تبیان، دستیار زندگی
فرح پهلوی به تدریج پس از گذار از جشنهای تاجگذاری 2500 ساله شاهنشاهی به عنوان عاملی مقتدر در داخل ایران به فعالیت دست زد. او در کل نظام سیاسی مطلقه شاه نقشی لیبرال و دموکراتیک ایفا نمود، به تدریج اواخر سلطنت حالتی مغرور و قدرت طلب یافت و در حالی که سرتاسر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوران قدرت سیاسی فرح پهلوی


 فرح پهلوی به تدریج پس از گذار از جشنهای تاجگذاری 2500 ساله شاهنشاهی به عنوان عاملی مقتدر در داخل ایران به فعالیت دست زد. او در کل نظام سیاسی مطلقه شاه نقشی لیبرال و دموکراتیک ایفا نمود، به تدریج اواخر سلطنت حالتی مغرور و قدرت طلب یافت و در حالی که سرتاسر ایران در وحشت بسر می‌برد از سوی دولت به عنوان عروسک آزادیخواه و خیرخواه رژیم جلوه‌گر شد و به سفرهای متعددی دست زد.


فرح پهلوی

او از دهه 50 با باند خود در کلیه امور دخالت می‌کرد و حتی به طور صریح اوامری را صادر می‌نمود که مثلا فلان کار را به فلان کس بدهید. او در تمامی عرصه‌های سیاسی به فعالیت دست زد و به تنهایی به بازگشایی و افتتاح مراکز مهم فرهنگی و تجاری پرداخت. اداره مراسم و اهداء جوایز گاه به تنهایی برعهده فرح بود. به ویژه، دو سال قبل از سقوط رژیم که بیماری شاه حاد شد و شاه، روحیه خود را پس از درگذشت علم باخت، ملکه را به عنوان دستیار در اداره امور کشور پذیرفت و او را در تصمیم‌گیری و اداره بسیاری از امور وارد نمود. فرح که از بی‌تفاوتی شاه نسبت به مسائل گوناگون آگاه بود و از سویی می‌خواست سلطنت پسرش را به هر نحو ممکن حفظ نماید، خود وارد عمل شد و در جلسات هیئت وزیران و مسئولان کشور که بر طبق معمول به خدمت شاه می‌رسیدند، شرکت کرد و با سئوالات و جواب‌های خود سعی می‌نمود تا بی‌تفاوتی شاه را جبران کند.

بدین ترتیب فرح تصمیم گرفت تا برای حفظ تاج و تخت پسرش، خود بارهای سلطنت را به دوش بکشد. زیرا شاه خسته و رنجور، نظر قاطعی نسبت به آینده سلطنت نداشت. پس فرح و یارانش به فعالیت پرداختند. در این زمان شاه از مردم دورتر و دورتر می‌شد و این تنها فرح بود که کانال ارتباطی را حفظ می‌ساخت. تحت چنین شرایطی مسئله نیابت سلطنت و ایجاد شورای سلطنت حیاتی‌ترین مسئله برای فرح به حساب می‌آمد. به طوری که در سفرهای خود به آمریکا سعی در جلب نظر مساعد آمریکاییان برای حمایت از نیابت سلطنت خود داشت در حالی که در داخل با مخالفت شدید اشرف روبرو شد و اشرف با یادآوری قدرت رژیم و وابستگی مطلق به آمریکا، شاه را قانع کرد که بی‌اعتنا به فرح راه خود را برود و در همین زمان با کنار گذاشتن هویدا ضربه محکمی به فرح و باند هوادار او وارد شد. 1

پس از استعفای هویدا، فرح که عرصه داخلی را برای خود بسته می‌دید، به سفرهای خود ادامه داد تا شاید از این طریق بتواند زمینه را برای سلطنت فرزندش مهیا کند. گرچه دفتر مخصوص فرح دیبا خود نوعی قدرت در دربار به حساب می‌آمد و در عزل و نصب وزراء دخالت می‌کرد. اما وجود هویدا در سمت نخست وزیری برای فرح امتیاز بزرگی به حساب می‌آمد. با وجود این اندکی بعد شهبانو تحت نفوذ اطرافیان خویش به این یار دیرینه پشت می‌کند و جزو هواداران دستگیری هویدا می‌شود.

به هر صورت فرح و شبکه وسیع اطرافیانش در جهت نیابت سلطنت خود از هر کوششی فروگذر نمی‌کردند و حتی به کشورهای اروپایی و آمریکا (که منافع خود را در حفظ رژیم پهلوی می‌دیدند) متوصل شدند تا در جهت نمایش چهره مردمی فرح در این کشورها تبلیغ شود تا زمینه برای نیابت سلطنت فرح فراهم شود

به هر صورت فرح و شبکه وسیع اطرافیانش در جهت نیابت سلطنت خود از هر کوششی فروگذر نمی‌کردند و حتی به کشورهای اروپایی و آمریکا (که منافع خود را در حفظ رژیم پهلوی می‌دیدند) متوصل شدند تا در جهت نمایش چهره مردمی فرح در این کشورها تبلیغ شود تا زمینه برای نیابت سلطنت فرح فراهم شود. ولی در داخل با حریفی قدرتمند بنام اشرف مواجه بود. اما فرح در مبارزه قدرت با اشرف هم چندان بی‌دست وپا نبود. بسیاری از مسئولان دولت هویدا با قدرت نیز در کارهایی گمارده شدند که می‌توانست به نوبه خود بسیار حساس باشد. در این میان نیک پی فرمان سناتور انتصابی گرفت. و عبدالمجید مجیدی به عنوان دبیرکل بنیاد شهبانو منصوب شد، منصور روحانی به بنیاد پهلوی رفت و سمت رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شهرک غرب به او رسید. هادی هدایتی به ریاست کل بیمه مرکزی منصوب شد، صادق احمدی به عنوان رئیس دادگاههای عالی انتظامی قضات به کار گمارده شد. منوچهر آزمون به استانداری فارس و ایرج وحیدی به گورستان فیل‌ها (دفتر اشرف پهلوی، محل افراد اخراجی از پست‌های بالا) فرستاده شد. 2

در همین زمان، جایگاه و نفوذ و نقش فرح در هیات حاکمه پهلوی به جایی رسیده بود که بسیاری از سیاست مداران و رجال پهلوی، به جای این که مستقیماً سراغ شاه بروند، به اصطلاح شاه را دور می‌زدند و سراغ فرح می‌رفتند. حتی امیرعباس هویدا که توانسته بود اعتماد شاه را چنان جلب کند که13سال نخست وزیر باشد، از این قاعده مستثنی نبود. اسدالله علم درخاطراتش دراین‌باره می‌نویسد:

پهلوی

«گزارش ملاقات دیروز با نخست وزیر [هویدا] را دادم و همچنین توصیه‌ای که به نخست وزیر کرده بودم، مبنی بر این که به ملکه پیشنهاد شرکت در جلسه بررسی برنامه پنجم در شیراز را نکند، چون نخست وزیر دقیقاً می‌خواست این کار را بکند و از این توصیه من چندان خوشحال نشد. شاه گفت: غیر عادی است، اصلاً به چه حقی در این امور دخالت می‌کند؟ جواب دادم، علتش را نمی‌دانم، ولی خوب آگاهم که نخست وزیر می‌کوشد دور و بر علیا حضرت [فرح] را با آدم‌های خودش محاصره کند. یکی از شواهدش هم انتخاب کریم پاشا بهادری به عنوان رئیس دفتر مخصوص ملکه است.» 3

این وقایع در زمانی رخ می‌داد که بنا به گفته فریده دیبا، محمدرضا در سالهای بعد از 1350، نظر فرح را در مورد نمایندگانی که قرار بود به مجلس فرستاده شوند، می‌پرسید و نظر فرح آن گونه که مادرش می‌گفت، حداقل در مورد انتخاب زنان به نمایندگی مجلس یا سناتوری مجلس سنا، حرف آخر را می‌زد.

مسئله قابل تامل دیگر، حمایت و دفاع فرح از هویدا بود. اردشیر زاهدی در این خصوص نوشته است:

«من در پیشگاه تاریخ شهادت می‌دهم که اگر حمایت‌های بی‌دریغ شهبانو فرح از هویدا نبود در سال 1347، اعلیحضرت در صدد کنار گذاشتن هویدا بودند.» 4

این شهادت تاریخی اردشیر زاهدی از دو جهت می‌تواند قابل تأمل باشد، یکی این که دوام بی‌سابقه 13 ساله امیرعباس هویدا در پست نخست وزیری در دورانی که فرح روز به روز قدرتمندتر و ذی نفوذتر می‌شد، لاجرم با تایید فرح بوده است، ضمن اینکه خاطرات رجال پهلوی نیز این امر را اثبات می‌کند؛ از طرف دیگر هویدا نیز شخصیتی مانند فرح داشت، فردی شیفته فرهنگ و آداب و رسوم فرانسوی با تظاهرات روشنفکرانه بود، بخصوص این که هویدا نیز مثل فرح سابقه فعالیت‌های کمونیستی داشت و زمانی عضو حزب کمونیست فرانسه بود.

بعد از روی کارآمدن شریف امامی و عدم موفقیت فرح در روی کار آمدن افراد مورد نظرش برای نخست وزیری از جمله هوشنگ نهاوندی، در صدد اتحاد با شریف امامی برآمد تا بتواند قدرت بیشتری در داخل کشور کسب نماید.

او از دهه 50 با باند خود در کلیه امور دخالت می‌کرد و حتی به طور صریح اوامری را صادر می‌نمود که مثلا فلان کار را به فلان کس بدهید. او در تمامی عرصه‌های سیاسی به فعالیت دست زد و به تنهایی به بازگشایی و افتتاح مراکز مهم فرهنگی و تجاری پرداخت

شریف امامی نیز از این اتحاد کاملا خشنود بود. او خروج شاه از ایران و تشکیل شورای سلطنت را تنها راه نجات می‌دانست. به ویژه آنکه آمریکاییان نیز نسبت به این راه حل نظری مساعد داشتند. پس دولت از طرفداران نیابت سلطنت فرح بود و تصور می‌کرد که پس از خروج شاه از ایران قدرتمند اصلی خواهد گشت. شریف امامی از فرح خواست تا با استفاده از نفوذ و موقعیت شخصی خود و اعتمادی که شاه به او دارد، نارضایتی مردم و لزوم ایجاد یک تجدیدنظر اساسی در سیاست اداری مملکت را به اطلاع شاه برساند، ولی سخنان فرح شاه را بدو بدگمان نمود و اجازه ورود هیچ یک از نزدیکانش را حتی شهبانو را به محل اقامت خود بدون بازرسی نداد. این امر برای فرح بسیار ناراحت کننده بود، اما با بردباری تمام تحمل شد.

فهرست منابع :

1-نیلوفر کسری، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، چاپ دوم، تهران: نشر نامک، 1380، صص269- 268.

2- مسعود بهنود، این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش)، چاپ چهارم، تهران: نشر علم، 1375، ص725.

3- اسدالله علم، یادداشت‌های علم، جلد دوم، به کوشش علینقی عالیخانی، تهران: کتاب سرا، 1377، ص388.

4- اردشیر زاهدی، بیست وپنج سال در کنار پادشاه، به کوشش ابوالفضل آقابای، تهران: عطایی، 1381، ص224.

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان