تبیان، دستیار زندگی
امر جهان دایر است میان این که موجود باشد با نظام معین و با اصلا موجود نباشد...بدیهی است که حکمت اقتضا می کند افضل را؛ یعنی هستی را نه نیستی را.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکمت خدا در ایجاد عالم

در این مقاله ابتدا به سه موضوع به اختصار اشاره می شود؛سپس به بحث اصلی یعنی حکمت خداوند درایجاد نظام موجود عالم پرداخته می شود. آیت الله مطهری(ره) همانگونه که روش علمی ایشان است هر چند ایجاز گونه اما ریشه ای به این بحث می پردازند و بحث مفصّل را به کتاب عدل الهی خویش ارجاع می دهند.


اخلاص

خداشناسی خود به خود بر روی تمام شخصیت و روحیه و اخلاق و اعمال بشر اثر می گذارد...تأثیر و نفوذ خداشناسی در انسان مراتب و درجات دارد و تفاوت انسانها از نظر کمال انسانی و قرب به خداوند به این درجات بستگی دارد و همه اینها صدق و اخلاص نامیده می شود؛یعنی همه این درجات درجات صدق و اخلاص است.[1] یک نفر عبادتگر آنچه را در حال عبادت با خدای خویش در میان می گذارد در متن زندگی آن را پیاده می کند و به مرحله صدق در می آورد.عبادت برای یک عبادتگر واقعی پیمان است و صحنه زندگی وفای پیمان. این پیمان مشتمل بر دو شرط اصلی است: یکی رهایی و آزادی از حکومت و اطاعت غیر خدا و دیگر تسلیم محض در مقابل آنچه خدا امر می کند و به آن راضی است و آن را دوست می دارد...از نظر اسلام همچنان که کار خود را باید برای خدا کرد کار خلق را نیز باید برای خدا کرد...از نظر اسلام راه، راه خداست و بس، و مقصد خداست نه چیز دیگر اما راه خدا از میان خلق می گذرد.[صص79و78] از قرآن مجید درمورد اخلاص نکته جالبی استفاده می شود و آن اینکه مخلِص غیر از مخلَص بودن است.مخلِص بودن یعنی در عمل اخلاص ورزیدن عمل را پاک و خالص برای خدا انجام دادن. اما مخلَص بودن یعنی پاک و خالص شده برای خدا. بدیهی است که پاک و خالص کردن عمل چیزی است و پاک و خالص بودن به تمام وجود چیز دیگر است.[ص80]

در خود قرآن مکرر از حقایقی نهانی و غیبی با نام کتاب مبین ،لوح محفو1 ام الکتاب، کتاب مرقوم و کتاب مکنون یاد شده است. ایمان به این نوع کتب ماورایی جزئی از ایمان اسلامی است

غیب و شهادت

جهان بینی توحیدی اسلامی جهان را مجموعی از غیب و شهادت می داند، یعنی جهان را تقسیم می کند به جهان غیب و جهان شهادت...ایمان به غیب رکن ایمان اسلامی است: الذین یؤمنون بالغیب. آنان که به غیب ایمان می آورند.(2) [ص82] غیب یعنی نهان. غیب دو گونه است: نسبی و مطلق... بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می کند که به غیب ایمان دارند مقصود غیب نسبی نیست.[ص83] رابطه این دو جهان چگونه است؟ ... این جهان به منزله انعکاسی از آن جهان است.از قرآن چنین استنباط می شود که هر چه در این جهان است وجود تنزل یافته موجودات جهان دیگر است.[ص84] آنچه در این جهان است حقیقت و اصل و کنه آن در جهان دیگر است که جهان غیب است و آنچه در آن جهان است رقیقه اش و ظل و سایه اش مرتبه تنزل یافته در این جهان است.[ص85] در خود قرآن مکرر از حقایقی نهانی و غیبی با نام کتاب مبین ،لوح محفو1 ام الکتاب، کتاب مرقوم و کتاب مکنون یاد شده است. ایمان به این نوع کتب ماورایی جزئی از ایمان اسلامی است. اساسا پیامبران آمده اند که به بشر آن گونه بینش و جهان بینی بدهندکه ...خلقت و آفرینش محدود به امور حس کردنی و لمس کردنی که در حوزه علوم حسی و تجربی است نمی باشد. پیامبران می خواهد بینش انسان را از محسوس تا معقول

و از آشکار تا نهان و از محدود تا نامحدود بالا ببرند.[ص86و87]

دنیا و آخرت

بهترین اخلاق در دنیا و آخرت

یکی دیگر از ارکان جهان بینی اسلامی تقسیم جهان است به دنیا و آخرت...اگر چه از یک نظر جهان آخرت غیب است و جهان دنیا شهادت، ولی نظر به این که جهان آخرت متأخر از جهان دنیاست جهانی است که انسان به سوی آن بازگشت می کند. جهان غیب جهانی است که از آنجا آمده ایم و جهان آخرت جهانی است که به آنجا می رویم.[ص87] دنیا و آخرت نیز مانند غیب و شهادت از نظر جهان بینی اسلامی دو مفهوم مطلق اند و نه نسبی. آنچه نسبی است کار دنیایی و کار آخرتی است. یعنی یک کار اگر به منظور نفس پرستی باشد دنیایی است و احیانا همان کار اگر برای خدا و در راه رضای خدا باشد کار آخرتی است.[ص88]

حکمت بالغه و عدل الهی

استاد بر این نظرند که مسئله حکمت بالغه و عدل الهی قرابت بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. «مسئله حکمت بالغه الهی به این صورت مطرح می شود که نظام هستی نطامی حکیمانه است یعنی نه تنها علم و شعور و اراده و مشیت در کار جهان دخیل است بلکه نظام موجود نظام احسن و اصلح است و وضعی دیگر و نظامی دیگر احسن و اصلح از این نظام ممتنع و ناممکن است؛ جهان موجود کاملترین جهان ممکن است.[ص89] استاد ایرادهایی را بر این نظام موجود مطرح کرده و به جواب مختصری بسنده می کنند. «اگر نظام موجود نظام عادلانه است پس این همه تبعیضها چرا؟»[ص90] استاد مطهری به ذکر اصولی چند که آشنایی با آنها زمینه حل اشکالات را به دست می دهد اکتفا می کنند.

فیض الهی یعنی فیض هستی نظام خاص دارد...یعنی هیچ موجودی نمی تواند از مرتبه خاص خود تجاوز کند و مرتبه موجودی دیگر را اشغال نماید. لازمه درجات و مقامات داشتن مراتب هستی این است که میان آنها نوعی اختلاف از نظر نقص و کمال و شدت و ضعف حکمفرما باشد...آنجا که اختلافها به قصورهای ذاتی برمی گردد تبعیض نیست

اصول عادلانه بودن نظام موجود

الف.اصل غنا و کمال ذات خداوند:خدای متعال به حکم اینکه واجب الوجود علی الاطلاق است و فاقد هیچ کمالی نیست، هیچ کاری برای رسیدن خودش به هدفی و کمالی و برای جبران کمبودی در خودش نمی کند.[ص91] استاد منشأ قسمتی از پرسشها و ایرادها را از قیاس خدا به انسان می داند.

ب.اصل ترتیب:فیض الهی یعنی فیض هستی نظام خاص دارد...یعنی هیچ موجودی نمی تواند از مرتبه خاص خود تجاوز کند و مرتبه موجودی دیگر را اشغال نماید. لازمه درجات و مقامات داشتن مراتب هستی این است که میان آنها نوعی اختلاف از نظر نقص و کمال و شدت و ضعف حکمفرما باشد...آنجا که اختلافها به قصورهای ذاتی برمی گردد تبعیض نیست[ص91و92]

ج.اصل کلیت: باید بدانیم که غایات(اهداف) افعال الهی غایات کلیه است نه غایات جزئیه. غایت خلق آتش احتراق است به طور کلی نه فلان احتراق جزئی که احیانا به حال یک فرد مفید است و یا احتراق جزئی دیگر که احیانا به حال فرد دیگر زیانبار است.[ص93]

د.برای وجود یافتن یک حقیقت تنها فیاضیت فاعل(خدا)کافی نیست،قابلیت قابل(مخلوق)هم شرط است.

ه.خداوند واجب من جمیع الجهات است؛ از این رو محال است که موجودی قابلیت وجود پیدا کند و از ناحیه او افاضه وجود نشود.

عدل الهی

و.شرور و بدیها یا خود از سنخ نیستی اند مانند جهلها یا از سنخ هستی اند اما شریت آنها از نظر است که منشأ نیستیها می گردند...هر چیزی که شر است برای خود شر نیست برای چیز دیگر شر است.

ز. شرور لوازم و اوصاف لاینفک خیرات می باشند.

ح.هیچ شری محض نیست؛ شرور به نوبه خود مقدمه و پله تکامل اند.

ط.جهان هستی براساس قوانین و سنن جریان می یابد.

ی.جهان در ذات خود یک واحد تجزیه ناپذیر است.پس نه تنها شُرور از خیرات تفکیک ناپذیرند مجموعه اجزای جهان نیز به حکم اینکه یک واحد است از یکدیگر جدایی ناپذیرند.[ص94و95]

عدل الهی یعنی اعتقاد به این که خداوند چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع به حق و عدل رفتار می کند و ظلم نمی نماید. علت این که اصل عدل یکی از اصول در مذهب شیعه قرارگرفت این است که گروهی در میان مسلمین پیدا شدند که آزادی و اختیار انسان را انکار کردند

استاد در پایان نتیجه می گیرندکه:«امر جهان دایر است میان این که موجود باشد با نظام معین و با اصلا موجود نباشد...بدیهی است که حکمت اقتضا می کند افضل را؛ یعنی هستی را نه نیستی را.»[ص95]

عدل الهی

عدلی که از اختصاصات مذهب شیعه شمرده شده عدل الهی است...عدل الهی یعنی اعتقاد به این که خداوند چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع به حق و عدل رفتار می کند و ظلم نمی نماید. علت این که اصل عدل یکی از اصول در مذهب شیعه قرارگرفت این است که گروهی در میان مسلمین پیدا شدند که آزادی و اختیار انسان را انکار کردند.[ص96]

پی نوشت:

1.مقدمه ای برجهان بینی،ج2، جهان بینی توحیدی، ص77،انتشارات صدرا،شهریور87

2. بقره، آیه 3

سیدروح الله علوی

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.