آنها دیگر مرا دوست ندارند
تبعیض در اداره و دانشگاه و مدرسه هر شكلی داشته باشد از سوی بسیاری میتواند اغماض شود، اما تبعیض در خانواده و در بین فرزندان همان آسیبی است كه آسیبشناسان رفتاری نسبت به آن هشدار میدهند.
خانم دكتر! خیلی پرخاشگری میكند. جیغ میكشد، موهای همسن و سالانش را میكشد و اسباببازیهایشان را بدون اجازه برمیدارد. معلمها از دستش عاصی شدهاند. احساس میكنم بچهام عصبی شده...
مادر نگران پسر 10 سالهاش است. از شدت اضطراب دستانش میلرزد، خودش باور ندارد كه فرزند اولش این طور دچار ناهنجار رفتاری شده باشد.
میگوید: من و همسرم تمام آنچه یك كودك برای یك زندگی مرفه نیاز دارد برای او و خواهر 4 سالهاش فراهم كردهایم، اما هومن دائم سركشی میكند، وقتی برای بازی به كوچه میرود، شیشه همسایهها را میشكند، نمیتوانم او را در خانه 70 متری حبس كنم و وقتی پا بیرون میگذارد دست گلی به آب میدهد كه تا هفتهها شرمنده در و همسایه هستیم و... .
جلسه بعد از مادر نگران و مضطرب خواستم تا هومن را با خودش به مطب بیاورد، ولی با او درباره آنچه به من گفته چیزی نگوید 60 روز بعد وقتی هومن مقابلم نشست، آرام بود و چشمهایش میچرخید و اتاق را ورانداز میكرد. از مادرش خواستم تنهایمان بگذارد و فقط صدایش را پنهانی ضبط كردم. جلسات اول و دوم هیچ نگفت و بیشتر در سكوت گذشت و من هم اصراری نكردم و حتی نیمساعت با هم بازی كامپیوتری انجام دادیم، طوری كه مادرش از این روش مشاوره كمی خسته و بیحوصله به نظر میرسید تا این كه در جلسه سوم ملاقات، ما به دوستانی نسبتا صمیمی تبدیل شدیم و صدای ضبط شده او بهترین گواه برای تحلیل رفتار ناهنجار او شد.
هومن گفت: «آنها مرا دوست ندارند. مرجان را بیشتر از من دوست دارند. از همهشان بدم میآید، همه چیزهای خوب را به مرجان میدهند، او بدون اجازه وسایلم را برمیدارد. وقتی گریه میكنم میگویند: هیس! تو بزرگ شدهای، او خواهر كوچك توست، او هنوز یك بچه است! او عقلش نمیرسد، تو سر به سر او نگذار،تو مرد هستی، تو بزرگ هستی و ...، همه اینها باعث شده تا مرجان پررو شود و هركاری میخواهد، بكند. مادرم دیگر شبها نمیگذارد كنارش بخوابم، میگوید بزرگ شدهای، ولی مرجان میتواند و... من هم هر جا بروم، میخواهم آبرویشان را ببرم. از این كه همسایهها سر پدر و مادرم داد میكشند خوشم میآید و دلم خنك میشود... .
***********
تبعیض در اداره و دانشگاه و مدرسه هر شكلی داشته باشد از سوی بسیاری میتواند اغماض شود، اما تبعیض در خانواده و در بین فرزندان همان آسیبی است كه آسیبشناسان رفتاری نسبت به آن هشدار میدهند.
تبعیض و تفاوت قائلشدن بین فرزندان معمولا از اموری است كه تحمل آن بسیار دشوار است. احساس نابرابری در كوچكترین واحد اجتماعی، تبعاتی فراتر از چارچوب خانواده به همراه دارد. اینگونه تبعیضها معمولا در شكلهای زیر دیده میشود؛ ترتیب تولد فرزندان، شكل ظاهری كودكان، وضعیت هوش و استعداد كودكان، درونگرا یا برونگرا بودن فرزندان، جنسیت فرزند و تولد نوزاد جدید.
فرزند آخر، محكوم به فرمانبرداری
گاهی در برخی خانوادهها تبعیض، شكل خاصی دارد و فرزندان اول از اقتدار خاصی برخوردارند. از سویی نیز گاه تبعیض به صورتی است كه فرزند اول در رابطه با خطاها و شیطنتهای فرزندان كوچكتر خانواده، همیشه مقصر شناخته میشود و همواره آنان را مورد سرزنش قرار میدهند.
همچنین شكل ظاهری و هوش و استعداد كودكان گاه باهم مقایسه و معمولا تعدادی از فرزندان متهم به كمهوشی و بیاستعدادی میشوند. مرور پروندههای مشاوره دفاتر روانشناسی نشان میدهد كه بیش از 40 درصد مشكلات بین فرزندان و والدین ناشی از مقایسه كودكان و نوجوانان چه در جمع خانواده و چه با اعضای همسن و سال فامیل است كه منجر به بروز سرخوردگی میشود.
دكتر احمد بهپژوه، دانشیار دانشگاه تهران
در مقالهای هشدار میدهد كه هرگز تواناییها و ناتوانیهای كودكی را با كودك دیگر مقایسه نكنید. زیرا كه مجموعه عواملی كه موجب شكلگیری رفتار یك كودك میشود با كودك دیگر متفاوت است. او به مادران و پدران توصیه میكند: «حتی كودك را با خواهر، برادر، پسرخاله، دخترعمه و دوستانش هم مقایسه نكنید چون هركودك غرور خاصی دارد كه وقتی شما او را با دیگری مقایسه میكنید، در واقع غرور او را میشكنید و سایر تواناییهای او را نادیده میگیرید».حتی اگر تبعیض را بهانهای بدانیم كه افراد سوءرفتارها و سوءتدبیرهایشان را به گردن آن بیندازند و این بهانه را غیرموجه بدانیم باز هم نمیتوان به امر تبعیض بین فرزندان مهر تایید زد، چراكه نابرابری و مقایسه استعدادها و رفتار تحقیرآمیز نسبت به كودكان خواه ناخواه تبعاتی منفی در پی خواهد داشت؛ تبعاتی كه گاه دیده نمیشود.
توصیههایی كه نباید از آن گذشت
در بسیاری موارد، والدین علت رفتار نامناسب و غیرعادی كودك و نوجوان خود را نمیدانند در حالی كه شاید ریشه این رفتارها به ماهها و سالها قبل بازگردد، زمانی كه با تولد نوزاد جدید، والدین بسیاری از حساسیتهای فرزند پیشین را فراموش كرده یا به آن حساس نبودهاند.
به همین دلیل زمانی كه میخواهید فرزند جدیدی را به جمع اعضای خانواده وارد كنید، برنامهها را طوری تنظیم كنید تا از بروز حسادت در فرزند اولتان جلوگیری شود. به عنوان نمونه او را برای خرید وسایل نوزاد همراه ببرید و با سلیقه او وسایل را تهیه كنید، حتی به او پول بدهید تا ظاهرا او وسایل را بخرد.
وقتی مادر مجبور است نوزاد را در آغوش بگیرد، پدر یا سایر بزرگترهای نزدیك به كودك اول او را نوازش كنند. كودك را به خاطر حسادت به نوزاد دوم هرگز تنبیه نكنید. از كودك نخواهید اسباببازیهایش را به برادر یا خواهر كوچكش بدهد. هرگز كودك اول را مقابل فرزند دومتان سركوفت نزنید و به عكس. فرزندان را مقابل هم تنبیه نكنید، این امر به كینه و دشمنی بین آنان منجر خواهدشد.
و بالاخره این كه با افزایش كودكآزاریها در جامعه شاید باورش سخت باشد كه نابرابری و تبعیضی كه والدین به دام آن میافتند خود نوعی كودك آزاری عاطفی است.
منبع :
جام جم آنلاین
مطالب مرتبط :