه، آنچه را كه به طور صحیح از او نقل می‎شود معتبر می‎شمارند. وی در سال 221 درگذشته است. (سفینة البحار، ج 1، ص 81).

2- بحارالانوار: ج 49، ص 36، حدیث 18، (به نقل از: عیون اخبار الرضا، ، ج 2، ص 212) و مشابه این در: مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 427؛ رجال كشی، ص 491.

3- بنگرید به: بحارالانوار، ج 49، ص 269.

4- مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 428، به نقل از: رجال كشی؛ ص 497)

5- بحارالانوار: ج 49، ص 217، حدیث 2، (به نقل از: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص234).

6-  بحارالانوار، ج 49، ص 221 – 216.

7- بحارالانوار، ج 49، ص 30، حدیث 3 و صفحه 220، حدیث 6، (به نقل از: عیون اخبار الرضا، ج 2 ، ص204).

بخش حریم رضوی