تبیان، دستیار زندگی
تصور کنید امروز یکی از عالمانی که خیلیآ­ هم قبولش دارید، شروع کند به نوشتن در فلان رنگین نامه روی دکه که عکس بهمان هنرپیشه هندی را با هزار قلم آرایش انداخته روی جلد مبارک!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت ­الله و هنر پیشه روی جلد

زن روز
تصور کنید امروز یکی از عالمانی که خیلیآ­ هم قبولش دارید، شروع کند به نوشتن در فلان رنگین نامه روی دکه که عکس بهمان هنرپیشه هندی را با هزار قلم آرایش انداخته روی جلد مبارک!

1- «مطهری»

وقتی یک نفر ذاتا «آقا»ست، دیگر چه فرق می ­کند که بنویسی «آقای مطهری» یا «مطهری»؟ سال 1345 است. مجلات خانوادگی روی دکه ­ سال 45 با نشریات خانوادگی سال 1390 بالاخره تفاوت ­هایی دارند. اسم یکی از این مجلات «زن روز» است. یعنی زن روزگار پهلوی! تصویر بازیگران زن با ژست ­های جذاب و آرایش ­های سال نودی همچنان زینت ­بخش! جلد مجله «زن روز» است.

البته باید روسری و مانتو و چند لباس دیگر را فاکتور بگیریم تا تصورمان از سال 45 کاملا رنگی و شفاف باشد. این فقط حکایت جلد بود، دیگر خود تصور کنید محتوا را! حالا در این شرایط که نگاه کردن به جلد این مجلات اگر موجب «ریبه» شود و خیالات را بترکاند و ... «حرام» است و «مفسده» دارد و قس علی هذا، یک روحانی سطح بالا، یک استاد حوزه علمیه قم، شاگرد اول مکتب حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی، قلم دست می ­گیرد و تا آخر سال 46 شروع می ­کند به مقاله نوشتن در این جریده! تصور کنید امروز یکی از عالمانی که خیلی ­ هم قبولش دارید، شروع کند به نوشتن در فلان رنگین نامه روی دکه که عکس بهمان هنرپیشه هندی را با هزار قلم آرایش انداخته روی جلد مبارک! واقعا درباره این عالم چه فکری می­کنید؟ مقاله ­ها یا نامه ­های آیت ­الله مطهری در مجله «زن روز» که در سالهای 45 تا 46 تحت عنوان «زن در حقوق اسلامی» به نگارش درآمدند، بعدها تبدیل شدند به کتاب « نظام حقوق زن در اسلام».

2-آقای صدا و سیما

حکایت «آقای صدا و سیما»، حکایت مثنوی هفتادمن کاغذ است! اینکه چرا «آقای صدا و سیما» ونه «صدا و سیما» به این سبب است که بالاخره خود صدا و سیما نه مغز دارد که سرازخود بیندیشد و نه زبانی دارد که سرازخود فرمان دهد. بالاخره وضعیت درخشان! صدا و سیمای ما محصول یک یا چند آقای اندیشمند است که چون اغلب مدیران این رسانه را آقایان تشکیل می ­دهند، ایشان را «آقای صدا و سیما» خطاب می ­کنیم.

روحانی بلند پایه سال 1345 را که یادتان هست؟ مطهری در «زن روز» که رنگین نامه ­ای مفسده ­انگیز بود می ­نوشت برای احیای اسلام و دعوت مخاطبان مجله به حقیقت اسلام درباره مسئله زنان و عفاف و حجاب ایشان؛ «آقای صدا و سیما» هم در «رسانه ملی» که قرار است به فرمان حضرت امام روح ­الله، «دانشگاهی عمومی» باشد، مخاطبان را دعوت می ­کند به تماشای سریال فاخر و پر محتوای « ساختمان پزشکان»، تا کور شود هر آنکه نتواند دید! پرده ­های عفاف و حیا قسمت به قسمت دریده می ­شود، فلان مرد نامحرم در پاک ­ترین رابطه انسانی! با بهمان خانم نامحرم از خنده ریسه می ­روند و کم مانده...

از سیمای قند و عسل که عبور می ­کنی می ­رسی به محضر «آقای صدا»، یا همان «آقای رادیو». در رادیو کمی شرایط برای کار فرهنگی مساعدتر است. مخصوصا اگر بنا باشد «آقای صدا» به موضوع «جوانان» بپردازد. «رادیو جوان» صدای جوان ایرانی است! البته از مدل سعادت ­آباد و شهرک غرب نشینش! بالاخره وصف العیش، نصف العیش! چرا جوانان جنوب شهری و شهرستانی را از عشق و حال زندگی لذتگرایانه جوانان شمال شهری محروم کنیم؟ اینجا دیگر خبری از حجاب و پوشش و عفاف و سختی و تحجر! و از این حرف ­ها نیست! اینجا جوانی کردن مساوی است با بی موالاتی، بی مسئولیتی، لذت ­جویی به هر وسیله و... و در یک کلام اپیکوریسم!!

3- آق قای مجلس

«آق قای» مجلس بالاخره شان و منزلت و مقامش از «آقای صدا و سیما» خیلی بالاتر است.

«آق قای مجلس» می ­تواند وزیر راه را به خاطر دست انداز جاده ­های کشور و نه هیچ چیز دیگری در روز دوازدهم بهمن ­ماه، همزمان با آغاز دهه مبارک فجر «ناک اوت» کند، و حتی ده روز صبر کردن تا پایان یافتن دهه فجر را به صلاح مملکت نداند! اما کوره ­ راه ­های فرهنگی کشور با هزار مانع و دست ­انداز همین ­طور منتظر باشند تا کی «احزاب فخیمه اینوری و آنوری» به تفاهم برسند و برنامه ­ای کلان و راهبردی برای ماندگاری سنت اصیل و اسلامی ایرانیان در رعایت عفاف و حجاب ارائه کنند. « آق قای مجلس» می ­تواند با «آقای صدا و سیما» فالوده بخورند و از فلان برنامه « بیست و سی» انتقاد کنند و « آقای صدا و سیما» دلی به دست آورد و همه مشکلات با هم حل شود. «آقای صدا و سیما» بودجه ­اش را بگیرد و «آق قای مجلس» هم از گزند ترکش ­های «بیست و سی» در امان باشد.

«آقای صدا و سیما» همین ­طور خرورا خروار حجاب و عفاف و حیا را از طریق آنتن تبلیغ آ­کند! و مردم را به زندگی مسئولانه و سادهآ­زیستی و حیات معقول انسانی!! دعوت آ­کند، آن وقت « آق قای مجلس» تاز ه جلسه بگذارد که عوامل «قتل فجیع دختر دانشجو در پل مدیریت» را به بحث و بررسی بگذارد!

4-جناب دولت

«جناب دولت» هم حکایت عجیب و بامزه ای دارد. از آن طرف «جناب دولت وزارت علوم» طرح تفکیک جنسیتی دانشگاه ­ها را بدون مشورت! با بقیه دولت در رسانه ­ها اعلام می ­کند، «آقای صدا و سیما» که در پاسداشت و ترویج عفاف و حجاب در کشور تلاش ­های بی ­نظیر و درخشانی انجام داده است در برنامه ­های مختلف و توسط مجریان رنگارنگ از وزیر و معاون و مدیرکل و حتی آبدارچی «جناب دولت» طلبکار می ­شود که وا اسفا! کار فرهنگی چه شد؟ با این طرح ­ها کجا را می ­خواهید بترکانید؟ وا مصیبتا از این کوته ­اندیشی ها و درست و نادرست، ریز و درست « جناب دولت» را جلوی خلق ­الله ضایع می ­کند. «آق ­قای مجلس» هم شروع می ­کند به حمایت یا انتقاد! یک «آق ­قا» میآ­گوید امیدوارم این طرح عوامفریبی نباشد!! بعد که حسابی همه بحث ها بالا گرفت، «جناب دولت» نامه می ­زند به آن یکی «جناب دولت» که ای بابا! از این طرح ­های غیرعالمانه بپرهیزید! حالا این وسط تو خود بیاب پرتقال فروش را!

5- عالی جنابان

در پایان این نوشتار از « عاقای متروی شهرداری تهران»، «کارگردانان روشنفکر و اندیشمند ایرانی، اصغر ده ­نمکی و مسعود فرهادی!» «مجلات فخیمه و فاخر خانواده»، «کارگردانان دغدغه ­مند فیلم ­فارسی ­ساز»، «همه دست ­اندرکاران احزاب متخاصم»، «تنها بانوی بدون عقده ایران زمین، فمینیست متعهد، تهمینه میلانی» و سایر آبادگران عرصه «حیا و عفاف» در ایران زمین که فرصت عرض ارادتی شایسته به ایشان دست نداد، پوزش می ­طلبیم. اجرشان با خدای منان متعال!


نویسنده : حیدر رضوانی

تهیه و تنظیم : حوزه علمیه تبیان