تبیان، دستیار زندگی
سارا کوچولو یک داداش داشت که اسمش علی بود. علی آقا یک توپ قرمز خیلی قشنگ داشت. سارا کوچولو همیشه دلش می خواست با توپ برادرش بازی کند. برای همین از برادرش خواست که توپش را به او قرض بدهد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازیگوشی سارا

بازیگوشی سارا

سارا کوچولو یک داداش داشت که اسمش علی بود. علی آقا یک توپ قرمز خیلی قشنگ داشت. سارا کوچولو همیشه دلش می خواست با توپ برادرش بازی کند. برای همین از برادرش خواست که توپش  را به او قرض بدهد.

علی که خواهرش را خیلی دوست داشت قبول کرد و توپ قشنگش را به خواهرش داد.

سارا کوچولو توپ را به اتاقش برد و یه عالمه با توپ بازی کرد. اما کمی بعد حوصله اش سر رفت و دفتر نقاشی اش را برداشت و شروع به نقاشی کشیدن کرد. یک دفعه یک فکر به ذهنش رسید، یک ماژیک برداشت و تمام توپ قرمز را خط خطی کرد، او فکر می کرد که توپ برادرش خیلی قشنگ شده برای همین به اتاق برادرش رفت و توپ را به برادرش نشان داد. علی وقتی توپش را دید بسیار ناراحت شد و سر سارا کوچولو داد زد.

سارا کوچولو ترسید و پیش مادرش رفت. علی هم دنبال سارا رفت و ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مامان سارا به توپ علی نگاه کرد و به سارا گفت: دختر عزیزم، تو نباید توپ برادرت را خط خطی می کردی، برادرت توپش را به تو امانت داده بود و تو باید آن را مثل روز اول تمیز و مرتب به او پس می دادی.

حالا از برادرت عذرخواهی کن و قول بده اگر اسباب بازی های برادرت را گرفتی، آن ها را سالم به او پس بدهی.

نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

نمیخوام پشیمون بشم!!!

باغ احترام

بهترین باش

می خواهم زود خوب شوم

چه حس خوبی دارم

کدوم بهتره ؟

از خودم خوشم میاد

من بچه با ادبی هستم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.