تبیان، دستیار زندگی
فکر کنم آذر ماه سال 59 بود بچه‌ها می‌خواستند برای دیدار خانواده‌ها از آبادان خارج شوند.برخی وسائل مورد نیاز خانواده‌ها را برداشته بودند .حالا خودتان فکر کنید هر نفر چه مقدار لوازم باید داشته باشد که در پشت این وانت جا شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک وانت پر از بچه‌های خوب /عکس


فکر کنم آذر ماه سال 59 بود بچه‌ها می‌خواستند برای دیدار خانواده‌ها از آبادان خارج شوند.برخی وسائل مورد نیاز خانواده‌ها را برداشته بودند .حالا خودتان فکر کنید هر نفر چه مقدار لوازم باید داشته باشد که در پشت این وانت جا شود.


یک وانت پر از بچه‌های خوب /عکس

عکس زیر ، یادگاری است منحصر به فرد از بچه‌های مسجد«مهدی موعود(عج)» در آبادان. مسجدی که کانون مقاومت بود در ماه‌های محاصره و قدمگاه شهیدان آبادانی. صاحب این عکس در توضیحش نوشته است:

فکر کنم آذر ماه سال 59 بود بچه‌ها می‌خواستند برای دیدار خانواده‌ها از آبادان خارج شوند.برخی وسائل مورد نیاز خانواده‌ها را برداشته بودند .حالا خودتان فکر کنید هر نفر چه مقدار لوازم باید داشته باشد که در پشت این وانت جا شود.عکس سر کوچه غابشی ها در محله سیصدی‌ها کوی ولی عصر آبادان .افراد در عکس تا آنجایی که به خاطر دارم

ایستاده از چپ:شهید حسن غابشی،محمدغابشی، اسمش یادم نیست،شهید عبدالزهرا غابشی(پدر شهیدان علی و حسن غابشی)،محمدرضا صفایی ،ایستاده کلاه بر سر دکتر مسعود گودرزی،نیم ایستاده دکتر محمدرضا ترکی، نشسته روی وانت ابوالقاسم احمدی نژاد،شهید ابراهیم بحرانی،بالای سر شهید بحرانی با چفیه دکتر علیرضا زهیری،سمت راست و آخرین نفر کنار زهیری، فکر کنم جمشید ترنگان باشد.

یک وانت پر از بچه‌های خوب /عکس
بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : مشرق نیوز