لحظه شهادت برادرم
دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران، صفحهای نورانی و بینظیر از کتاب افتخارات تاریخی این ملت است که تجسم ارزشهای والای انسانی در برابر هجوم جهانخواران و سرسپردگان در آن به وضوح دیده میشد.
هشت صفحه آسمانی از کتاب زندگی مردم تمدنساز ایران که حضرت روح الله (ره) در هنگام بسته شدن ظاهری آن، اینگونه به درگاه پروردگار کریم تضرّع کرد که «خدایا؛ این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقانش باز نگهدار و ما را نیز از وصول به آن محروم نساز».
در برگ برگ دفتر حماسهآفرینیهای ملت ایران، سنگرهای خاکی جبهه و شهرها و روستاهای این مرز و بوم با یکدیگر پیوندی ناگسستنی برقرار کردند و اینگونه شد که صدامیان نیز در خونخواری و وحشیگری فرق چندانی میان شهر و روستا و سنگر قائل نشدند و هر دو را هدف حملات ناجوانمردانه خود قرار دادند.
حمیدرضا حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش که خود نیز جانباز است، در گفتوگو با خبرنگار فارس خاطرهای کوتاه و گذرا از مقاومت دلیرانه رزمندگان اسلام در یک عملیات و تلافی حماقتبار صدّامیان در داخل شهرها، بیان میکند .
***
وزیر آموزش و پرورش با اشاره به شهادت برادرش «شهید علیرضا حاجیبابایی» در عملیات رمضان در سال 61، اظهار میدارد: عملیات رمضان در استان همدان با نام این شهید گره خورده است؛ این شهید فرمانده اولین تیپ استان همدان در عملیات رمضان بود؛ در جریان برگزاری این عملیات، دشمن در حال پیشروی بود که تیپ استان همدان در یکی از محورها به فرماندهی این شهید جلوی پیشروی دشمن را گرفت.
در اوج عملیات و در شب 23 ماه مبارک رمضان، وی به دلیل اصابت گلوله چهار لولهایی که برای انهدام هواپیما به کار میرود، به شهادت رسید؛ او البته یک معاون هم داشت که با هم «عاشق و معشوق» بودند؛ نام او «حبیب مظاهری» بود که یک شب پس از شهادت برادرم به شهادت رسید و امروز نامش به عنوان یکی از سرداران بزرگ استان همدان در خاطرهها ثبت شده است.
دو سه روز بعد از این اقدام رزمندگان استان همدان که جلوی پیشروی عراقیها را گرفته بودند، «صدام» به تلافی این کار نان، دستور داد تا نماز جمعه همدان را بمباران کنند که به دنبال ن، پدرم در همان جا مجروح شد و هنوز ترکش در بدنش است
حاجیبابایی میافزاید: دو سه روز بعد از این اقدام رزمندگان استان همدان که جلوی پیشروی عراقیها را گرفته بودند، «صدام» به تلافی این کار آنان، دستور داد تا نماز جمعه همدان را بمباران کنند که به دنبال آن، پدرم در همان جا مجروح شد و هنوز ترکش در بدنش است.
وزیر آموزش و پرورش اضافه میکند: یک مادر بزرگ هم داشتم که تا این اواخر هنوز ترکش در سرش بود؛ به او «اُمالشهدا» میگفتند، چرا که حدود 10 نفر از فرزندان و نوههایش به شهادت رسیده بودند.
وی عنوان میکند: برادر دیگرم (شهید ابوالقاسم حاجیبابایی) نیز در عملیات والفجر 8 و در منطقه «فاو» به شهادت رسید؛ البته برادر دیگری هم دارم که آن روزها کوچک بود و امکان رفتن به جبهه نداشت و یکبار هم در همان عالم کودکی پیشانیبند بسته بود تا به جبهه برود، راهش نداده بودند.
حاجیبابایی اظهار میدارد: شرایط ما در آن روزها به گونهای بود که گاهی اوقات وقتی عملیاتی در جبههها اتفاق میافتاد، هیچ کس در منزل و در کنار مادر و برادر کوچکم نبود؛ امروز هم واقعاً خوشحال هستیم و وقتی که تصاویر شهدا و ایثارگران را میبینیم، لذت میبریم؛ انشاءالله همه ما حقیقت شهدا را درک کنیم و بتوانیم در مقابل آنها پاسخگو باشیم.
لازه به ذکر است که :
شهید علیرضا حاجی بابایی در سال 1335 در خانوادهای متعهد و پرتلاش به دنیا آمد و در چشمه پاک و زلالی که محصول تقوی و ایمان بود، روح و روان خویش را صفا و طراوت داد. در کودکی از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود به طوریکه در دوران تحصیل این خصوصیتش به خوبی نمودار شد.
تا سال سوم راهنمایی را در زادگاهش، مریانج گذراند و بعد از آن وارد دانشسرای مقدماتی همدان گردید و پس از طی دوره دانشسرا در یکی از روستاهای آذربایجان شرقی به مدت دو سال خدمت سپاهی دانش را گذراند در سال 56 رسماً به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در روستای حبشی از توابع اسدآباد همدان مشغول به تدریس شد. علیرضا در جریانات انقلاب اسلامی بسیار فعالانه شرکت داشت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برای خاموش کردن قائله کردستان وارد پیکار با ضد انقلابیون شد. از بدو جنگ تحمیلی به عضویت سپاه درآمده و به جبهههای جهاد در راه دین خدا اعزام گردید.
یک مادر بزرگ هم داشتم که تا این اواخر هنوز ترکش در سرش بود؛ به او «اُمالشهدا» میگفتند، چرا که حدود 10 نفر از فرزندان و نوههایش به شهادت رسیده بودند
در طی مدت حضورش در جبهه چندین بار مجروح شد اما بعد از بهبودی نسبی سریعاً به محفل عشاق بسیجی و سپاهی باز میگشت. شهید علیرضا حاجی بابایی در 19 رمضان سال 61 با سمت فرماندهی کوشک جهت شرکت در عملیات رمضان وارد منطقه جنوب کشور گردید. و سرانجام با قلبی آکنده از عشق به شهادت و حضور در کنار دیگر یاران شهیدش در شب بیست و یکم مقارن با شب شهادت سرور مظلومان عالم، مولی علی (ع) و در جریان عملیات مورد اصابت گلولههای پدافند ضد هوایی قرار گرفت و تا آسمان نور مشعشع گردید.
«خدایا؛ این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقانش باز نگهدار و ما را نیز از وصول به آن محروم نساز».
فرآوری: رها آرمی بخش فرهنگ پایداری تبیان
منابع :
خبرگزاری فارس
وبلاگ کاروان لاله ها