بانویی پاکدامن که حافظ، قاری و مفسر قرآن بود
سیده نفیسه که بود؟
سیده نفیسه حافظ، قاری و مفسر قرآن بود. در طول عمر همیشه روزهدار بود و فقط در ایام عیدین (فطر و قربان) افطار میکرد.
به بهانه "اول ماه رمضان " سالروز وفات سیده نفیسه
سیده نفیسه، دختر حسن بن زید (زید پسر امام حسن مجتبی علیه السلام بود) یکی از زنان عارف و صاحبکمال و حافظ قران بود که در عبادت بسیار میکوشید . روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت و رازونیاز میپرداخت. از آنجا که ثروت فراوانی داشت، به بیماران و نیازمندان کمک میکرد؛ بدان حد که برای خودش هیچ باقی نماند. وی سی بار به حج و زیارت خانه خدا مشرف شد که بیشتر این سفرها با پای پیاده بود.
سیده نفیسه، سالی با همسرش اسحاق مؤتمن (پسر امام صادق علیه السلام) از مدینه منوره به زیارت حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام در بیت المقدس مشرّف شد و در برگشت از مدینه، به مصر آمد و در منزلی سکنی گزید. در همسایگی آنها دختری نابینا و یهودی زندگی میکرد. روزی به آب وضوی سیده نفیسه، تبرک جست و بینایی چشمهایش را بازیافت. از این رو بسیاری از یهودیان اسلام آوردند و اهل مصر به او اعتقاد عجیبی پیدا کردند. آنها از او خواستند که در مصر بماند. وی تقاضای مردم را پذیرفت و مردم نیز از محضرش برکات فراوانی را مشاهده نموده و استفادههای بسیاری از آن بردند.
ماجرای در خواب دیدن رسول گرامی اسلام(ص)
بعد از رحلتش همسرش بر آن شد تا جنازه او را از مصر به مدینه منتقل کند؛ اما مردم مصر تقاضا کردند تا او را در سرزمین آنان دفن کند تا از قبرش برکت جویند. اسحاق امتناع ورزید؛ ولی شبهنگام رسول اکرم صلی الله علیه و آله را در خواب دید که به او فرمودند: ای اسحاق! نفیسه را نزد مردم مصر بگذار تا برکت بر آنان نازل شود.( سفینه البحار،ج2،ص604)
از این رو پیکر پاک آن بانوی متقی در مصر در همان قبری که خود تدارک دیده بود و بسیار در آن ختم قران کرده بود و نماز به پا داشته بود، به خاک سپرده شد .
به بانو نفیسه تعدادی از کرامات و برکات نسبت داده میشود. او بانوی پاک و پاکیزهای بود که به بیماران شفا میداد. او دارای مقام و مزاری است که هماکنون در بخش دارالسباع بین قاهره و فسطاط مورد زیارت مردم قرار دارد.
بانو نفیسه، تبار به خاندان رسالت میرساند؛ زیرا او از نوادگان سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام است. درمورد وابستگی و ارتباط او با خاندان نبوی (ص) اختلاف فراوانی در منابع و مراجع وجود دارد.
برخی او را دختر حسن بن زید و برخی دیگر او را دختر زید بن حسن دانستهاند. ولی در هر صورت که باشد، او از شجره طیبه ولایت و امامت است و پیوند مستقیم با مقام شامخ رسالت داشته و از نوادگان دخت پیامبر (ص) است.
مصریان و سیده نفیسه
او در سال 145 هجری قمری در مکه مکرمه متولد گردید و در مدینه منوره پرورش یافت. وی به زهد، تقوی، ورع و پارسایی موصوف گردیده و همراه والد خویش به حجره نبوی (ص) وارد میگشت. سیده نفیسه بانویی بود که حافظ، قاری و مفسر قرآن بود. در طول عمر همیشه روزهدار بود و فقط در ایام عیدین (فطر و قربان) افطار مینمود. به علت کراماتی که داشت، فشار و اصرار مردم برای زیارت او بسیار گشت. به طوری که عرصه به او تنگ شد و از پیگیری عبادات و رسیدگی به نیازهای شخصی متعذر گردید. بنابراین تصمیم گرفت به مدینه بازگردد. مردم مصر به او توسل جستند و التماس نمودند تا در آنجا بماند و حاکم مصر در این مورد مداخله نمود و مقرر شد که خانهای در خارج از شهر در محل دارالسباع به بانو نفیسه اختصاص دهند و زیارت و دیدار مردم فقط در دو روز شنبه و چهارشنبه صورت پذیرد تا او بتواند به عبادات و رازونیازهای خود برسد.(تاریخ ابن خلدون)
قبر خودساخته سیده نفیسه
آن بانوی مکرمه، قبری را با دست خویش ساخته و پیوسته به داخل آن میرفت. در آن نماز میخواند و قرآن تلاوت میکرد تا اینکه در ماه مبارک رمضان سال 208 هجری قمری به دیدار دوست شتافت. وی هنگام احتضار روزه بود. از او خواستند که روزهاش را افطار کند. گفت: «عجبا سی سال تمام از خدا خواستهام که در حال روزه از دنیا بروم؛ حال که نزدیک است از دنیا بروم و به آرزوی خود برسم، افطار کنم؟!» آنگاه شروع به تلاوت سوره انعام نمود و همینکه به آیه شریفه «لهم دارالسلام عند ربّهم» رسید، از دنیا رفت.(تحفة الاحباب ص 393)
دو مورد از کرامات این بانو
*شافعی فقیه نامی اهل سنت به او ارادت میورزید و افراد مریض را به نزد او راهنمایی مینمود تا او را دعا کند و نوعاً شفا مییافتند. هنگامی که خود شافعی مریض شد، فردی را نزد بانو فرستاد تا در حق او دعا کند و استشفاء نماید. هنگامی که آن فرد درخواست شافعی را مطرح نمود، بانو نفسه در پاسخ گفت: او به زودی از دنیا خواهد رفت. درست چند روز پس از این سخن بود که شافعی درگذشت.
*فردی از اغنیا از ظلم و ستم برخی ازمسئولین ستمگر به او پناه آورد. سیده نفیسه دعا نمود و خداوند متعال شر و فتنه را از آن فرد برگرداند و او به عزت و حرمت خود رسید. مبلغ یکصدهزار درهم به عنوان تشکر و قدردانی به بانو اهدا نمود؛ اما او بیآنکه خود دستی به آن مال زند، همه را بین فقرا و مستمندان تقسیم نمود. در صورتی که خود طعام و روزی آن روز را نداشت.
باشگاه کاربران تبیان ـ برگرفته از شبکه اجتماعی