تبیان، دستیار زندگی
انگیزه اصلی خلق یک داستان طنزآمیز، عشقی است که نویسنده در دل نسبت به بشریت احساس می‌کند و دلش در گرو آن است که با آوردن لبخندی به لب‌های آدمیان و روشن کردن چراغی در دل‌های ایشان پاره‌ای از غصه‌ها و ناامیدی‌های آن‌ها را گم می‌کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لطیفه را جدی بگیرید

درباره «زیرکی‌های ملانصرالدین» اثر «شاهد قمشه‌ای»


انگیزه اصلی خلق یک داستان طنزآمیز، عشقی است که نویسنده در دل نسبت به بشریت احساس می‌کند و دلش در گرو آن است که با آوردن لبخندی به لب‌های آدمیان و روشن کردن چراغی در دل‌های ایشان پاره‌ای از غصه‌ها و ناامیدی‌های آن‌ها را گم می‌کند.


 «زیرکی‌های ملانصرالدین»،

زیرکی‌های ملانصرالدین/شاهد قمشه‌ای/انتشارات روزنه

معمولا مخاطب لطیفه را جدی نمی‌گیرد. البته طنز مکتوب هم به اندازه دیگر ژانرهای ادبی مورد توجه قرار نگرفته است. اما لطیفه‌ها بیشتر مهجور مانده‌اند. لطیفه چون ساخته و پرداخته ذهن جمعی توده‌هاست بیش از هر چیزی گویای زوایای فرهنگی یک جامعه و نمودی از بحران‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی آن جامعه‌اند. لطیفه(جوک)‌ مقوله‌ای مربوط به ادبیات شفاهی است، هیچ مرزی نمی‌شناسد و گاه از تمام خط قرمزها عبور می‌کند. به همین دلیل لطیفه به نوعی دماسنج جامعه‌ای است. لطیفه‌ها در ایران، پدیده‌ای هستند با قدمت طولانی که همواره در لایه‌های زیرین جامعه جریان داشته‌اند. اگر خوب دقت کنیم، در می‌یابیم که پشت سر هر ضرب‌المثلی داستان کوتاه یا یک لطیفه پنهان است. لطیفه‌هایی که بسیار پندآموز، انتقادی، و گاه حتی دارای عمق فلسفی هستند. لطیفه- به اعتقاد عمران صلاحی(ره)- حد فاصل داستان کوتاه و ضرب‌المثل است. لطیفه یک هنر شفاهی است که منشا آن همیشه نامعلوم است، کسی نمی‌داند که نخستین‌بار چه کسی فلان لطیفه را ساخته است؟ در حقیقت لطیفه(جوک) محصول مشترک فکر توده‌هاست؟ مردم ما با لطیفه زندگی می‌کنند و به وسیله آن حرف‌هایشان را می‌زنند. یک طنزپرداز سال‌ها تلاش می‌کند تا بتواند لطیفه‌ای بسازد که بر سر زبان‌ها بیفتد اما هرگز نمی‌تواند تا این اندازه موفق باشد. مردم لطیفه را می‌سازند و آن را سینه به سینه، زبان به زبان می‌چرخانند و هر کس چیزی به آن می‌افزاید یا از آن می‌کاهد تا تبدیل به آن چیزی می‌شود که ما مجالسمان و جمع‌های دوستانه‌مان را به وسیله آن گرم می‌کنیم و صفا می‌بخشیم. مثل یک سنگریزه که در بستر رودخانه و جویبار می‌غلتد و آن‌قدر صیقل می‌خورد تا صاف شود، لطیفه هم بر سر زبان‌ها می‌افتد می‌چرخد و می‌چرخد تا به تدریج کامل شود.

تمام لطیفه‌ها، ناشی از سانسور نیستند. این را از مفاهیمی که منتقل می‌کنند یا می‌خواهند منتقل کنند می‌توان فهمید. خیلی از آنها به زندگی روزمره ما مربوط‌اند و برخی بن‌مایه‌های عشقی، قومیتی و یا فلسفی دارند اما در بیشتر موارد لطیفه‌ها در اثر محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها به وجود می‌آیند. بسته به شرایط، شدت، غلظت، و کثرت لطیفه‌ها در موضوعات مختلف متغیر است. گاهی ما شاهد شدت گرفتن جوک‌های سیاسی هستیم و گاهی جوک‌های قومیتی. اصولا جوک‌ها به این دلیل در لایه‌های زیرین جامعه جریان دارند که ماهیتا از امر ممنوع ناشی می‌شوند. خب همه این‌ها نیاز به مطالعات و روانکاوی و جامعه شناختی دارد و می‌تواند راهگشا باشد.

بسته به شرایط، شدت، غلظت، و کثرت لطیفه‌ها در موضوعات مختلف متغیر است.

بحث دیگر این است که لطیفه یکی از منابع اصلی در آفریدن طنز است. لازم است بدانیم و تاکید کنیم که به طور کلی ادبیات شفاهی و فرهنگ‌عامه یک منبع پایان‌ناپذیر برای تولید هر خلاقیت ادبی و هنری اعم از طنز یا غیر طنز است. طنزنویس خبره گاهی یک لطیفه را می‌گیرد و بر آن مسائل اجتماعی یا سیاسی روز را سوار می‌کند. تمام آثاری که توانسته‌اند در جامعه نفوذ کنند از فرهنگ و ادبیات عامه توشه‌ای داشته‌اند. برخورد طنزآمیز مردم با حاکمان‌شان به خوبی این مدعا را ثابت می‌کند. البته لطیفه‌ها ویژگی مخصوص به خودشان را داشته‌اند. برخی از آن‌ها آن‌قدر شفاهی‌اند که نمی‌توانند مایه تولید ادبی باشند. این لطیفه‌ها با لحن، شکلک و دیگر حرکات بدنی آمیخته‌اند و بدون آن‌ها معنی پیدا نمی‌کنند. این‌ها جوک‌های نیمه نمایشی هستند. اما به هر حال لطیفه‌ها یک دسته عناصر مشابه دارند که قابل تقلیدند. یک جوک موفقیت خود را در تاثیرگذاری وامدار همین سرعت در انتقال مفهوم است. ویژگی دیگر غیرمنتظره بودن است. ساختار لطیفه به این شکل است که اول خودش را لو نمی‌دهد تا به آخر برسد. گاهی لطیفه تمام می‌شود و دوباره روایت دیگری از آن مجددا تولید خنده می‌کند. بعضی از لطیفه‌ها هم صرفا بازی با کلمات هستند.

با این مقدمه نسبتاً بلند که می‌خواست اهمیت لطیفه‌ها و تأثیر آن بر جامعه را یادآوری کند، به سراغ «زیرکی‌های ملانصرالدین» می‌رویم.

انگیزه اصلی خلق یک داستان طنزآمیز، عشقی است که نویسنده در دل نسبت به بشریت احساس می‌کند و دلش در گرو آن است که با آوردن لبخندی به لب‌های آدمیان و روشن کردن چراغی در دل‌های ایشان پاره‌ای از غصه‌ها و ناامیدی‌های آن‌ها را گم می‌کند.

این مجموعه از لطایف ملانصرالدین از منابع گوناگون فارسی و انگلیسی نیز بهره گیری از اطلاعات شبکه جهان گردآوری، ترجمه، بازنویسی و تصویر گذاری شده و مطالبی نیز گاه و بی گاه با استفاده از ادبیات فارسی در تفسیر این حکایت‌ها آمده است. در این کتاب قریب 170 و اندی لطیفه و حکایت توسط شاهد قمشه‌ای برگردان و گردآوری شده است. باید دانست که گستره داده‌های این گنجینه ملی(ملانصرالدین و لطیفه‌هایش) بسیار وسیع است، چندان که جناب دکتر الهی‌قمشه‌ای در مقدمه‌ای جامع به خوبی با ذکر مثال‌هایی از هجا، جوحی، جوفیا(مدل ایتالیایی جوحی)، جغدعینکی(Owl Glass)، اولن اشپیگل،... بدان اشاره می‌کنند و گاه با پی‌نوشت‌هایی به لطایف و ذکر منابعی از عطار، سعدی، حافظ، مولوی به خوبی به تفهیم مسئله می‌پردازند. در بخشی از مقدمه کتاب این‌چنین می‌خوانیم:

«در فرهنگ‌های بزرگ جهان کم و بیش همه جا به شخصیت‌هایی برمی‌خوریم که در میان قوم خود به طنز گویی و لطیفه پردازی در پرده عبارات بلاهت‌آمیز شهرت داشته‌اند و مردمان در فرصت‌های مناسب کلام خود را با آوردن حکایتی از آن‌ها می‌آراستند و آن را وصف حال می‌کرده و می‌کنند و گاه از مشابهت آن داستان با احوال موجود در جهت اثبات مقصودی بهره می‌گرفتند و در عین حال بر این وصف حال، خنده‌ای بی‌خیال می‌کردند و گاه نیز در محافل دوستانه بی آنکه موضوعی در میان باشد هر کس لطیفه‌ای از این گونه شخصیت‌ها به یاد داشته باشد حکایت می‌کند و همگان خنده‌ای سلامت بخش سر می‌دهند.

در غرب یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های طنز گوی مردی است به نام «Owl Glass» یا «جغد عینکی» که اصلاً آلمانی است و مجموعه حکایاتی از او در اوایل قرن شانزدهم به آلمانی انتشار یافته و سپس به همه زبان‌های اروپایی ترجمه شده است و در مشرق زمین معروف‌ترین این‌گونه شخصیت‌ها که بسیار بوده‌اند مردی است که او را با نام‌های جوحی، جحا، حجا، خواجه نصرالدین و ملانصرالدین می‌خوانند...»

در فرهنگ‌های بزرگ جهان کم و بیش همه جا به شخصیت‌هایی برمی‌خوریم که در میان قوم خود به طنز گویی و لطیفه پردازی در پرده عبارات بلاهت‌آمیز شهرت داشته‌اند و مردمان در فرصت‌های مناسب کلام خود را با آوردن حکایتی از آن‌ها می‌آراستند.

از نکاتی که در نقد کتاب مطرح است می‌توان به انتخاب گزینشی تصاویر اشاره کرد، کما اینکه بهتر بود بعضاً ذکر منبع می‌شدند.از آنجا که کتاب‌های بسیاری در زمینه ملانصرالدین تألیف و گردآوری شده است، بهتر بود جهت بررسی سندیت بعضی حکایات، نیم‌نگاهی هم بر آن‌ها صورت می‌گرفت.کتاب‌هایی نظیر جوحی (تألیف دکتر مجاهد)، ملانصرالدین(تألیف صلاحی)، حق با همه است(تألیف کریم زاده)، ملانصرالدین(تألیف اسدی‌پور)، بهلول (تألیف پروفسور مارزلف) و... . اما باری چه کنیم که وسعت مطلب خارج از توان فردی است. امید که سازمانی(نظیر فرهنگستان،...) همتی بگمارند، تا پژوهشی گروهی و در حد استاندارهای جهانی در این مورد و زمینه‌های مشابه صورت گیرد!

کتاب «زیرکی‌های ملانصرالدین»، تألیف شاهد قمشه‌ای و با مقدمه و توضیحات دکتر حسین الهی‌قمشه‌ای، زمستان سال گذشته در شمارگان 2000 نسخه، در 331 صفحه و با قیمت 65000 ریال توسط انتشارات روزنه به بازار کتاب عرضه شده است.

فر آوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: لوح- سید عمادالدین قرشی، آی کتاب