تبیان، دستیار زندگی
اصغر نوری از «آن زندگی که به تو دادم»، «محله‌ی گم‌شده»، «همسر اول» و «برهوت عشق» می‌گوید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگی در برهوت عشق


اصغر نوری از «آن زندگی که به تو دادم»، «محله‌ی گم‌شده»، «همسر اول» و «برهوت عشق» می‌گوید.


آن زندگی که به تو دادم

اصغر نوری دانش‌آموخته زبان فرانسه (کارشناسی) و کارگردانی‌تئاتر (کارشناسی ارشد) است. او کار ترجمه را از سال 80 با ترجمه‌ شعر و داستان و مقاله برای نشریه‌های ادبی و هنری آغاز کرده است و از زمان چاپ اولین کتابش، ترجمه‌ی مجموعه شعر «عشق بی‌پایان» اثر امانوئل ربلس در سال 83 تاکنون، این کار را در حوزه‌های ادبیات و تئاتر به‌طور جدی ادامه می‌دهد. از ترجمه‌های او می‌توان به این موارد اشاره کرد: برهوت عشق (رمان) فرانسوا موریاک، دیوارگذر (مجموعه‌داستان) مارسل‌امه، ویولون‌هاتان را کوک کنید (نمایشنامه)  ویکتورهائیم، کافه‌پولشری (نمایشنامه) الن وتز، پرده‌ی‌آخر (نمایشنامه) ژیلبر سسبرون، دوچرخه ‌مرد محکوم ‌و سه‌چرخه (دو نمایشنامه) فرناندو آرابال، سکوت (نمایشنامه) پل استر، همسر اول (رمان) فرانسواز شاندرناگور، محله‌ی گم‌شده (رمان) پاتریک مودیانو، که این ترجمه در شانزدهمین دوره جایزه کتاب فصل به عنوان اثر شایسته تقدیر در بخش ادبیات زبان‌های دیگر انتخاب شد. چندی پیش نیز آخرین ترجمه اصغر نوری، نمایشنامه‌ی «آن زندگی که من به تو دادم» نوشته لوئیجی پیراندللو به بازار آمد.

اصغر نوری از «آن زندگی که به تو دادم»، «محله‌ی گم‌شده»، «همسر اول» و «برهوت عشق» می‌گوید:

آن زندگی که به تو دادم

پیراندللو آثار زیادی دارد که شامل، داستان، رمان و نمایشنامه می‌شود، البته گویا شعر هم سروده است اما نه به حد فعالیتش در آن سه حوزه دیگر. آثار پیراندلو دنیاهای متفاوتی دارند. مثلا 6 شخصیت... نمایشنامه‌ای فرم‌گرا است که طنز سیاهی دارد و قالب‌های رئالیسم را می‌شکند. پیراندللو هم رمان‌های رئالیستی نوشته است و هم رمان‌هایی که ما را به فضاهایی غریب و غیرواقعی می‌برند. نمایشنامه «آن ‌زندگی ‌که من ‌به‌ تو ‌دادم» یک نمایشنامه کاملا رئالیستی و واقع‌گرا است؛ ماجرای مادر است که با مرگ پسر جوان خود برخورد متفاوتی می‌کند. از نظر او شکل متعارف برخورد با مرگ، این‌که چند روزی برای متوفی سوگواری کنند و بعد به خاک بسپارندش و همه چیز تمام شود، بیهوده و غیرانسانی است. او تصمیم می‌گیرد که درون خودش یک زندگی تازه به پسرش ببخشد و این‌گونه پسرش را همیشه زنده نگه دارد. این نمایشنامه نگاه تازه‌ای به مرگ را مطرح می‌کند و جزو آثار عمیق و فلسفی پیراندللو محسوب می‌شود.

محله‌ی گمشده

پاتریک مودیانو یکی از بزرگترین نویسنده‌های معاصر فرانسوی است. اعتقاد خود فرانسوی‌ها بر این است که در حال حاضر دو نویسنده مطرح در قید حیات دارند: یکی لوکلزیو است  ـ که جایزه نوبل را هم گرفت ـ وPatrick Modiano دیگری همین مودیانو. مودیانو نویسنده خاصی است. زبان روان و ساده‌ای دارد و معمولا از روزمرگی‌ها می‌نویسد. تقریبا همه آثار مودیانو بر محور یک جستجو شکل می‌گیرد. در بیشتر رمان‌هایش، راوی «من» در زمان حال دنبال چیزی از گذشته می‌گردد. شخصیت‌های اصلی رمان‌های او آدم‌های ناآرامی‌اند که نمی‌توانند با زندگی زمان حال کنار بیایند و هویت‌شان را از گذشته خود می‌گیرند. معمولا در گذشته اتفاق‌هایی برای این کاراکترها افتاده که نویسنده (یا همان کاراکتر اصلی) می‌خواهد با تعقیب ردپاهایی به گذشته برگردد و جوابی برای سوال‌های بی‌جواب خود پیدا کند. شگرد مودیانو در همین نکته است که می‌تواند مخاطب را با پرسه‌گردی‌های قهرمان خود در زمان حال همراه کند.

نمایشنامه «آن ‌زندگی ‌که من ‌به‌ تو ‌دادم» یک نمایشنامه کاملا رئالیستی و واقع‌گرا است؛ ماجرای مادر است که با مرگ پسر جوان خود برخورد متفاوتی می‌کند

طوری که در نیمه‌های رمان مسئله‌ی راوی «من» تبدیل می‌شود به مسئله‌ی خواننده. در واقع ما در رمان‌های مودیانو با نوعی تعلیق مواجه می‌شویم که مختص این نویسنده است. مودیانو شرح روزمرگی شخصیت اصلی و تلاش نومیدانه‌ی او برای حل یک معما را تبدیل به کل اثر می‌کند؛ چون در نهایت نه به سئوالی جواب داده می‌شود و نه معمایی حل می‌شود. از دیگر ویژگی‌های رمان‌های مودیانو، می‌توان به حضور پررنگ شهر پاریس در آثار او اشاره کرد. طوری که پاریس به یکی از شخصیت‌های رمان بدل می‌شود و تاثیر زیادی روی زندگی قهرمان رمان می‌گذارد. در همین رمان «محله گمشده»، پاریس طوری با ذکر جزئیات و اسم همه خیابان‌ها و پل‌ها و کافه‌ها توصیف می‌شود که می‌شود از این کتاب به عنوان نقشه پاریس استفاده کرد.

 اصغر نوری
همسر اول

با ترجمه این رمان، خانم فرانسواز شاندرناگور در ایران معرفی شد که از نویسنده‌های مطرح و معاصر ادبیات فرانسه است. این کتاب، روایتی بسیار زنانه دارد و در آن با نگاهی کاملا زنانه به موضوع عشق روبه‌رو می‌شویم. کل رمان تک‌گویی زنی میان‌سال و در آستانه‌ی طلاق است. شوهرش بعد از سی سال زندگی مشترک با زن دیگری آشنا شده و چند ماهی به راوی فرصت داده که بین طلاق یا جدایی یکی را انتخاب کند. راوی، کاترین، که نویسنده و استاد دانشگاه است، طی این چند ماه به روستای زادگاهش پناه می‌برد تا با شرح زندگی مشترک سی‌ساله برای خود و ما خودش را از دست عشق به مردی که سی سال تمام به او خیانت می‌کرده است، رها کند. در اواخر این رمان خواننده متوجه می‌شود که در واقع، مشغول خواندن آخرین رمان این راوی‌ـ نویسنده است. خانم شاندرناگور که متخصص نوشتن رمان‌های تاریخی است در این رمان معاصر خود هم با ارجاع به اساطیر و آثار کلاسیک، سرنوشت کاترین را به سرنوشت زنانی مثل دیدون، مده‌آ و آنتیگونه پیوند می‌دهد و اثری درباره‌ی زن به معنای عام و نگاه او به عشق می‌نویسد.

برهوت عشق

رمان «برهوت عشق» داستان زندگی یک خانواده بورژوا شهرستانی است که در آن، به‌قول نویسنده، اعضای خانواده آن‌قدر از هم فاصله دارند که گاهی موقع گفت‌وگو، حتی کلماتشان به هم نمی‌رسد. این رمان که جزو آثار کلاسیک ادبیات فرانسه محسوب می‌شود و در آن شاهد عشق هم‌زمان و نافرجام پدر و پسری به یک زن واحد هستیم. برخلاف رمان «همسر اول»، در این رمان با دیدی بسیار مردانه به عشق طرف هستیم که همان دیدگاه مویاک است. دیدگاهی شکل‌گرفته بر پایه‌ی اخلاق و تربیت کاتولیکی که انسان را از روز زاده شدن تا دم مرگ گرفتار وسوسه‌ی گناه و سرگردان در دو‌راهی رستگاری و سقوط توصیف می‌کند. این تم تقریبا در همه‌ی آثار موریاک مطرح می‌شود. جالب است که موریاک این رمان را در سال 1925 نوشت و در سال 1957 موفق به دریافت جایزه نوبل شد و با اینکه طی این مدت 27 ساله موریاک آثار دیگری را هم نوشت، اما در خطابه آکادمی نوبل بیشتر روی این رمان تاکید شده و از نظر نویسنده‌ی آن خطابه، «برهوت عشق» از مهمترین کارهای موریاک است.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: هفته‌نامه‌ی کتاب هفته، 8 مرداد 90