آثار عطار با ساختاری مشخص
دکتر نسرین فقیه ملک مرزبان عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در پنجمین مجموعه درسگفتارهایی درباره عطار به بررسی شخصیت و شخصیتپردازی در مثنویهای عطار پرداخت:
بیشک عطار یکی از برجستهترین سرایندگان روایتهای عرفانی است که در مثنویهای خود مطالب دشوار عرفانی را در قالب حکایت و تمثیل بیان کرده است و هنر شخصیتپردازی در این حکایات و مثنویها از بارزترین شگردهای اوست.
نکته اینجاست که در آثار هنر ایرانی، همواره به چارچوبها برخورد میکنیم. برای مثال، باغهای ایرانی چهار باغ است که ابتدا و انتها دارد. نقاشیهای قدیمی هم چارچوب دارند. درست است که کسانی مانند مولوی این گونه ساختارها و چارچوبها را میشکنند اما کار آنها بی معنا نیست.
عطار میگوید:«ره به معنی بر اگر دانندهای». عطار برای رسیدن به چنین مقصودی، الفاظ سادهای را برمیگزیند و درک شهودی را بر استدلال ترجیح میدهد. عطار خود را «قصهگوی حق» مینامد، او به شاعری اعتقادی ندارد، بلکه میخواهد با یادآوری ارزشها، خواننده اثرش را به آن سوی هدایت کند.
در میان آثار عطار، چهار کتاب او برجستگی و اهمیت بسیار دارند. این چهار اثر عبارتند از «منطق الطیر»، «الهی نامه»، «اسرار نامه» و «مصیبت نامه». اگر بخواهیم از دید ساختاری به این آثار نگاه کنیم، درخواهیم یافت که عطار در آغاز هر کتاب، ابتدا توحید خداوند را میگوید و سپس ستایش پیامبر را میآورد. ضمن آن که اعتدال مذهبی بسیاری از خود نشان میدهد.
در واقع او در سکویی بالاتر مینشیند و میکوشد دیگران را هدایت کند. حتی در مورد زنان هم به اعتدال میگراید و همه جا زن را محترم میدارد. از این رو میتوان گفت که کمتر شاعری یافت میشود که همانند عطار گرایش به اعتدال داشته باشد.
در میان آثار عطار، چهار کتاب او برجستگی و اهمیت بسیار دارند. این چهار اثر عبارتند از «منطق الطیر»، «الهی نامه»، «اسرار نامه» و «مصیبت نامه». اگر بخواهیم از دید ساختاری به این آثار نگاه کنیم، درخواهیم یافت که عطار در آغاز هر کتاب، ابتدا توحید خداوند را میگوید و سپس ستایش پیامبر را میآورد. ضمن آن که اعتدال مذهبی بسیاری از خود نشان میدهد.
ساختار «منطق الطیر» عطار به چند بخش تقسیم میشود؛ تجمع مرغان، آشنایی آنها با هم، عذر و بهانهها، پاسخهای هدهد، سپس بلندترین پاسخ هدهد به این پرسش مرغان که چگونه مسیر سلوک را طی کنند و سرانجام قصه شیخ صنعان. چنین ساختاری، تصادفی نیست؛ بلکه همانند قابی است که چارچوب طراحی شده هنرمندانهای دارد.
ویژگیهای کلی منظومههای عطار
هنگامی که چهار اثر «منطق الطیر»، «اسرار نامه»، «الهی نامه» و «مصیبت نامه» را با هم میخوانیم، به چنین مشخصاتی میرسیم: همه آنها ساختار کلی دارند و همواره قصهای بزرگ، قصههای کوچکی را در خود جای داده است. در تمام این مثنویهای چهارگانه، با عرفان مواجهایم و رنگ غالب حکایتها عرفانی است؛ هر چند نکتههای دینی و اجتماعی هم در آنها یافت میشود.
نکته دیگر وجود راوی در این آثار است. راوی کتابهای عطار، بی پروا در ابتدا و میانه و پایان اثر با خواننده، به شیوه مستقیم، سخن میگوید. از طرفی قهرمانان حکایتهای عطار، مردم معمولی هستند و این نکته قابل توجهی است. این مردم، در متن جامعه قرار گرفتهاند. از این رو، حکایتهای عطار تنوع شخصیت دارند و نشان از این میدهند که عطار به خوبی جامعه خود را میشناخته است.
نکته پنجم اینکه در بسیاری از حکایتهای این چهار اثر، تقابل دو نیرو وجود دارد و همیشه دو نیروی مخالف، رو در روی هم قرار میگیرند. همین دو قطبیگرایی است که سبب پدید آمدن حکایتهای عطار شده است. او از تقابلها، حکایت میسازد.
نکته دیگر، تنوع زنجیره قصههاست. حکایتها گردش دارند؛ به سخن دیگر، حکایتهای پایانی که باید همراه با نتیجهگیری باشند، کاملترند و شخصیتهای پایانی، به بهترین وجهی، معنا را ابلاغ میکنند. و این نکته جالبی است که در آثار دیگران کمتر میتوان دید. یک ویژگی دیگر، موضوع تکرار شوندگی شخصیتهاست. مثل دیوانگان عاقل (عقلا مجانین) که داستانهای آنها بسیار تکرار میشود.
پویایی و پیچیدگی شخصیتها، از دیگر ویژگیهای آثار عطار است. شخصیتهای او بیسرانجام نمیمانند و به محض رساندن پیام حکایت، رها نمیشوند. پیچیدگی که اشاره کردیم، نتیجه اقوال دشوار نیست. زبان شخصیتها و راوی، بسیار ساده است و از اتفاقات ساده ریشه میگیرد. اما باید زبان نمادین آنها را فهمید.
از سوی دیگر، روایت گفتاری عطار با اعمال شخصیتها همراه میشود و خواننده حس شخصیتها را از کارها و رفتار آنها میفهمد. نامگذاری شخصیتها هم از دیگر ویژگیهای آثار عطار است. هر نام هویت ویژهای دارد که ممکن است با هویت تاریخی او متفاوت باشد. چرا که عطار تاثیر نام بر شخصیتها را میداند. از این رو گاهی نامهای شخصیتهای حکایات او، سمبلیکاند.
بخش ادبیات تبیان
منبع: خبرگزاری کتاب ایران