تبیان، دستیار زندگی
یازده داستان درباره‌ی زنان و مردانی که با رفته‌ها‌یشان زندگی می‌کنند، با کسانی که از دست داده‌اند، در آرزوی بازگشت‌شان هستند، یا می‌خواهند بروند تا به آن‌ها برسند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روایت ارواح در 111 صفحه

نقد و بررسی مجموعه داستان «این برف کی آمده...»*


یازده داستان درباره‌ی زنان و مردانی که با رفته‌ها‌یشان زندگی می‌کنند، با کسانی که از دست داده‌اند، در آرزوی بازگشت‌شان هستند، یا می‌خواهند بروند تا به آن‌ها برسند


روایت ارواح در 111 صفحه

«این برف کی آمده...» دومین مجموعه داستان محمود حسینی‌زاد است، مترجمی که حالا در قامت یک داستان‌نویس شانس‌اش را در وادی ادبیات آزموده است. کتاب تازه حسینی‌زاد داستان‌هایی در حال هوای مرگ است، درباره آن‌ها که از میان ما رفته‌اند و دلتنگ‌شان می‌شویم. مرده‌هایی که در کنارمان زندگی می‌کنند حالا شده‌اند تم داستان‌های این نویسنده، مرده‌هایی که به تعبیر نویسنده نمرده‌اند بلکه از میان ما رفته‌اند. یازده داستان درباره‌ی زنان و مردانی که با رفته‌ها‌یشان زندگی می‌کنند، با کسانی که از دست داده‌اند، در آرزوی بازگشت‌شان هستند، یا می‌خواهند بروند تا به آن‌ها برسند.

محمود حسینی‌زاد خالق این اثر به همراه اسدالله امرایی - مترجم- و امیر احمدی آریان- منتقد ادبی و داستان‌نویس-  درباره این مجموعه صحبت کردند.

تجربه‌های مرگ در این کتاب از کجا می‌آیند ؟

حسینی‌زاد: شما باید اول غذایی را خورده باشید تا مزه آن را بعدا تعریف کنید.  اتفاقی در زندگی من افتاد که خیلی شخصی است و بی نهایت تکان دهنده بود. من بعضی وقت‌ها بعضی از مرده‌هایی که به آن‌ها علاقه دارم احساس می‌کنم که در کنارم حضور دارند؛

مردن ولی نمردن!

احمدی آریان: اگر بخواهیم قدری در انتخاب استراتژی تأمل در مرگ تدقیق بکنیم، باید بگوییم بیشتر از آن‌که در این کتاب با تامل در مرگ مواجه باشید، با تامل درمردگان طرف هستید. یعنی اشخاص مرده به شکل تجسدهای انضمامی مرگ حاضراند. اگر قدمی جلو رویم می‌توانیم بگوییم این کتاب در باب بازگشت مردگان است. مساله اصلی داستان‌ها روشن است، سوالی ساده مطرح است: وقتی کسی می‌میرد از عرصه روزگار محو می‌شود، یا شکلی از حیات پس از مرگ را بر زمین ادامه می‌دهد؟ کسی که می‌میرد خاک می‌شود یا شبح؟ نکته مهم این است که در این کتاب به هیچ وجه رویکردی متافیزیکی ندارد، هیچ داستانی به این سمت حرکت نمی‌کند و هیچ شکلی از تامل معنوی در این داستان‌ها دیده نمی‌شود. آن چه می‌بینیم تاملی ماتریالسیتی در باب زندگی اشباح با زندگی روزمره آدم‌های زنده است، این مهم‌ترین اتفاقی است که در این کتاب می‌افتد. آقای امرایی درست می‌گوید که طبق عادت پنهان‌کاری، ما ایرانی‌ها یکی از چیزهایی که عمدتاً زیر فرش جارو می‌کنیم مرده‌هایمان هستند، در بخش زیادی ازادبیات عامیانه‌ مرتبط با مرگ مرده‌ دو بار می‌میرد، یک‌بار شبی که خاکش می‌کنیم و یک بار وقتی به بازماندگانش سر می‌زند تا مرگ دومش سر می‌رسد. این مرگ دوم را ما همیشه لاپوشانی می‌کنیم، و همین است که در ادبیات ما ژانرهایی که با جسد و شبح سر و کار دارند، مثل ادبیات پلیسی و ادبیات وحشت، هیچ وقت شکل نگرفته‌اند. در این کتاب نکته مهم گریزی است که به حیات پس از مرگ مردگان زده است، مردن ولی نمردن و در میان آدم‌ها حضور فیزیکی داشتن.

دراین مجموعه داستان نویسنده منطق بازنمایی را کنار گذاشته است و به جای گردن نهادن به رسالت اطلاع‌رسانی از طریق ادبیات، به جایش کتابی نوشته که ستون فقراتش تامل در مرگ است، به این ترتیب با کتابی مواجه هستیم که دغدغه هستی شناسی و تامل در وضعیتی وجودی را دارد؛ نه وضعیت خاص جامعه‌ای خاص در فلان گوشه‌ از جهان.

بکر بودن داستان ها

امرایی: بومی بودن داستان در اولین وهله و نوع روایت. نوع روایتی که در این داستان به کار رفته کاملا فضا را به ما نشان می‌دهد. به این دلیل وقتی کار را دستت می‌گیری شما را تا آخر می‌کشاند، البته معنی‌اش این نیست اگر او از یک کار خارجی تقلید کرده بود، کشش نداشت؛ اما بکر بودن کار در خواندنی بودنش تاثیر داشته است.

احمدی”‹آریان: نکته مهمی که این‌جا جلب توجه می‌کند این است که شما در این کتاب به جای حرکت به وضعیت معرفت شناختی با رویکردی به وضعیت هستی شناختی در داستان مواجه هستید و این اتفاقی است که حداقل در سال‌های اخیر در ادبیات ما کمتر مشاهده شده است. ادبیات سال‌های اخیر ما بر بازنمایی استوار بوده است. با نگاهی گذرا می‌شود دید که در کتاب‌های داستانی ما اطلاعات خیلی زیاد است. اما وقتی رمان یا داستانی به دنبال تأسیس وضعیتی هستی شناختی است، منطق بازنمایی کنار می‌رود و رمان شکلی از تامل و تفکر وجودی به خود می‌گیرد.

دراین مجموعه داستان نویسنده منطق  بازنمایی را کنار گذاشته است و به جای گردن نهادن به رسالت اطلاع‌رسانی از طریق ادبیات، به جایش کتابی نوشته که ستون فقراتش تامل در مرگ است، به این ترتیب با کتابی مواجه هستیم که دغدغه هستی شناسی و تامل در وضعیتی وجودی را دارد؛ نه وضعیت خاص جامعه‌ای خاص در فلان گوشه‌ از جهان. من شخصا ادبیاتی را که استوار بر هستی شناختی و تامل باشد، بیشتر می‌پسندم. اگر به تاریخ ادبیات هم نگاه کنیم، معمولا کارهای جدی‌تر و ماندگارتر از این جنس بوده‌اند؛ نه آنان که بر منطق بازنمایی استوار شدند. معتقدم این ادعا حتی در قرن 19 و عصر رئالیسم هم صدق می‌کند.

مشکل اصلی داستان‌های آقای حسینی‌زاد در تنش‌آفرینی است. حجم تنش در این داستان‌ها کم است؛ تنش بین شخصیت‌ها موقعیت‌ها و کاراکترها در این داستان‌ها کم است و داستان‌ها از شدت کم‌گویی و اختصار تخت شده‌اند. این داستان‌ها به نوعی تنش فیزیکی و درون متنی نیاز دارند، به اختلاف سطوح درون متن و جسارت بیشتر برای ریسک.

روایت ارواح در 111 صفحه
نگاه هستی شناسی داستان ها

احمدی”‹آریان: به نظرم در اجرای آن نویسنده موفق نبوده و از این نظر با کتاب همراه نیستم. به نظرم اتفاقی که در کتاب افتاده این است که شما با شکلی از هراس زیاده گویی مواجه هستید که نتیجه‌اش ایجاز مخل شده است، شما با نویسنده‌ای مواجه هستید که هراس دارد داستان‌هایش زواید داشته باشد و نگران است که جملاتی در داستان بیاید که از خط خارج شود و به ایده اصلی داستان نخورد، نتیجه آن تفریط در گفتن شده است. یعنی نویسنده آن قدر از داستان‌ها زده و و درگفتن امساک کرده که کارش به نوعی کم گویی یا خست روایی کشیده است. داستان‌های این کتاب به شدت تراش خورده هستند و آن قدر تراش خورده‌اند که عملا چیزی از آن‌ها باقی نمانده است.

امرایی: ما دو جور داستان داریم یکسری داستان‌هایی که در بخش بازنمایی نویسنده چون نمی‌توانسته بازنمایی کند، سراغ هستی شناسی رفته است، ما داستان فلسفی معروفی به نام «دیوار» نوشته سارتر داریم که عصاره تفکر سارتر است و هر چیزی که او می‌خواسته در فلسفه بگوید در آن جا آورده است، وقتی داستان را می‌خوانید احساس نمی‌کنید روایت فلسفی دارد. من احساس می‌کنم نویسنده چون این‌جا نمی‌توانسته همه مسایل را بگوید، در نتیجه مجبور شده که قضیه را به هستی شناسی بکشاند و به جای بازنمایی مجبور شده تفکر هستی شناسانه ارایه دهد، این کتاب داستان مرگ و نبود است؛ تک تک این داستان‌ها داستان نبودن است. باید دید نویسنده چقدر دستش باز بود و اگر دستش باز بود به بازنمایی بیشتر می‌پرداخت؟ به نظرم این داستان‌ها به نوعی آینه هستند که نویسنده بسته به میل خودش می‌تواند آینه را کژ و کوژ بگیرید. وقتی این کتاب را می‌خوانید مثل این است که سوار ماشین می‌شوید و روی آینه نوشته اجسام از آن‌چه که در آیینه می‌بینید به شما نزدیک‌تر هستند؛ کتاب دقیقا این حس را می‌دهد.

در داستان «این برف کی آمده...» تصویر کاملا  رئال و هستی شناسانه است. اگر داستان را بدون جمله «این برف کی آمده» شروع می‌کرد فقط یک تصویر بود، در حالی که داستان با تفسیر شروع می‌شود.

روایت ارواح در 111 صفحه
بدبختی من ایجاز نویسی است!!

حسینی‌زاد: در مورد ایجاز درست می‌گویید، بدبختی من ایجاز نویسی است!! فلسفه‌ام درنوشتن این بوده وقتی می‌نویسم «اتاق گرم است» همه چیز را در آن مستتر است. لازم نیست  تا بگویم فلانی عرق کرده به این دلیل. درست است من به شدت از زیاده گویی می‌ترسم، در این داستان‌ها سعی کرد‌ه‌ام این موضوع بهتر شود، در این داستان‌ها با دو یا سه نوع داستان گویی مواجه هستیم بعضی‌ها که  ایجاز شدید در جمله نویسی دارند و لازم بوده و نمی‌شده پرگویی کرد. شخصیت داستان با مرده‌اش همدم است و نگران رفتن او دیگر جای پر گویی نیست.  ولی چند داستان که مرده‌ها و رفته ها مستقیما حضور ندارند، روایت دارند و کمی پر گو. داستان «عصر سمت غروب»  داستان دوم «منتظر جواب من نشد» و نیز داستان «فقط وقتی خوابش می برد» و داستان  «ردی فیروزه‌ای». ایجاز ندارند به آن شدت. داستان اول کتاب همین طور است که مرگ به شکل فیل یا اسب یا رودخانه است و آدمی است که می‌خواهد بمیرد، مرگ از داستان دوم شروع می‌شود، به نظرم جاهایی که با مرگ سر و کار داریم نیاز به پرگویی ندارد. تکرار در این کتاب از روی قصد است. در داستان‌های من نه فقط این‌جا، سفر همیشه هست، پنجره و باد همیشه هست گیاهی که سر به به پنچره می‌ساید در همه داستان‌هایم وجود دارد. نکته‌ای را هم علی خدایی کشف کرد که تمام آدم‌هایم می‌روند زیر دوش!!!  تنهاترین جای دنیا حمام است و زیر دوش.

چرا پایان ها تکراری است؟

حسینی”‹زاد: عده‌ای این انتقاد را داشتند که بعد از چند داستان دیگر انتهای هر داستان لو می‌رود، ولی جوابش این است که داستان مال مرده‌ها است من نمی‌توانستم شامورتی بازی دربیاورم، تمام نکته اساسی داستان این است شما با این رفتگان‌ات که زندگی می‌کنی تنهایی وحشتناکی دارید. موضوع کتاب رفته‌ها و آرزوی بازگشت‌شان است. کاری نمی‌توانستم بکنم که خواننده غافلگیر شود!! این تنهایی آدم‌هاست در پایان داستان‌ها که تکرار می‌شود.

*  این برف کی آمده.../ محمود حسینی‌زاد/ انتشارات چشمه/ 2600 تومان

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: خبرآنلاین، نشر چشمه