تبیان، دستیار زندگی
«در شعر معاصر معناگرایی هنوز ادامه یافته كه اصلا درست نیست» قیصر امین‌پور، عصر چهارشنبه در نخستین جلسه چهارمین نشست فصلی گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی درباره‌ی «درآمدی بر زیبایی‌شناسی هنر سنتی و نو» سخنران...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قیصر امین‌پور درباره‌ی «درآمدی بر

زیبایی‌شناسی هنر سنتی و نو» سخنرانی كرد


«در شعر معاصر معناگرایی هنوز ادامه یافته كه اصلا درست نیست»

قیصر امین‌پور، عصر چهارشنبه در نخستین جلسه چهارمین نشست فصلی گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی درباره‌ی «درآمدی بر زیبایی‌شناسی هنر سنتی و نو» سخنرانی كرد.

امین‌پور در این نشست گفت: چیزی كه امروز می‌خواهم به آن اشاره كنم، اندیشه‌هایی بدون ادعای استسقای تام و تمام است و مولفه‌هایی نیست كه بتوانیم هنر سنتی و نو را با آن‌ها از هم تمیز دهیم. لازم نیست در این سخنرانی تاكید كنم كه هنر در فراز مرزهای جغرافیایی بدون گذرنامه سفر می‌كند، به همین دلیل شعرهای ژاپنی را همان‌قدر می‌فهمیم كه شعرهای حافظ را؛ درواقع این‌ها شعر فلسفه و تفكر بوده كه به ما رسیده، وگرنه نمی‌شد با دنیا‌های دیگر تعامل داشت.

وی با بیان این پرسش كه چرا ما هنر نو را كم‌تر درمی‌یابیم، در ادامه توضیح داد: این مساله علل مختلف درونی، بیرونی، جامعه‌شناختی، زیبایی‌شناختی و… دارد كه سعی می‌كنم تنها در حیطه عمل زیبایی‌شناختی اندك سخنی بگویم.

او تصریح كرد: سخن ما به این معنا نیست كه هنر سنتی، بد یا هنر مدرن خوب است، بلكه این چیزها فقط یك توصیف است و نمی‌توان ارزش‌گذاری كرد، مثلا نمی‌توان گفت شما لطفا از رنگ سبز خوشتان بیاید. ما ناچاریم هنر نو را بپذیریم، ‌یعنی‌همان‌طور كه دموكراسی سیاسی داریم، دموكراسی ادبی هم داریم، همان‌طور كه مخاطب به كتاب‌فروشی می‌رود و كتاب مورد نظرش را انتخاب می‌كند، باید به نویسنده‌ هم حق داد مخاطبش را انتخاب كند.

این استاد دانشگاه با اعتقاد بر این‌كه باید دریچه ذهنمان را باز بگذاریم، چراكه ممكن است دریچه دیگری هم باشد كه خوشایند هم باشد، افزود: ما اگر با متر شعر سنتی به سراغ شعر نو برویم، اولین چیزی كه می‌یابیم، این است كه این یكی یك وجب كوتاه‌تر و آن یكی بلندتر است و یا اگر با چراغ شباهت با واقعیت، گرد شهر كوبیسم بگردیم، انسانی پیدا نمی‌كنیم؛ زیرا به‌دنبال تناسب اندام میكل آنژ و رافائل كه برای ما ترسیم كرده‌اند، هستیم. درواقع ما به دنبال سوالی رفته‌ایم كه آن سوال نبوده است. هر دوره و مكتبی كه به وجود می‌آید، برای پاسخ به سوالی است؛ اگر این‌طور نباشد، انگار لیوانی را برعكس گرفته‌ایم یا كسی تابلوی كوبیسم را گرفته و برعكس هم به دیوار نصب كرده است.

وی متذكر شد: بعضی‌ها هستند كه كتاب را عوضی دستشان می‌گیرند و وقتی می‌پرسی چرا عوضی گرفته‌ای، این كارشان را توجیه می‌كنند. این‌كه چطور باید شعر را درست در دست بگیریم و تصور و تلقی خود را تصحیح كنیم، بحث درازی می‌طلبد كه به آن هم نمی‌پردازم.

امین‌پور گفت: هنر چه سنتی و چه نو باشد، فرقی نمی‌كند؛ هنر، هنر است و از آسمان به زمین نیامده، ممكن است فقط قدری آسمانی‌تر یا قدری زمینی‌تر باشد.

او درباره‌ی خصوصیات هنر سنتی و نو اظهار داشت: در هنر سنتی، كلاسیك و قدیم، بیش‌تر اصل وضوح و در هنر نو، ابهام مورد نظر است، ولی این موضوع بدان معنا نیست كه در هنر نو وضوح نیست یا در هنر سنتی ابهام وجود ندارد. گونه‌هایی از ابهام را كه در قدیم تقید لفظی یا معنوی می‌دانستند، گونه‌ای ابهام ایجاد می‌كردند كه آن‌را در گرو مطرح كردن یكی از علوم عصر، یا اغراق در كاربرد اوزان عروضی یا تلمیح و یا آوردن عبارات و آیاتی می‌دانستند. گاهی ابهام در هنر نو، زیبایش می‌كند، ولی یكی از اصول آن زیبایی‌شناسی است.

این شاعر، معیار بعدی تفاوت هنر سنتی و نو را تقارن و توازن آن‌ها دانست و یادآور شد:‌ هنر كلاسیك بیش‌تر بر تقارن و توازن مبتنی است، ولی در هنر نو گاهی نبود توازن و یا تقارن توزیع‌شده وجود دارد. توازن به معنای نوعی وزن است، وزن یعنی تقسیم زمان به پاره‌های منظم؛ تابلویی ممكن است توازن متقارن یا تقارن متوازن نداشته باشد، بلكه نقطه تلاقی داشته باشد كه احساس هماهنگی شود.

وی با اشاره به هنر قدسی و دینی توضیح داد: متاسفانه ما رویكرد تثبیت‌شده درباره هنر قدسی و دینی داریم كه نمی‌گویم رویكرد خوبی نیست؛ ازقضا با هنر سنتی متناسب است، اما تنها رویكرد برای توجیه هنر شرقی یا هنر قدسی نیست؛ برای این‌كه زیبایی فقط در تقارن نیست، ولی ما چنین گمان می‌كنیم.

امین‌پور تاكید كرد: ‌این رویكرد كه زیبایی آن است كه تقلید از هنر سنتی باشد، در جهان طرفدارانی دارد كه سنت‌گرایانی چون بوكهارت، شو‌آن، سوامی و در ایران كسی مثل سیدحسین نصر و … طرفدار آن هستند. من با آن‌ها مخالف نیستم، ولی اگر دقت كنیم، می‌بینیم نگاه‌های امپرسیونیستی جایگزین یك نقد علمی و توصیفی شده است؛ اما این‌ها به نتایجی می‌انجامد، مثلا رنه گنون می‌گوید: حقیقت یكی است و خارج از ذهن ما وجود دارد، پس نوآوری معنا ندارد. دكتر نصر نیز به نتایجی می‌رسد و می‌گوید: چون شعر سنتی نوعی تقارن و توازن دارد، گویی از بهشت آمده و هر كس این توازن و تقارن را به‌هم زند، گویی از بهشت هبوط كرده است.

وی در ادامه همین بحث توضیح داد: ما كسانی را داریم كه از موضع سنت به مدرنیسم نگاه می‌كنند و می‌گویند حقیقت یكی است و نوآوری معنا ندارد؛ پس شعر نو هم شعر نیست.

او گفت: در فرهنگ اسلامی، ما كسانی چون عین‌القضاة و مولوی را داریم كه در فرهنگ ایرانی و اسلامی رشد یافته‌اند و نمی‌توان گفت آن‌ها نوآور نیستند.

امین‌پور ویژگی بعدی هنر سنتی را معنامداری دانست و افزود: ما شعر و هنر را تا موقعی كه نگوییم یعنی چه، نمی‌پذیریم. شعرهای كتاب‌های درسی را معلمانه معنی نكنیم و در جزوه ننویسیم؛ این‌جور معنا كردن نزد منتقدان معاصر، باعث شده رویكردشان به شعر، همان رویكرد سنتی باشد. در شعر معاصر هنوز معناگرایی ادامه یافته كه این اصلا درست نیست.

سراینده "آینه‌های ناگهان"‌ با بیان این مطلب كه سیر تحول معنا خود بایستگی دارد كه بررسی شود، ادامه داد: علم هرمنوتیك هم قدیم‌ترین و هم جدیدترین رویكرد است؛ از تفسیر عهد عتیق شروع می‌شود و تا امروز هم ادامه دارد. بعد از نظر به "مرگ مؤلف" رولان بارت، معنی و نیت اصلی هم به پرسش گرفته شد.

وی معیار دیگر هنر سنتی و نو را قرابت و غرابت عنوان كرد و گفت:‌ هنر امروز بیش‌تر به قرابت استوار است.‌ سورئالیسم بر قرابت مبتنی است؛ اولین تصویری كه سورئالیسم با آن آغاز شد، زمانی بود كه آندره برتون گفت، ‌ذهنم بر آن شد كه پنجره مردی را به دو نیمه كرده بود. ما چون ذهنمان شرقی است تا برایمان روشن نشود به آن عنوان هنر كامل را نمی‌دهیم، ولی غربی‌ها بدون روشن شدن، آن را هنر كاملی می‌دانند.

امین‌پور درباره‌ خصوصیت بعدی هنر سنتی و مدرن اظهار داشت: نكته بعدی در هنر سنتی، تقلید و شباهت به واقعیت است كه گاهی با عنوان بازنمایی و حتا واقع‌نمایی هم مطرح بود، ولی واقع‌نمایی امروز به معنای شباهت به واقعیت خارجی نیست. اگر واقع‌نمایی در هنر امروز هست، به معنای تخیل‌انگیزی است.

عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین تصریح كرد: در گذشته مرز قاطعی بین نظم و نثر وجود داشت كه تشخیص آن‌ها از هم خیلی هنر نمی‌خواست، اما امروز نظر و نثر را از یك جنس و ماهیت نمی‌دانند كه در قدیم از یك جنس می‌دانستند. امروز مرز شعر و نثر و نظم به هم آمیخته، یعنی شناور و سیال است. وزن را از شعر نمی‌شود گرفت و به نثر، تبدیل، یا برعكس آن عمل كرد.

امین‌پور یاد آور شد: مثلا اگر قرار بود این شعر حافظ را كه: «دوش دیدم كه ملایك در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»، معنا كنیم و به جای شعر بگذاریمش، می‌شد شعر را حذف كرد. حتما یك ریگی به كفش شاعر بوده كه این‌گونه گفته است. به قول ژان پل سارتر در نثر، كلمات در خدمت نویسنده هستند و ما را به هدفی راهنمایی می‌كنند، در واقع حمالان معنی هستند. ولی در شعر، شعار در خدمت كلمات است. نثر را با عبارت دیگر می‌شود بیان كرد، ولی شعر حافظ را جور دیگری نمی‌توان گفت. نمی‌گویم بین شعر و نثر سیم خاردار و دیوار فولادین وجود دارد؛ نه، بلكه آن‌ها درهم تنیده‌اند، چنان‌كه ‌«شاهنامه» گاهی به شعر و گاهی به نثر نزدیك می‌شود.

وی با اشاره به رسانه بودن هنر در گذشته توضیح داد: نه این‌كه امروز هنر رسانه نیست، اما در گذشته در هنر، اخلاق، فلسفه و كلمات قصار هم می‌آمد؛ به این دلیل شعر نو مقابل شعر كهن نتوانسته بایستد. البته شعر نو هم ویژگی‌هایی دارد، مثلا ما در شعر نو می‌توانیم سلاح هسته‌یی یا رآكتورهای اتمی را ببریم، ولی اگر در شعر كهن موشك ببریم، آن را منفجر خواهد كرد.

او همچنین به پیوند صورت و معنا در شعر سنتی و نو اشاره كره و گفت: نمی‌گویم در هنر سنتی صورت و معنا پیوندی ندارد، ولی به گونه‌ای تحلیل می‌كردند كه بیش‌تر پیوند مكانیكی در آن برقرار بود؛ ولی امروز بیش‌تر به هنر ارگانیك قایل‌اند. در قدیم بیش‌تر وزن و تركیب‌بندی در شعر وجود داشت.

امین‌پور درباره‌ی رابطه ارگانیك توضیح داد: رابطه ارگانیك یعنی گلبرك‌ها چگونه از دانه، جوانه، ساقه تبدیل شده‌اند، یعنی مضمونی از زمانی كه جوانه می‌زند و رشد می‌یابد، معنا می‌شود.

وی تاكید كرد: ‌هنر و شعر و زیبایی در همه زمان‌ها و مكان‌ها زیباست. كسانی هستند كه همیشه فراتر می‌روند و خود را از عصری به عصر دیگر می‌كشانند. این افتراقات به این معنا نیست كه شعر نو یا هنر نو بهتر از هنر كلاسیك است و با برعكس. ما اگر زیبایی را در هر دوره، زمان و مكانی بتوانیم كشف كنیم، می‌توانیم لذت ببریم.

امین‌پور در پایان یاد‌آور شد: اگر دریچه ذهنمان را بر روی زیبایی‌ها نبندیم تا ابدالآباد تركیب‌های گوناگونی می‌توان ساخت، چرا كه زیبایی‌ها بی‌كرانه‌اند.

در این نشست، كسانی همچون رضا سیدحسینی، احمد سمیعی گیلانی، ابوالحسن نجفی، حسین معصومی همدانی، هوشنگ مرادی كرمانی و عباس پژمان حضور داشتند.

لینک:

غزلی از قیصرامین‌پور برای سیدحسن حسینی

درباره قیصر امین پور