تبیان، دستیار زندگی
خانه‌ای كه در آن طنز « زندگی به شرط خنده» صورت می‌گیرد واقع در باغ بزرگی است كه تمام قسمت‌های سریال حتی صحنه‌هایی كه نشان دهنده بیرون از منزل است در داخل باغ ضبط می‌شود. بر اساس گزارشی از پشت صحنه‌ی این مجموعه‌، غیر از درختا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزارشی از پشت صحنه‌ی «زندگی به شرط خنده»


خانه‌ای كه در آن طنز « زندگی به شرط خنده» صورت می‌گیرد واقع در باغ بزرگی است كه تمام قسمت‌های سریال حتی صحنه‌هایی كه نشان دهنده بیرون از منزل است در داخل باغ ضبط می‌شود.

بر اساس گزارشی از پشت صحنه‌ی این مجموعه‌، غیر از درختان باغ، تمام فضای بیرون و داخل خانه، حتی آجرهای دیوار آن، دكورهای ساخته شده هستند و مظلومی (كارگردان) در این خانه‌ی قدیمی ( واقع در شمال شهر تهران) كه بیشتر قسمت‌هایش به مدد طراح صحنه و دكور سریال، بازسازی شده، «زندگی به شرط خنده» را روایت می‌كند.

گزارش پشت صحنه ...

قبل از ضبط همه‌ی عوامل پشت صحنه و بازیگران به همراه كارگردان و دستیار آن در تلاش و تكاپو هستد. یكی از بازیگران سگ گرگی‌ خود را كه به صحنه آورده، به تراس بالا می‌بندد و خشایار (حمید لولایی) هم مشغول خواندن متن است.

اتاق نوید و آرزو پر از تابلوهای شعر و آویخته به دیوار است. نوار ویدیو و ضبط صوت و شیشه‌های عطر دیگر وسایل این اتاق را شامل می‌شود و در اتاق بهرام و پروانه، انواع و اقسام ماسك و وسایل كه نشان دهنده عشق به بازیگری است دیده می‌شود.

هنگامی كه می‌خواهیم به طبقه‌ی بالا برویم. عكس خشایار ( با بازی حمید لولایی) توجه‌مان را جلب می‌كند كه كنار ورودی ساختمان نصب شده است. دوباره وارد باغ شده و در آلاچیق كنار استخر علی صادقی با بی‌حوصلگی نشسته است و می‌گوید: خیلی از پروژه كاری‌اش راضی نیست.

در حین دیدن تمام زوایای باغ، فروزان جلیلی‌فر ـ طراح صحنه و لباس «زندگی به شرط خنده» ـ به ایسنا می‌گوید كه با كاشت شبدر تمامی فضای سبز را درست كرده‌اند و در این خانه درختان حیات تنها فضای سبز بودند.

در ادامه ولدبیگی و بختیاری برای تمرین و ادای نقش آماده می‌شوند و همه در اتاق نوید به همراه صدابرداران، فیلمبرداران، نورپردازان و سایر عوامل نظاره‌گر بازی آن‌ها می‌شوند. آنان تقریبا بدون تپق (به جز یكی دو مورد كوچك) نقش‌شان را به خوبی ایفا می‌كنند و در این حین صدای آواز خشایار (حمید لولایی) از اتاق دیگری جلب توجه می‌كرد كه به همراه قرطاس به جمع بازیگران می‌پیوندد.

و اما گزارش از صحنه‌ی سریال «زندگی به شرط خنده»

مهدی مظلومی كارگردان سریال دراتاق خارج از صحنه، با مونیتور به همراه سایر عوامل، بازیگران را هدایت می‌كند و این در حالی است كه دستیار كارگردان دائما در كنار بازیگران است.

زمان ضبط سكانس قسمت « فوتبال» فرا رسیده است. در این سكانس حمید لولایی، رضا داوودنژاد و علی صادقی در خانه‌ی خشایار بازی می‌كنند و درباره‌ی شعری كه خشایار برای حمایت از تیم ملی سروده، حرف می‌زدند.

بعد از آماده شدن مقدمات كار، داوود صفایی ـ دستیار دوم كارگردان ـ، كه از طریق گوشی با كارگردان (مهدی مظلومی) در ارتباط است می‌گوید:« بریم! آقا ضبط می‌شه! سه، دو، یك...»

خشایار( با قافیه) گفتم: گوش كنید! نون و پنیر و بامیه، دایی‌جون نزن تو زاویه، نون و پنیر و خربزه، [با تاكید] كریمی بزن تو دروازه، كریمی بزن تو دروازه..

نوید: [ با تمسخر] این شعره اونوقته.

خشایار: شعره دیگه! آره ! تازه اسم بازیكونا روهم آوردم.

بعد از ادای این دیالوگ، چند لحظه مكث می‌شود. علی صادقی به رضا داوود‌نژاد می‌گوید: نوبت تو بود. ولی داوودنژاد معتقد است كه نوبت او نبوده است.

در این حال صفایی رو به صادقی می‌گوید: باید می‌گفتی همین دو بیته؟ نه!

سپس به گروه اعلام می‌كند كه ضبط از اول سكانس آغاز می‌شود. بازیگران شروع به بازی و گفتن دیالوگ‌های خود می‌كنند ولی پیش از پایان سكانس، صفایی به دستور مظلومی كه از اتاق فرمانده بر نحوه‌ی ضبط نظارت دارد، كات می‌دهد.

صفایی می‌گوید: از دیالوگ آقای لولایی ضبط می‌كنیم.

خشایار (با بازی حمید لولایی) شروع می‌كند: بچه‌ها مچكریم، خیلی خیلی چاكریم....

و سكانس تا پایان ضبط می‌شود.

سپس عوامل صحنه، اتاق خشایار را برای آماده كردن مقدمات ضبط سكانس بعدی ترك می‌كنند. سحر ولدبیگی كه تازه رسیده است، پس از آماده شدن با بهنوش بختیاری مشغول تمرین می‌شود. این سكانس قراراست در خانه‌ی نوید و آرزو ضبط شود كه طی آن پروانه و آرزو برای سرودن شعری برای حمایت از تیم ملی با هم مسابقه گذاشته‌اند.

گروه در حال آماده شدن هستند كه سحر ولدبیگی سیبی قاچ می‌كند و مشغول خوردن می‌شود. پس از تمام شدن این میوه، ولدبیگی سیب دیگری قاچ می‌كند چون در این سكانس باید پیشدستی و میوه‌هایش داخل كادر باشد. ولدبیگی لباس خود را صاف می‌كند و پس از چند لحظه فرمان ضبط با عبارت سه دو یك آغاز می‌شود.

[آرزو و پروانه در حال فكر كردن همراه با اضطراب هستند]

آرزو: سوك سوك، سوك سوك . ننویسی‌ها!

پروانه ( با تعجب): مگه قایم باشكه كه می‌گی سوك سوك!

آرزو: بخونم برات پروانه جون؟ از اعماق وجودم سرچشمه گرفته شعر مدرنه.

... گل‌های سرخ تو وقتی كه به من هدیه می‌كنی.

و كات می‌شود. از شروع شعر ... این جمله را صفایی می‌گوید.

سپس ضبط آغاز می‌شود و یك بار دیگر درست در سر همین جمله قطع می‌شود.

بختیاری و ولدبیگی بقیه‌ی سكانس را هم بازی می‌كنند. ولی یك بار دیگر كات داده می‌شود و ضبط از یكی از دیالوگ‌های پروانه كه با تمسخر به آرزو نصیحت می‌كند كه شعرش را جای دیگری نخواند از سر گرفته می‌شود.

این سكانس هم پایان می‌یابد. به محض اتمام، فرزاد رحمانی ـ برنامه‌ریز ـ خطاب به بازیگران می‌گوید: سكانس 11، خشایار، پروانه، آرزو و قرطاس . پس از مدتی هنرپیشه‌های این نقش‌ها مشغول تمرین می‌شوند.

این سكانس پشت در حمامی كه در آن از مردان خانه برای خواندن شعر جام جهانی امتحان گرفته می‌شد، ضبط می‌شد. البته حمام، در حقیقت، همان خانه‌ی نوید و آرزو بود!

پس از تمرین بازیگران و میزانسن دادن مظلومی، سحرولدبیگی و بهنوش بختیاری در یك طرف و حمید لولایی در طرف دیگر قرار می‌گیرند. ضبط آغاز می‌شود.

پروانه [ با دلسوزی] : چیه پدرجان. استرس داری . نگرانی.

خشایار: از نظر صدا كه اشكالی ندارم عروس گلم. ولی نمی‌دونم چرا نمی‌تونم شعرها را حفظ كنم.

چند لحظه مكث و كات داده می‌شود و ضبط از ابتدای سكانس از سر گرفته می‌شود. پس از رد و بدل شدن چند دیالوگ دیگر، دوباره كات داده می‌شود.

صفایی خطاب به لولایی می‌گوید: بالافاصله پس از این كه آب یخ را گرفتید، آن را نخورید. سپس می‌خواهد كه از دادن آب یخ، تصویربرداری ادامه یابد.

راد كه نقش قرطاس را بازی می‌كند، می خواهد حرف بزند. می‌گوید: تا ضبط متوقف است. بگم كه آقای لولایی لطف كن زمانی كه من می‌خوام از در وارد شوم یك « قرون» بیا این ورتر.

پس از گفته شدن سه، دو، یك ... ضبط دوباره آغاز می‌شود و بعد از رد و بدل شدن چند دیالوگ، خشایار برای امتحان صدا دادن به ظاهر داخل حمام می‌شود و شروع به آواز خواندن می‌كند، صدای او را كه تعقیب می‌كنیم، می‌بینیم كه در اتاق نشیمن روبه‌روی میكروفنی نشسته است. او به قدری گوشخراش و البته خنده‌دار می‌خواند كه عوامل پشت صحنه به زحمت جلوی خنده‌ی خود را می‌گیرند. به طوری كه پس از اتمام این سكانس، خنده‌ی عوامل به هوا می‌رود.

بعد از 3 ساعت تیموری از خواب بیدار می‌شود و با عجله به همراه دستیار كارگردان به اتاق ضبط می‌رود.

گروه «زندگی به شرط خنده» كه از ساعت 14 كار خود را آغاز كرده بودند باید تا ساعت 2 بامداد ضبط قسمت دیگری از این مجموعه را به پایان برسانند.

و پایان صحنه ....

زمان خروج از پشت صحنه‌ی «زندگی به شرط خنده»، انبوه جمعیت كه محل تصویربرداری برایشان افشا شده بود، دم‌ در برای تماشای بازیگران آمده بودند. عوامل كلافه و خواهش كنان می‌خواستند جمعیت آن جا را ترك كند.

لینک:

زندگی به شرط خنده

زندگی به شرط خنده

روند تغییر نام سریال‌ها تا كی؟!