تبیان، دستیار زندگی
حکایت ما طلبه ها نیز شبیه این ماهی کوچکی است که تا در مرکز حوزه ها هستیم از کارایی و ضرورت خویش سخن می گوییم و هرگاه به دل جامعه می زنیم و ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هویت طلبگی در دیار هجرت تبلیغی

طلبه
حکایت ما طلبه ها نیز شبیه این ماهی کوچکی است که تا در مرکز حوزه ها هستیم از کارایی و ضرورت خویش سخن می گوییم و هرگاه به دل جامعه می زنیم و ...

روزی بچه ماهی­ای از پدرش پرسید: پدر جان آب کجاست؟ پدر که از پرسش فرزند شوکه شده بود به هر نحوی که خواست به او بفهماند که همه اطرافمان را آب فر گرفته است نتواست؛ چرا که فرزند تجربه غیر آب را نداشت و از وقتی که چشمش را باز کرده بود با آب بوده و در آب زیسته است. از این رو حجاب یکنواختی آب را مجهول و گم شده ای عجیب و غریب نمایان ساخته بود.

حکایت ما طلبه ها نیز شبیه این ماهی کوچکی است که تا در مرکز حوزه ها هستیم از کارایی و ضرورت خویش سخن می گوییم و هرگاه به دل جامعه می زنیم و جهادگونه به تبلیغ می پردازیم پس از چندی فیلمان هوای هندوستان می کند و به دلیل کم لطفی های زمانه، آرزوی بازگشت به دل حوزه را می کنیم. به نحوی که برخی چنین نغمه کنند:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل           کجا دانند حال ما سبک بالان ساحل ها

در نتیجه این دوگانگی و تفاوت عرصه ها نوعی بحران هویت به طلبه رو می آورد و او را به تأمل و تفکر در هویت خویش وا می دارد. جستجوی هویت طلبگی در دیار هجرت تبلیغی اگر چه  می تواند امری مخاطره آمیز شود اما می تواند بستری برای تجدید حیات و خاستگاهی برای ایفای رسالت الهی گردد. حداقل دو نکته اساسی در باب بحران هویت طلبگی و جستجوی آن می بایست مد نظر قرار گیرد:

نکته اول:

بی شک بر حضور روحانی در عرصه های اجتماعی کارکردها و آثاری متفرع است که در هیچ یک از اصناف اجتماعی بدین نحو و با چنین گستره ای وجود ندارد. و پر واضح است که مهمترین این کارویژه و اثر مسئله حیاتی و ضروری «هدایت» است. روشن است قوام دین بر هدایت و بیان راه سعادت آدمی است از این رو نحوه ظهور هستی واقعی طلبه و رسالت او در مقوله «هدایت» معنا می یابد.

صاحبدلی بمدرسه آمد ز خانقاه                            بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود                           تا اختیار کردی از آن این فریق را؟

گفت آن گلیم خویش بدر می برد ز موج                    وین جهد می کند که بگیرد غریق را

هدایت به مثابه اصلی ترین رسالت حوزه و روحانیت ادامه جریان انبیا و اولیای الهی(علیهم السلام) است. رسالتی که مردان بزرگی برای برگزیده شدن برای تحمل این باز بزرگ امتحان های سختی را گذرانده، از جان، مال و ناموس خود برای خدا گذشتند تا به خلعت هادی جامعه مفتخر گشتند.

بنابراین رسالت حوزویان ادامه رسالت انبیا و اولیا است لذا سیره و روشی همچون ایشان را می طلبد تا در هجوم بحرانهای فکری و هویتی با تمسک به قرآن کریم به عنوان معرّف مسیر هدایت و بیان کننده سیره انبیا(علیهم السلام) راه را یافته و تقویت کرد.

به طور مثال در مواجهه بحران هویتکه عمدتا ناشی از بی اعتنایی مردم و هجوم افسردگی روانی و فشار اقتصادی است می تواند با تمسک علمی و عملی به آیه شریفه «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً»(1) التیامی معرفتی و مسیرِ رفتاری ویژه ای یافت که طی طریق را سهل و آسان نماید.

استقامت و صبر در برابر مشكلات و امتحانات، انسان را پخته و لایق مقام امامت و هدایت جامعه می‌نماید.(2)

حضرت ابراهیم(ع) با تحمل مشكلات و سختی‌های فراوان كه از سوی جهل مردم و زیاده خواهی‌های استبداد بر او وارد می‌شد از هدف والای خود كه هدایت مردم و اجرای قوانین الهی بود پا پس نكشید(3) و در مقابل تمامی آنها استقامت نمود و هیچ گاه نا امید نگشت و با اینكه اكثر جامعه زمان او در شرك به سر می بردند به مبارزه علیه شرك، استبداد و جهل می‌پرداخت.

این صبر و استقامت وصف ناپذیر، او را لایق مقام امامت و عهده‌دار‌ زمام سیاسی و معنوی جامعه نمود. بنابراین ابراهیم باید الگوی مردان هدایت گر و مربیان جامعه باشد تا در راه اعتلای جامعه به توسعه و پیشرفت و هدایت صحیح مردم هیچ‌گاه خسته نشوند و ناامیدی برآنها غالب نشود، بلكه با صبر و استقامت و تحمل بی‌مهری‌های داخلی و خارجی به حركت رو به رشد خود ادامه دهند.

نکته دوم:

نسبت روحانیت با جامعه و مردم یک نسبت اصیل و هدفمند است نسبتی که بر آمده از نیاز اصیل مردم به روحانی و طلبه است. به عبارت دیگر میزان استحکام و اثر بخشی حضور اجتماعی افراد به میزان و نحوه ارتباط و نسبت افراد با جامعه بستگی دارد. هر چه این ارتباط و نسبت اصیل تر و زیربنایی تر باشد ارزش حضور بیشتر است و هرچه ارزش حضور بیشتر باشد احساس هویت و شخصیت افراد در جامعه بیشتر و عمیق تر خواهد بود.

آنچه موجب ارتباط روحانی و طلبه با مردم می شود حداقل دو چیز است:

 1. تفقه در دین(اسلام شناسی) 2. انذار آنان

چنانچه در آیه شریفه آمده است: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (4) از این آیه بر می آید که طلبه و روحانی موجودی بیگانه از سایر مردم و مومنین نیست بلکه برآمده از ایشان و برای ایشان است تا با شناختی که از دین مبین اسلام به دست آورده است آنان را انذار دهد تا به سعادت نایل آیند.

 بنابراین روحانی با «سعادت» آدمی سر و کار دارد و نیاز به «سعادت» اصلی ترین نیاز بشر است و همگان با انتخاب مسیری و راهبری در جستجوی آن هستند.

اگر این نسبت و ارتباء برای روحانی و طلبه (بخصوص روحانیون مستقر در شهرستانها و طرح هجرتی ها) روشن شود و آنان نیز بتوانند لوازم و ابزار نرم افزاری(علم، تقوا و منش اخلاقی) و سخت افزاری(روش های تبلیغی و ...) لازم را جهت بارور سازی این نسبت و ارتباط فراهم آورند و از سوی دیگر عموم جامعه بالأخص نوجوانان و جوانان به نیاز حقیقی خود یعنی سعادت و نسبت آن با روحانیت مطلع و آگاه شوند هویت طلبگی و روحانیت بیشتر خودنمایی می کند.

بنابراین فهم، ایجاد و بیان این نسبت، امری ضروری و حیاتی برای رسالت طلبگی است.

به عنوان مثال انبیای الهی پیش از بیان معارف ناب توحیدی جایگاه خود را برای مردم زمان تبیین می کردند تا مردم از وجود ایشان و رسالت ایشان آگاه شوند و این سیره در انبیا روش های متفاوتی داشته است حضرت ابراهیم با شکستن بت و به چالش کشاندن مردم زمان خویش اظهار موجودیت نمود.(5) پس با الگوگیری از سیره انبیائ الهی می توان هویت خویش را استحکام و جایگاه روحانیت را در جامعه تثبیت نمود.


منابع:

1. احزاب، آیه: 39

2. انبیاء، آیه:73.

3. حج، آیه: 52.

4. توبه، آیه: 122

5. انعام، آیه:76؛ نحل، آیات: 121-123؛ مریم آیه 41 – 42.

تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان ،سید مهدی موسوی