تبیان، دستیار زندگی
حرف مقدس «خ». «خریستوس» (مسیح) نام مقدسی است. آسمان‌ها هم به امام حرف مقدس «خ» را بخشیده و حتماً قسمت او را در جهان پیش‌بینی کرده است، اعمال بزرگ به سرنوشت بزرگ منجرمی‌گردد. تصادفی نیست که خامنه‌ای، وارث خمینی شده است زیرا د...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راهی به سوی آزادی شعر نهم

حرف مقدس «خ». «خریستوس» (مسیح) نام مقدسی است.

آسمان‌ها هم به امام حرف مقدس «خ» را بخشیده

و حتماً قسمت او را در جهان پیش‌بینی کرده است،

اعمال بزرگ به سرنوشت بزرگ منجرمی‌گردد.

تصادفی نیست که خامنه‌ای، وارث خمینی شده است

زیرا در نام او هم حرف الهی «خ» می‌درخشد.

سپس خاتمی میراث بزرگ را پذیرفت

تا قلب خود را به ایران بخشد.

تصادفی نیست که اسامی آنها هم آوا هستند،

مشیت الهی است، سرنوشت و راز.

هر سه آنها مانند مسیح، ملت‌ها را به اخوت دعوت می‌کنند

تا بر اساس عشق به میهن خود متحد شوند.

سعادت، نور روحی و زندگی آرام را برای کسی

وعده می‌دهند که شریک درد سرزمین خود شده باشد.

قرن بیست و یکم فرا رسیده است،

زمان نشان خواهد داد چه قرنی خواهد بود.

خمینی خردمند با روح پاک

با این دار فانی وداع کرد.

او رسالتی در خود نهفته داشت

و تنها به الله سوگند وفاداری یاد کرده بود.

خود او به حکم تمایل درونی

تاریخ را می‌ساخت.

امام به فضای دوری رفته است.

ایران امروز شکوفاست.

ایران باغ شکوفای کره زمین است،

حتی کودکان این را می‌دانند.

بگذار درخت کلمات ساده و روشن او

در قلوب مردم میوه‌های عشق بزرگ را به بار آورد،

عشق به میهن خود. آنگاه زندگی زیبا خواهد شد

و شعر در قلب مردم طنین انداز خواهد شد.

متأسفانه، نمی‌توان روند گذرای

هستی را باز گرداند.

ولی یک راه دیگر وجود دارد

و آن وقف کردن خود به میهن است.

بخشیدن عقل و درد روح خود به میهن است،

روز و شب به جمع لحظات تبدیل می‌شود،

این کار خمینی رهبر ایران است

که زندگی او مبارزه و الهام است.

بگذار فرهنگ‌ها با هم گفتگو کنند.

آنگاه ترور از بین خواهد رفت. بگذار کودکان از گلوله نترسند،

جهان مانند پنجره گشوده شود.

بگذار ایمان و امید فرمانروایی کند،

بگذار عشق، عصر جدید را بیاورد،

بگذار انسان عادی و مهربان،

سربلند بر روی زمین قدم نهد.

خواننده من، باید به تو الوداع بگویم

ولی می‌گویم: خداحافظ، تا دیدار بعدی

ما در آینده نیز به هم می‌رسیم زیرا در جان و روحم

شعر در باره ایران امروزی می‌روید.

بیش از 20 سال از زمانی گذشته است

که این کشور در مسیر جدید گام نهاد

ولی من هنوز خواب دانشگاه را می‌بینم

و صدای خمینی را می‌شنوم.

اکنون هم قسمتی از روح و جانم در ایران است

آنجا مانند سابق دوستانم زندگی می‌کنند.

در قرآن، مانند انجیل،

دنبال پند و اندرز حکیمانه می‌گردم.

لطافت را از سعدی یاد می‌گیرم.

هر خط «گلستان» برایم عزیز است.

حافظ، خیام، رومی و نظامی

از روی رف (قفسه) کتاب به من لبخند می‌زنند.

ایران، کشور جامی و رودکی،

فردوسی، منوچهری و خیام است.

ایران کشوری شایسته عشق،

کشور امام بزرگ .

لینک مطالب مرتبط:

- شعر اول

- شعر دوم

- شعر سوم

- شعر چهارم

- شعر پنجم

- شعر ششم

- شعر هفتم

- شعر هشتم