تبیان، دستیار زندگی
من و روزهای آغاز جنگ تحمیلی تقریباً هم سن هستیم. سال‌های آخر جنگ از حرف‌های بزرگ‌ترها از تلویزیون از رزمندگان دوست و آشنا که از حال و هوای جبهه‌ها می‌گفتند چیزهایی می‌فهمیدم، چند بار هم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با نخبگان راهیان نور


من و روزهای آغاز جنگ تحمیلی تقریباً هم سن هستیم. سال‌های آخر جنگ از حرف‌های بزرگ‌ترها از تلویزیون از رزمندگان دوست و آشنا که از حال و هوای جبهه‌ها می‌گفتند چیزهایی می‌فهمیدم، چند بار هم

با نخبگان راهی نور

من و روزهای آغاز جنگ تحمیلی تقریباً هم سن هستیم. سال‌های آخر جنگ از حرف‌های بزرگ‌ترها از تلویزیون از رزمندگان دوست و آشنا که از حال و هوای جبهه‌ها می‌گفتند چیزهایی می‌فهمیدم، چند بار هم از دور بمباران و موشک باران را دیده بودم. بعدها هم که جنگ تمام شد، گوشه‌هایی از روایت 8 سال دفاع مقدس را در فیلم‌ها و کتاب‌ها و روزنامه‌ها که گاه بیگاه منتشر می‌شد، اما «شنیدن کی بود مانند دیدن»، آن هم کاری به عظمت دفاع و ایثار و شهادت در راه خدا بی هیچ مزد مادی و منتی.

آن روزهای از خودگذشتگی، شهامت و اخلاص جوانان این آب و خاک برای ما نسل جوانی که حضور در جبهه‌ها را تجربه نکردیم و در میدان‌های جنگ و در بیابان‌های گرم و سوزان خوزستان و در کوه‌های سرد سر به فلک کشیده کردستان نبودیم، کمی دشوار است که تنها در قاب شیشه‌ای تلویزیون و عکس‌ها و تصاویر بی جان کتاب‌ها به درک و احساس عمیق آن برسیم. اما امروز به برکت خون پاک آن سرو قامتان بی ادعا، می‌توان رفت و آن مکان‌های مقدس که هر کدام گویای یاد و خاطره و درد و رنج و از خود گذشتگی و در یک کلام آزمون واقعی مردانگی در راه خداست را از نزدیک دید و لحظه‌ای نیز خود را به جای آن‌ها گذاشت و در پیشگاه وجدان خود قضاوت کنیم که آیا انصاف است چنین مردان بزرگی در حالی که هنوز 2 دهه از آن روزها گذشته است از یادها بروند چه زیبا گفت: «آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که مانده‌اند باید زینبی باشند، از همین رو کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا خواهد ماند.» پس بر ماست که امروز هر کدام زینب زمان باشیم تا یاد آن عزیزان سفر کرده از لوح دل و جانمان نرود.

در همین راستا بود که بنیاد ملی نخبگان به منظور آشنایی نخبگان جوان با رشادت‌ها و از خودگذشتگی های غرورآفرینان هشت سال دفاع مقدس اردوی بازدید از مناطق عملیاتی جنوب برگزار کرد، تا بدین وسیله زمان ارزش دیروز به امروز و همچنین تاریخ حماسه، خون و شهادت را به تاریخ جهاد علمی و شکوفایی کشور پیوند زند تا نسل جوان کشورمان به خصوص جوانان برگزیده علمی که در قالب کاروان نخبگان کشورمان عازم مناطق جنگی شده بودند لمس کنند که در سرزمین نور و حماسه، جایی است که نادیدنی‌ها به چشم می‌آیند و ناشنیدنی‌ها شنیده می‌شوند و ناگفتنی‌ها به زبان می‌آیند، بوی ایمان در مشام جان می‌نشیند و معنویت لمس می‌گردد و در یک کلام سرزمین نور، سرزمین درک و شهود است.

ساعت 17 پرواز به سوی سرزمین عشق و حماسه آغاز شد، در طول پرواز با اکثر نخبگان که صحبت می‌کردم مثل خود من از حال و هوای جنگ و آشنایی با مناطق جنگی کاملاً بی اطلاع بودند و از جبهه و جنگ و عشق بازی بین خدا و رزمنده‌ها جز حرف و کلام و خاطرات دیگران چیز دیگری نمی‌دانستند، ساعت 18 هواپیما در فرودگاه اهواز به زمین نشست و به سمت معراج شهدای شهر اهواز که در حقیقت پایگاه مرکزی کاروان راهیان نور است حرکت کردیم. از آنجا بود که باید برای دیدار با شهیدان میزبان، خود را آماده می‌کردیم.

بچه ها در دو ردیف پشت سر دلاور مردان ارتش وارد کانال و دره‌های عملیاتی شدند و با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع شد. صدای انفجارهای مهیب سکوت شبانه را شکست و صدای شلیک موشک و توپخانه به حدی بود که نخبگان رنگ رویشان پریده بود ...

مسئولان راهیان نور، یکدست لباس نظامی خاکی رنگ به همراه یک بسته فرهنگی که از قبل تهیه شده بود به نخبگان جوان هدیه دادند. حال و هوای عجیبی بود، بیشتر نخبگان جوان هنوز معنی لباس رزم و چفیه را نمی‌دانستند و با حالت سرشار از شوخی و خنده لباس‌ها را پوشیدند، البته پوشیدن لباس اجباری نبود، ولی همه نخبگان لباس‌ها را پوشیدند و به سمت سوسنگرد حرکت کردیم. در طول مسیر راویان از وضعیت و موقعیت مسیر در زمان جنگ و خاطرات تلخ و شیرین رزمندگان در هر کدام از این مناطق برای نخبگان جوان می‌گفتند. راویان از دلاورمردی ها و رابطه عاشقانه رزمندگان اسلام با خداوند می‌گفتند تا این که برای اقامه نماز در سوسنگرد پیاده شدیم. نماز مغرب و عشاء به امامت حاج آقای حسینی (راوی و روحانی کاروان) اقامه شد و سپس به مسیر خود ادامه دادیم تا این که به قرارگاه عملیاتی میشداغ در شمال شرق سوسنگرد رسیدیم. در قرارگاه میشداغ علی رغم اینکه فصل بازدید کاروان‌های راهیان نور نبود، تنها به خاطر حضور نخبگان تیپ 44 تکاور ارتش با تمام تجهیزات به قرارگاه برگشته بودند و برای آشنایی جوانان با حال و هوای جنگ و لمس واقعی روزهای دفاع مقدس دلاور مردان ارتش از روز قبل برنامه‌های مانور نظامی و رزم شب را آماده کرده بودند و نخبگان بعد از پذیرایی و صرف شام در سنگرهای فرماندهی و استراحت کوتاهی برای عملیات رزم شبانه آماده شدند. حدود ساعت 23 به صحن مخصوص عملیات رزم شبانه آمدیم، ابتدا فرمانده قرارگاه عملیاتی میشداغ درباره جایگاه این قرارگاه و عملیاتی که رزمندگان اسلام در اینجا انجام داده‌اند توضیح داد و مختصری از برنامه‌ای که برای ما تدارک دیده بودند شرح داد و به گفته وی گوشه‌های خیلی کوچک از عملیاتی‌های روزهای دفاع مقدس در آن مناطق بازسازی شد. بعد از حرکات نمایشی تکاورهای ارتش جوانان نخبه در دو ردیف پشت سر دلاور مردان ارتش وارد کانال و دره‌های عملیاتی شدند و بعد از صحبت‌های فرمانده عملیات که از طریق بی سیم در کانال پخش می‌شد از موقعیت ما و منطقه استقرار دشمن صحبت کرد و با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع شد. صدای انفجارهای مهیب سکوت شبانه را شکست و صدای شلیک موشک و توپخانه به حدی بود که نخبگان رنگ رویشان پریده بود و در حالی که می‌دانستند هیچ‌گونه خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کند، ولی از چهره‌های آن‌ها ترس و اضطراب عملیات به خوبی قابل لمس بود و واقعاً صداهای انفجار به حدی مهیب و وحشتناک بود که نمی‌شد به آن فکر نکرد و بعد از عبور از کانال و فتح آن توسط دلاورمردان ارتش عملیات به پایان رسید و دبیر اجرایی راهیان نور از خاطرات رزمندگان می‌گفت که چگونه با سلاح عشق و ایمان به جنگ نامتوازن دشمنان رفتند و پیروز و سربلند بیرون آمدند. حال دیگر جوانان نخبه جنگ برایشان تا حدودی قابل لمس‌تر بود. با دیدن آن‌ها به راحتی می‌شد تشخیص داد که به فکر رفته‌اند. شاید بیش از هر چیز به این فکر می‌کردند که به رزمندگان در آن شب‌ها و روزها چه گذشته است.

با نخبگان راهی نور

بعد از خواندن نماز صبح و صرف صبحانه باید قرارگاه را ترک و به سمت دهلاویه حرکت می‌کردیم در طول مسیر بازدیدی از بیمارستان صحرایی امام حسین (ع) داشتیم. بیمارستان صحرایی امام حسین (ع) در جاده اهواز - خرمشهر و در فاصله 7 کیلومتری ایستگاه حسینیه به سمت دارخوین به شکل ساختمان بتونی بزرگ که کاملاً استتار شده دیده می‌شود. این بیمارستان توسط وزارت مسکن و قرارگاه مهندسی خاتم‌الانبیا جهت پشتیبانی و مداوای مجروحین عملیات کربلای 5 و عملیات‌های بعدی در سال 1365 ساخته شده. این بیمارستان علاوه بر پذیرش مجروحین جنگی، مصدومین شیمیایی را نیز پذیرش می‌کرد. این بیمارستان با ارتفاع 1/5 متر خاک و نیم متر ماسه و قطعات بتونی که قدرت تحمل بمب‌های 500 پوندی را دارد، پوشیده شده است.

بعد از بازدید از بیمارستان، نخبگان جوان به سمت دهلاویه محل شهادت دکتر چمران راه افتادند و حدود ساعت 10 صبح به دهلاویه رسیدند. دهلاویه در تاریخ 59/7/24 توسط ارتش بعث عراق اشغال شده و در طی عملیات‌های ارتش، سپاه و رزمندگان ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید چمران تلاش‌هایی برای آزادی مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاریخ 60/6/27 در عملیاتی به نام آیت الله مدنی (اولین شهید محراب) دهلاویه آزاد شد. در نزدیکی روستای دهلاویه یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس شورای اسلامی) به همراه تنی چند از هم رزمانش می‌باشد. جوانان نخبه با ورود به یادمان شهید چمران از عکس‌ها و مدارک تحصیلی دکتر چمران بازدید کردند و سپس فیلمی از زندگی شهید چمران (از طلوع تا شهادت) پخش شد که به شدت نخبگان جوان را تحت تأثیر قرار داد و فضای معنوی خاصی حاکم شد.

بعد از وداع با شهید چمران و پذیرایی، مسئولان یادمان 2 عدد CD شهید چمران و سید حسن نصرالله را به نخبگان جوان هدیه کردند و سوار اتوبوس‌ها به سمت هویزه و مزار شهدای دانشجو هویزه رفتیم. شهر هویزه در 10 کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد، مرکز یکی از بخش‌های دشت آزادگان است. دشمن در آغاز جنگ تحمیلی با اشغال شمال و شرق هویزه، عملاً آن را محاصره کرد. در عملیات هویزه در 1359/10/15 رزمندگان از این منطقه نفوذ کردند و به محل استقرار دشمن در جنوب کرخه هجوم بردند و 800 نیروی عراقی را اسیر کردند که این تعداد تا آن روز جنگ بی سابقه بوده اما با شروع پاتک های دشمن، نیروهای خط مقدم عملیات که گروهی از پاسداران هویزه، حمیدیه و گروهی از دانشجویان به فرماندهی شهید بزرگوار علم الهدی در محاصره قرار گرفتند و تعداد زیادی از آن‌ها از جمله سید حسین علم الهدی فرمانده سپاه هویزه به شهادت رسیدند و متأسفانه نیروهای بعثی روی پیکر مجروح دانشجویان با تانک‌ها رژه رفتند و همه دانشجویان را به طرز فجیعی به شهادت رساندند و در عملیات بیت المقدس (اردیبهشت 61) منطقه هویزه آزاد شد و پیکر دانشجویان شهید در مکانی که امروزه به عنوان یادمان شهدای هویزه می‌باشد، کشف و در همان جا دفن شدند. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر و صرف ناهار و استراحت در حسینیه شهدای هویزه نخبگان جوان به سمت شلمچه راه افتادند و غروب در شلمچه زیارت عاشورا به مداحی آقای حسینی روحانی کاروان برگزار گردید. در طول مسیر مسئولان راهیان نور از رشادت‌ها و عملیات‌های بزرگی که در منطقه رخ داده بود، برای نخبگان با شور و حرارت خاصی توضیح دادند و هنگام خواندن زیارت عاشورا که رو به خاک کربلا برگزار شد، شور و حرارت توصیف ناپذیری بر جمع نخبگان جوان حاکم بود به طوری که نمی‌شد آن‌ها را با روز اول مقایسه کرد و دل کندن از خاک شلمچه برای آن‌ها خیلی سخت بود.

این عملیات و نحوه عبور ایران از وحشی‌ترین رودخانه جهان که سرعت آب در آن حدود 80 کیلومتر در ساعت است در تمامی دانشگاه‌های نظامی دنیا به عنوان شاهکار ما ایرانی‌ها تدریس می‌شود

چه شبی بود، پنجشنبه شب که ابتدایش در کنار شهدای شلمچه و خواندن زیارت عاشورا و نصف شب نیز با یادگاران هشت سال دفاع مقدس و بازخوانی خاطرات آن‌ها گذشت. صبح روز جمعه به سمت منطقه اروند کنار حرکت کردیم. اروند کنار یکی از بخش‌های شبه جزیره آبادان است که در 48 کیلومتری جنوب شرقی آبادان و در انتهای جاده آبادان - اروند کنار واقع شده است. این منطقه شاهد یکی از موفق‌ترین و بزرگ‌ترین نبردهای دوران دفاع مقدس می‌باشد. این عملیات و نحوه عبور ایران از وحشی‌ترین رودخانه جهان که سرعت آب در آن حدود 80 کیلومتر در ساعت است در تمامی دانشگاه‌های نظامی دنیا به عنوان شاهکار ما ایرانی‌ها تدریس می‌شود. عملیات والفجر 8 در این منطقه انجام شد، این عملیات منجر به سقوط شهر فاو یکی از مهم‌ترین بنادر کشور عراق و قطع ارتباط دولت عراق با دریا شد و غواصان خط شکن شبانه به طور معجزه آسایی از آب‌های خروشان اروندرود گذشته و خط دشمن را شکسته و موفق به آزادسازی منطقه فاو شدند. این عملیات ضربه مهلکی بر کمر ارتش بعث وارد آورد. سپس نخبگان جوان ضمن بازدید از منطقه عملیاتی والفجر 8 به سمت اهواز جهت برگشت به تهران حرکت کردند. حدود ساعت 14 به معراج شهدای اهواز رسیدم و بعد از صرف ناهار و نماز جماعت برای وداع با پیکر شهیدی که در معراج شهدا بود به آنجا رفتیم شاید به جرات می‌توان گفت زیباترین و باشکوه‌ترین صحنه‌ها، صحنه وداع با شهیدی بود که در آغوش بچه‌ها قرار گرفت و این هم روزی ما بود از شهدا و هر کسی یک حرف دلش را با این شهید بزرگوار می‌زد و بعضی از نخبگان جوان نمی‌توانستند احساسات خود را کنترل کنند و با صدای بلند گریه می‌کردند. واقعاً قلم عاجز از وصف این همه عشق و ارادت به شهدا است.

در قسمت پایانی مصاحبه‌ای با چند تن از نخبگان انجام شد و همگی بدون استثنا شهدا را نخبه واقعی دانسته و این سفر را یکی از به یاد ماندنی‌ترین سفرهای عمر خود می‌دانستند.

سید مجید عبداللهی برگزیده هشتمین جشنواره خوارزمی رتبه سوم در تعریف نخبه می‌گوید: نخبه به معنای انتخاب شده است و در حقیقت بهتر است به شهیدان بگوییم نخبه چرا که آن‌ها بهتر انتخاب شدند اگر انتخاب نمی‌شدند شهید نمی‌شدند.

مهدی مظاهری برگزیده نهمین جشنواره خوارزمی دانشجویی در توصیف بازدید از مناطق عملیاتی جنوب می‌گوید: این بازدید موجب شد چیزهایی را که ما در تخیل خودمان داشتیم یا در فیلم‌ها دیده بودیم، بتوانیم به صورت فیزیکی احساس کنیم و حالا فکر می کنم خیلی راحت‌تر بتوانیم شرایط آن زمان را درک کنیم و سختی‌هایی را که رزمنده‌ها تحمل کردند احساس کنیم.

با نخبگان راهی نور

آرش فرزان رتبه دهم کنکور سال 80 در تعریف زیبایی واژه نخبه را در مورد شهدا چنین به کار می‌برد. وی می‌گوید: به نظر من نخبه کسی است که در شرایط مساوی نسبت به دیگران می‌تواند در یک زمینه‌ای موفق باشد. شهدا کسانی بودند که نسبت به جوان‌های دیگر که در شرایط مساوی بودند برای رسیدن به این مقام استعداد بیشتری داشتند و توانستند وارد جبهه‌ها بشوند و به درجه رفیع شهادت برسند. من فکر می‌کنم این‌ها نخبه‌تر بودند که به این مقام بالا رسیدند.

دکتر سید مهدی فخرایی معاون پژوهش و برنامه ریزی بنیاد ملی نخبگان که از مسئولان و دست اندرکاران این اردو بود و در بازدید از مناطق عملیاتی نیز حضور داشت در گفت و گو با «ایران» هدف از این اردو را آشنایی نخبگان جوان با تاریخ انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و به خصوص زنده نگه داشتن خاطرات رشادت‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان هشت سال دفاع مقدس می‌داند.

وی می‌گوید: وظیفه اصلی بنیاد نخبگان در قبال دانشجویانی که تحت پوشش بنیاد هستند برگزاری برنامه‌های علمی و پژوهشی و حمایت از مقالات و دستاوردهای علمی است اما تقویت آرمان‌های انسانی و اسلامی، روحیه عدالت خواهی و انگیزه‌های کاری و ارائه خدمت به بشریت در کنار علم آموزی از اهمیت بالایی برخوردار است و به همین دلیل نیز فعالیت‌های فوق برنامه مثل بازدید از مناطق عملیاتی جنگ تحمیلی در این راستا بسیار مهم است.

وی معتقد است : نسل جوان باید با دستاوردها و فداکاری‌های نسل قبلی آشنا شوند تا امکان ایجاد انگیزه‌های اسلامی برای ادامه کار در آن‌ها فراهم بشود.

وی در پاسخ به این سؤال که در آینده نیز چه برنامه‌های فوق برنامه‌ای برای نخبگان در نظر گرفته‌اید، گفت: برنامه بازدید از پروژه‌های سدسازی و نیروگاه‌های کشور در دستور کار بنیاد ملی نخبگان قرار دارد که به زودی انجام خواهد شد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : روزنامه ایران