تبیان، دستیار زندگی
معرفی مختصر کتاب های «ساعت 25/1 دقیقه شب به وقت بغداد»، «اردیبهشتی دیگر» و «یک وجب و چهار انگشت» .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساعت 25/1 شب چه خبر بود؟


معرفی مختصر کتاب های «ساعت 25/1 دقیقه شب به وقت بغداد»، «اردیبهشتی دیگر» و «یک وجب و چهار انگشت» .


ساعت 25/1 شب چه خبر بود؟

«ساعت 25/1 دقیقه شب به وقت بغداد»

تدوین و گفتگو: اسماعیل امامی و مریم احدپور

انتشارات سوره مهر

167 صفحه- قطع رقعی

شمارگان: 2 هزار و 500 نسخه در هر چاپ

قیمت: 2 هزار و 900 تومان

کتاب «ساعت 1:25 شب دقیقه به وقت بغداد» خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل‌ خانی که در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید.

این کتاب که نخستین بار در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد در فاصله کمی به چاپ دوم رسید .

اسماعیل امامی به همراه همسرش مریم احدپور کار گفتگو و تدوین این کتاب را برعهده داشته است و بهترین ویژگی این خاطرات را حسن صداقت راوی در گفتن خاطرات و همچنین شخصیت معمولی او می‌داند.

عادل خانی حدود 4 سال و سه ماه در اردوگاه‌های اسارات عراق به سر برده و در این کتاب گلچینی از خاطرات او از دوران کودکی تا حضور در جبهه و بعد هم دوران اسارت و بعد از آزادی او آورده شده است.

«اردیبهشتی دیگر» ( خاطرات فرار عبدالمجید خزایی از زندان سلیمانیه عراق)

«اردیبهشتی دیگر» ( خاطرات فرار عبدالمجید خزایی از زندان سلیمانیه عراق)

مصاحبه و تدوین : مهناز فتاحی

ناشر : سوره مهر

قیمت: 1600 تومان

چاپ و شمارگان : اول / 1389، 2500 نسخه

مهناز فتاحی در اشاره کتاب خود عبدالمجید خزایی را همشهری خود معرفی می‌کند و اینکه هر دو کرمانشاهی هستند . فتاحی اشاره می‌کندکه آنها روی زمینی بزرگ شده‌اند که در عالم نجابت و راه و رسم جوانمردی نام و آوازه‌ای دارد و اینکه همشهری‌هایش این میراث عزیز را ارجمند می‌دانند و آنقدر تلاش می‌کنندکه سقف زندگی‌شان بر پایه‌های همین میراث پدری گذاشته شود . وی ادامه می‌دهد که زمانی که دانسته آقای خزایی در زمان اسارتش توانسته از زندان سلیمانیه عراق فرار کند و خود را به کرمانشاه برساند ، تصمیم گرفته خاطرات زندگی ، اسارت و فرار او را به رشته تحریر در بیاورد . حاصل همه گفت و گوهای مهناز فتاحی با عبدالمجید خزایی به کتاب « اردیبهشتی دیگر » تبدیل می‌شود .

کتاب حاضر از فصل‌‌هایی با عناوین کودکی و نوجوانی ، استخدام در نظام ، آغاز جنگ و اسارت ، روزهای سخت اسارت  فرار از زندان ، بازگشت به وطن و هچنین عکس‌ها تشکیل شده است . فصل اول کتاب ، عبدالمجید خزایی شرح حالی از دوران کودکی خود ارائه می‌دهد و اینکه در یکی از روزهای اردیبهشت سال 1337 در شهر کنگاور شهری بین کرمانشاه و همدان بدنیا می‌آید . مادر عبدالمجید بعلت بیماری قلبی در سفری درمانی به تهران فوت می‌کند . از آن روز به بعد او غمگین و گوشه‌گیر شده و حتی درس‌خواندن برایش مشکل می‌شود . هم‌کلاسی‌های او رضا قلیوند و داود موسوی سعی می‌کنند تنهایش نگذارند ، دوستانی که بعدها هردویشان شهید می‌شوند .

عبدالمجید پس از مدتی برای استخدام در نظام به تهران می‌آید و شش ماه دوره تخصصی را به پایان رسانده و به درجه گروهبان دومی نائل می‌شود . راوی کتاب اردیبهشتی دیگر در سال 1358 در شیراز ازدواج می‌‌کند و پس از بازگشت از شیراز به همراه همسرش به کرمانشاه آمده و در سراب نیلوفر در خانه‌های سازمان زندگی خود را تا زمان جنگ و اسارت آغاز می‌کند . فصل سوم کتاب روایتگر اسارت عبدالمجید است . او که عضو یک واحد نظامی با نفربر زرهی در گروهان شناسایی است به همراه سه نفر دیگر ، دو سرباز و یک درجه‌دار به اسارت گروه‌های رزگاری و کومله و دمکرات درمی‌آید و پس از مدتی توسط آنها به بعثی‌های عراقی تحویل داده می‌شوند تا دوران سخت و طاقت‌فرسای اسارت را تا زمان فرار از زندان تحمل کنند .

فصل چهارم کتاب اردیبهشتی دیگر مربوط به دوران اسارت راوی از بخش‌های خواندنی و تاثربرانگیز کتاب است .

حمله نیروهای ایرانی به محل اسارت راوی کتاب و دیگر اسرای ایرانی زمینه فرار از زندان را برای آنها فراهم می‌کند . عبدالمجید خزایی با همه مشکلات و دلهره‌های دوران فرار در فصل ششم کتاب در نهایت به وطن خود ایران و سپس شهر کرمانشاه و از آنجا به کنگاور زادگاهش بازمی‌گردد . « امروز چه روز زیبایی است . در این روز دلنشین اردیبهشتی چشم‌های پدرم را می‌بینم که چشم‌هایم را می‌بوسد  . اشک‌هایم را پاک می‌کنم . امروز تولدم است . چرا فراموش کرده بودم ؟ امروز همان روزی است که بدنیا آمده‌ام . خدایا شکرت دوباره مرا متولد کردی . در روز تولدم . در اردیبهشتی دیگر . »

«یک وجب و چهار انگشت»

«یک وجب و چهار انگشت»

مصاحبه و تدوین: محمد پورحلم

ناشر سوره مهر

336 صفحه، قطع رقعی

تیراژ2 هزار و 500 نسخه

قیمت: 5 هزار و 500 تومان

نخستین کتاب درباره خاطرات یکی از رزمندگان استان گیلان با عنوان «یک وجب و چهار انگشت» خاطرات شفاهی آزاده بزرگوار «عظیم حقی» با مصاحبه و تدوین محمد پورحلم معاون حوزه هنری استان گیلان از سوی سوره مهر منتشر شد.

این کتاب خاطرات شفاهی عظیم حقی است که از کودکی وی شروع می شود و تا تمام شدن دوران اسارت ادامه پیدا می کند.

بخش اول کتاب درباره کودکی ایشان در شهر کومله از توابع لنگرود و آمیخته با کار کشاورزی، شالی کاری و چای کاری و بعد هم اتفاقات اوایل انقلاب در شهر کومله است.

بخش دوم کتاب درباره جنگ و اعزام ایشان به عنوان بسیجی است که ایشان رضایتنامه جعلی از پدر و مادر دریافت کرده، اعزام جبهه ها شده و در عملیات کربلای 5 اسیر می شود.

بقیه اتفاقات کتاب هم خاطرات دوران اسارت ایشان در تکریت عراق است که خاطرات بسیار جالبی است؛ از سال 66 شروع می شود و تا سال 69 که به وطن باز می گردد، ادامه پیدا می کند.

پورحلم علاوه بر ثبت خاطرات عظیم حقی از پژوهش میدانی استفاده کرده و سراغ دیگر همرزمان ایشان رفته و با آنها هم درباره خاطرات مصاحبه هایی انجام داده است.

وی درباره چرایی نوشتن کتاب هم گفت: واقعیت امر این است که در حوزه هنری استان گیلان درباره تاریخ شفاهی رزمندگان کار نشده بود، لذا به عنوان معاون حوزه هنری گیلان راغب شدم برای اولین بار این کار را انجام دهم که خدا را شکر نتیجه خوبی هم داد.

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منابع: خبرگزاری مهر، سازمان تبلیغات اسلامی، تابناک