تبیان، دستیار زندگی
زمزمه لب هایش محمد بود و نگاهش خیره به عکس فرزندانی که نامشان آزادگی و سربلندی مجسم است. هر که به دیدارش رفته بود می گفت: ظاهراً خاطراتش را، حافظه اش را فراموش کرده اما نگاه مادری اش را نه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نذر مادر شهید جهان آرا چه بود؟


زمزمه لب هایش محمد بود و نگاهش خیره به عکس فرزندانی که نامشان آزادگی و سربلندی مجسم است. هر که به دیدارش رفته بود می گفت: ظاهراً خاطراتش را، حافظه اش را فراموش کرده اما نگاه مادری اش را نه...


نذر مادر شهید جهان آرا چه بود؟

زمزمه لب هایش محمد بود و نگاهش خیره به عکس فرزندانی که نامشان آزادگی و سربلندی مجسم است. هر که به دیدارش رفته بود می گفت: ظاهراً خاطراتش را، حافظه اش را فراموش کرده اما نگاه مادری اش را نه...

صبوری کرد تا آنکه به دیدار فرزندانش رفت؛ انتظار کشید شاید درست از آن روزی که علی جوانش را در جایی به خاک سپرده اند و بعد از دیدن عکسش گورکن گفت که او اینجاست و مادر سال ها به آن قبر دل سپرد و نگاه . بعدها که شکنجه گر او اعتراف کرد که علی را شکنجه داده واز او هیچ صدایی بلند نشده است "مادر لبخند زد."

نه شاید هم انتظار برایش از آن شبی که خواب دید علی آمده تا محمد را هم با خود ببرد مکه، شروع شد و مادر در خواب التماس کرد که او را هم با خود ببرند اما علی می گوید فقط آمده ام دنبال محمد.

فردای همان روز خبر سقوط هواپیمای فرماندهان و شهادت محمد که منتظر تولد فرزند دومش بود و مادری که از آن روز نگاهش خیره ماند به عکس...

نمی دانم شاید هم نذر کرده بود که آنقدر به عکس محمد و علی نگاه کند تا  یک روز برود به دیدار فرزندانش و حاجت روا شود.

جای ردپایش را می شود در بهشت یافت؛ اما نگاهش دیگر خیره به عکس ها نیست. نگاه زنی که صبرش زینب وار بود و وجودش پر از شراره های عشق مادری...

روحش قرین رحمت...

فردای همان روز خبر سقوط هواپیمای فرماندهان و شهادت محمد که منتظر تولد فرزند دومش بود و مادری که از آن روز نگاهش خیره ماند به عکس

نذر مادر شهید جهان آرا چه بود؟
چکیده ی زندگینامه ی برادر شهید سید علی جهان‌آرا

علی در سال 1334 در خانواده‌ای متوسط با روحیه‌ای مذهبی به دنیا آمد. قرآن را با کوشش پدرش آموخت. او در نامه‌ای که برای خانواده‌اش فرستاد، می‌نویسد: «از هنگامی که تازه اطراف و اوضاع خود را شناختم با فراگیری قرآن، تضادی میان آنچه در جامعه‌ام می‌گذرد با آنچه که قرآن می‌گوید احساس کردم». این تضاد بزرگترین مفسر زندگی سراسر مبارزه و اما کوتاه او بود.

فعالیتهای اجتماعی خود را از اوایل دوران دبیرستان در اواخر سال 1350 آغاز نمود. با شور، عشق و ایمانی خالص پا به عرصه مبارزه نهاد. بر همین اساس در شهریورماه سال 1351 طی حمله انقلابیون به ساواک، تحت تعقیب قرار گرفت. او که اندیشه‌اش را به حق می‌دانست جرقه انقلاب را بر دامن طاغوت شعله‌ور ساخت و فعالیت هایش را در خرمشهر گسترش داد تا اینکه دستگیر شد. اگر چه پس از بازجویی آزاد گشت. علی پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته جامعه‌شناسی دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد. وی با شرکت فعال در تظاهرات و فعالیت های اجتماعی سیاسی روح پیشتاز خود را به نمایش گذاشت. البته در طول زندگی کوتاهش چند بار دستگیر و شکنجه شد.

 سرانجام در دی ماه سال 1356 در یک درگیری مسلحانه که منجر به زخمی شدن یکی از عوامل مزدور ساواک شده بود،‌ دستگیر شد. جهان‌آرا به یکی از زندان های ساواک در تهران منتقل و در تاریخ 2/2/1357 بر اثر شکنجه همانجا جام شهادت را نوشید

علی جهان‌آرا در ایجاد مسجد دانشگاه و برپایی کتابخانه دانشجویی نقش عمده‌ای را ایفا نمود. سرانجام در دی ماه سال 1356 در یک درگیری مسلحانه که منجر به زخمی شدن یکی از عوامل مزدور ساواک شده بود،‌ دستگیر شد. جهان‌آرا به یکی از زندان های ساواک در تهران منتقل و در تاریخ 2/2/1357 بر اثر شکنجه همانجا جام شهادت را نوشیده و آینده انقلاب را از حضور مبارزی متعهد بی‌نصیب ساخت، اگرچه با تلالو حضور عاشقانه‌اش، راهگشای تشنگان وادی حقیقت گشت.

و نام خود را سمبل مجاهدی قاطع، صابر، به تاریخ مبارزات ملت زحمتکش ایران به یادگار نهاد.

یاد علی و محمد زنده و راهشان پررهرو باد.

فرآوری: رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع :

برنا نیوز

سایت منصورون

سایت صبح