تبیان، دستیار زندگی
مشکل اصلی انیمیشن ماجراهای کج و کوله، شخصیت‌پردازی آن است. این دو شخصیت تا حدودی یادآور پت و مت، شخصیت‌های محبوب انیمیشنی به همین نام و داستان‌های پر از حماقت آنهاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی «پت و مت» ایرانی می‌شوند!

پت اور مت


مشکل اصلی انیمیشن ماجراهای کج و کوله، شخصیت‌پردازی آن است. این دو شخصیت تا حدودی یادآور پت و مت، شخصیت‌های محبوب انیمیشنی به همین نام و داستان‌های پر از حماقت آنهاست.


مجموعه انیمیشن «ماجراهای کج و کوله» که هم‌اکنون از شبکه دو سیما در حال پخش است، با محوریت دو شخصیت اصلی آن یعنی کج و کوله به صورت صامت ساخته شده و فقط از موسیقی و افکت‌های صوتی برای همراهی با تصاویر بهره برده است.

یکی از ویژگی‌های این مجموعه، توانایی برقراری ارتباط با مخاطب بدون استفاده از کلام و تنها با کمک میمیک چهره و حرکات دست و بدن شخصیت‌هاست؛ هرچند این کاراکترهای سه‌بعدی در حرکات صورت، انیمه‌ای کاملا حرفه‌ای ندارند، اما به راحتی می‌توان از حالت چشم‌ها، ابروها و دهانشان اتفاقات را درک کرد و با داستان همراه شد.

نوع پرداخت داستان در این مجموعه قابل قبول است؛ مثلا در یکی از قسمت‌های آن به نام «بیماری کوله» داستان به خوبی آغاز می‌شود، میانه‌ جذابی دارد و در نهایت با یک پایان‌بندی مناسب، مخاطب را راضی نگه می‌دارد. این آغاز که در واقع مطلع شدن کج از بیماری کوله است، مخاطب را آماده همراهی با کج در درمان کوله می‌کند؛ هرچند درمان مبتنی بر مصرف دارو بدون نسخه پزشک باشد، اما بیننده را همراه می‌کند و استرس و نگرانی از انجام نادرست کاری که تخصص و اطلاعی از آن ندارد را در فضایی طنزآمیز به او القا می‌نماید.

این ترس و نگرانی کمیک با انتقال کوله به بیمارستان پایان می‌یابد و فرار خنده‌دار كوله از دست درمان‌های کج در واقع آخرین سکانس از این قسمت است. داستان، فراز و فرودهای آن‌چنانی ندارد، اما برای انیمیشن بی‌دیالوگ و کوتاهی همچون ماجراهای کج و کوله مناسب است؛ مثلا در همان قسمت بیماری کوله، آنجا که کج با خوراندن مقدار زیادی قرص و شربت به کوله، او را در آستانه مرگ قرار می‌دهد، اوج داستان اتفاق می‌افتد و بعد از یک فرود ساده، داستان به پایان می‌رسد. این پایان اگرچه زودهنگام و دفعی است، اما همان‌طور که اشاره شد از آنجا که جبران‌کننده‌ عدم برخورداری اثر از دیالوگ و مدت زمان طولانی است، باعث جذابیت برنامه شده و انتخاب درستی در شیوه روایت آن به شمار می‌رود.

مشکل اصلی انیمیشن ماجراهای کج و کوله، شخصیت‌پردازی آن است. این دو شخصیت تا حدودی یادآور پت و مت، شخصیت‌های محبوب انیمیشنی به همین نام و داستان‌های پر از حماقت آنهاست. این دو شخصیت فوق‌العاده خاص هستند تا حدی که نمی‌توان هیچ کاراکتری حتی نزدیک به آنها پیدا کرد؛ چنان‌که در طراحی چهره آنها هم تمایزی ویژه از دیگر نمونه‌ها مشاهده می‌شود. شاید داستان‌های آنها در بعضی موارد تکراری به نظر برسد، اما از آن‌جا که این حماقت‌ها را تنها پت و مت می‌توانند مرتکب شوند، تکرار مورد اشاره جای خود را به بداعت و جذابیت می‌دهد.

علاوه بر این، در حالی که پت و مت دو شخصیت متفاوت از هم هستند، به شدت به هم شبیه‌اند و نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد. موفقیت این انیمیشن مدیون هر دوی آنهاست، نه یکی از شخصیت‌ها؛ در حالی که در انیمیشن کج و کوله با دو شخصیت تکراری روبه‌رو هستیم؛ به خصوص در مورد کوله. طراحی این کاراکتر به گونه‌ای است که می‌تواند در عین حال هم ساده‌لوح و احمق باشد، هم زرنگ و باهوش. تنها کافی است او را در موقعیت‌های متفاوت قرار دهیم. در صورتی که کوله در این انیمیشن در نقش شخصیتی ساده‌لوح و احمق ظاهر می‌شود و این ویژگی به تنهایی از نوع طراحی آن درک نمی‌شود و حتما نیاز به قرارگیری در موقعیت‌های مورد نظر برای ارائه شخصیتش دارد. این عدم استقلال در طراحی شخصیت تا حدودی در مورد کج نیز صادق است. به علاوه کج و کوله هیچ نزدیکی و شباهتی به یکدیگر در طراحی شخصیت ندارند و بودن آنها کنار هم چه از لحاظ بصری و چه از لحاظ برقراری ارتباط با مخاطب آزاردهنده است. تنها نقطه مشترک این دو شخصیت برخورداری هر دوی آنها از درصدی حماقت است آن هم در شخصیت‌پردازی.

محمدرضا درخشان، کارگردان مجموعه ماجراهای کج و کوله درباره تاثیرپذیری این کار از انیمیشن پت و مت اظهار کرده است: «در ساخت این انیمیشن رویکردمان در تیپ، انیمیشن پت و مت بوده است، با این تفاوت که پت و مت در نهایت آموزش نمی‌دهد.» درخشان درباره‌ ویژگی‌های شخصیتی کاراکترهای این مجموعه گفته است: «شخصیت‌های انیمیشن کج و کوله دو برادرند که ظاهری متناسب با نام‌هایشان دارند، بسیار بلند پرواز و البته با ذوق هستند که برای رسیدن به ایده‌آل‌هایشان لحظه‌ای تامل نمی‌کنند. در واقع کافی است یکی از آنها اراده‌ رسیدن به چیزی را در خود پیدا کند، آن وقت است که سیلی از تصمیمات عجیب و غریب و تبعات عموما ویرانگر آنها، یک ماجرای تازه را به‌وجود می‌آورد.» و سپس در یک جمع‌بندی کلی اضافه کرده: «کج و کوله داستان افراط در عمل‌گرایی است؛ اعتقاد راستین این دو برادر در یک جمله معادل این عبارت مشهور است که خواستن توانستن است؛ اما در پایان هر ماجرا شاید بتوان نتیجه گرفت لزوم این توانایی دانایی است یا به عبارتی توانا بود هرکه دانا بود.»

در این خصوص می‌توان گفت اگرچه مجموعه تا حدودی هدف مد نظر کارگردان را برآورده کرده است، اما این موفقیت مدیون داستان‌پردازی خوب اثر بوده نه طراحی شخصیت و شخصیت‌پردازی آن، زیرا همان‌طور که گفته شد ماجراهای کج و کوله نقص‌هایی در طراحی شخصیت دارد که نمی‌توان از آنها چشم پوشید. آنچه کارگردان اثر درباره وجه آموزشی مجموعه گفته به جنبه مضمونی کار مربوط می‌شود و در واقع ارتباط چندانی با شخصیت‌پردازی مورد اشاره در بیان کارگردان ندارد. درباره وجه تمایز کار از انیمیشن پت و مت هم گفته محمدرضا درخشان قابل نقد است، چراکه نمی‌توان این مجموعه موفق را فاقد وجه آموزشی لازم دانست. آنچه در پت و مت شاهدیم ارائه غیرمستقیم پیام آموزشی است؛ یعنی آنچه لازمه یک اثر هنری قابل‌قبول است و نمی‌توان غیرمستقیم بودن شیوه ارائه پیام را با فقدان برخورداری از پیام یکی دانست.

شخصیت دیگر این مجموعه گربه کوچکی است که نسبت به کج و کوله از طراحی مناسب‌تری برخوردار است. این گربه که کاراکتری باهوش‌تر و منطقی‌تر از کج و کوله دارد مرتب از حماقت‌های آنها آسیب می‌بیند. چشمان درشت و دوست‌داشتنی، حالات و حرکات انسانی‌اش و مظلومیت بیش از حد او در مقابل دو کاراکتر دیگر باعث محبوبیتش شده است. بلاهایی که از دست کج و کوله می‌کشد هم تا حدودی بار طنز مجموعه را به عهده دارد.

نکته قابل ذکر دیگر در مجموعه ماجراهای کج و کوله، طراحی فضا و نوع چیدمان آن است. فضایی که شخصیت‌ها در آن زندگی می‌کنند واقعی و با ابعاد نسبتا طبیعی است. هیچ اغراقی در طراحی فضا دیده نمی‌شود، به علاوه شخصیت‌ها به جای قرارگیری در فضا، در آن گم هستند؛ چراکه ابعاد و اندازه‌های فضا برای قرار گرفتن شخصیت‌ها بسیار بزرگ است. مثلا آشپزخانه یا اتاق خواب کوله با این‌که تمام وسایل لازم برای زندگی در آنها وجود دارد، اما باز هم خالی به نظر می‌رسد و صمیمیت لازم را ندارند. با این‌که همه عناصر با دقت و ظرافت طراحی و چیده شده‌اند، ولی به علت نداشتن تناسب لازم و واقعی بودن بیش از حدشان یا دیده نمی‌شوند یا ارتباط لازم را هم با شخصیت‌ها و هم با مخاطب برقرار نمی‌کنند؛ طوری که احساس می‌شود کاراکترها در فضایی زندگی می‌کنند که متعلق به آنها نیست. اما فضای خارج از خانه یعنی کوچه و محله با این‌که اتفاقات کمتری در آن رخ می‌دهد، از طراحی مناسب‌تری برخوردار است.

از آنجا که این مجموعه فاقد دیالوگ است و داستان تنها با استفاده از حرکات و عکس‌‌العمل‌های شخصیت‌ها روایت می‌شود، طبق روال مرسوم در این نوع انیمیشن‌ها، وجود یک موسیقی خوب و مناسب برای همراهی با تصاویر ضروری به نظر می‌رسد که در این مجموعه چنین نیازی به خوبی شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است. اما از آن‌جا که شخصیت‌های این انیمیشن قدرت و استعداد تاثیرگذاری و ماندگاری را ندارند، هر اندازه که موسیقی مجموعه خوب و تاثیرگذار باشد، باز هم نمی‌تواند در ذهن مخاطب ماندگار شود. به عبارت دیگر، نقص‌های مربوط به شخصیت‌پردازی مجموعه مزایای موسیقی خوب آن را خنثی و بی‌اثر کرده و مانع درست شنیده شدن آن می‌شوند.


باشگاه كاربران تبیان ـ ارسالی از: troy67