تبیان، دستیار زندگی
بشر اعتقاد به شفاعت را براى گذاشتن سرپوشى بر خطاهاى خود و گریز از مسئولیتهاى خود پذیرفته است و همین امر است كه قرآن در چند جا به مناسبتهایى به بیان آن پرداخته است. این گونه شفاعت، شفاعت شرك‏آمیز است. یعنى معتقدین به آن می پندارند كه بتان و ثروت و سپاهیان
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شفاعتی سودآور برای بشر!

شفاعت

بشر اعتقاد به شفاعت را براى گذاشتن سرپوشى بر خطاهاى خود و گریز از مسئولیتهاى خود پذیرفته است و همین امر است كه قرآن در چند جا به مناسبتهایى به بیان آن پرداخته است. این گونه شفاعت، شفاعت شرك‏آمیز است. یعنى معتقدین به آن می پندارند كه بتان و ثروت و سپاهیان آنان مى‏توانند وسیله رهایی از غضب پروردگار باشند ؛ زیرا این بتان در قدرت و سلطه با خدا شریك‏اند. و حال آن كه خدا از آنچه اینان براى او شریك قرار مى‏دهند فراتر است.

اما گونه دیگرى از شفاعت هست كه مسئولانه است و انسان را به مسئولیت و اطاعت بیشتر سوق مى‏دهد. قرآن این شفاعت را نیز به مناسبتهایى در جایگاه های مختلف بیان كرده است. مقصود از آن دعاى پیامبر و امامان و صالحان است براى آمرزش، آن هم برای كسانى  كه خدا اجازه دهد.


شفاعت، در راستاى اراده‏ى الهی است

«وَلاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْكَبِیرُ (سبا 23) ؛ و شفاعت نزد خداوند سودى ندارد، مگر براى آن كس كه او اجازه دهد».

(انتظار اذن شفاعت، ادامه دارد) تا زمانى كه هراس و اضطراب از دل‏هاى آنان بر طرف شود، (مجرمان) از آنان پرسند: پروردگار شما چه گفت؟

پاسخ مى‏دهند: حقّ گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است.

شفاعت حقیقى این است كه انسان خود احساس گناه كند و بداند كه باید از گناه خود توبه كند. این امر مستلزم انكسار قلب است و نیز تصمیم قوى كه دیگر مرتكب آن گناه و هر گناه دیگر نشود ، سپس نزد پیشواى دینى بیاید یا كسى كه همانند او باشد و نزد او استغفار كند.

نكته‏ها:

كلمه‏ى «فزع» هر گاه با حرف «عن» همراه باشد به معناى بر داشته شدن ناله است، (مفردات راغب) ولى اگر بدون آن باشد به معناى به ناله در آوردن است.

جمله «إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» را دو گونه مى‏توان معنا كرد:

الف: شفاعت نزد خدا سودى ندارد، مگر براى انبیا و اولیا و شفاعت كنندگانى كه از طرف خداوند اجازه‏ى شفاعت داشته باشند.

ب: شفاعت نزد خدا سودى ندارد، مگر براى آن دسته از گناهكارانى كه خدا اجازه‏ى شفاعت براى آنان را به اولیا بدهد.

در تفسیر اطیب البیان، آیه‏ى مورد بحث چنین معنا شده است: در قیامت جز براى افرادى كه خداوند اجازه دهد، شفاعت سودى ندارد و مجرمان در آن روز وحشت زده‏اند و ناله‏ها دارند تا آن كه صدایشان خاموش شود و ناله و فزع از دل‏هاى آنان برخیزد.

در هر صورت در این آیه بهانه بت پرستان براى پرستش بتها كه مى‏گفتند ؛ «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ:" اینها شفیعان ما نزد خدایند"! (یونس- 18) به این وسیله قطع مى‏شود، چرا كه خدا هرگز اجازه شفاعتى به آنها نداده است.»

البته به نظر می رسد كه لازم بود در این آیه، شفاعت بتها نفى شود ولى گویا بتها ارزش مطرح شدن نفى شفاعتشان را ندارند، لذا در رابطه با مشركان فرموده: شما از جمله شفاعت كنندگان نخواهید بود، در نتیجه بت هاى شما نیز شفاعت گر نیستند.

البته واضح است كه شفاعت دعاست و آنچه بر آن مترتب است. خدا مجبور نیست دعاى كسى را در حق خود یا دیگرى اجابت كند هر چند دعا كننده در نزد خدا مقرب باشد. قرآن این معنى را در سخن خدا با حبیب خود محمد (صلی الله علیه و آله) بیان مى‏دارد: «اگر برایشان هفتاد بار هم آمرزش بخواهى خدا آنان را نخواهد آمرزید».(التوبة/ 80)

خدا خود شفیع انسان است ، او زمانى شفاعت دیگران را مى‏پذیرد كه اهلیت داشته باشند چنان كه مى‏فرماید: «اگر به هنگامى كه مرتكب گناهى شدند نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پیامبر برایشان آمرزش خواسته بود، خدا را توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند».( نساء/ 64)

شفاعت به چه معنا می باشد؟

پس معنى شفاعت حقیقى این است كه انسان خود احساس گناه كند و بداند كه باید از گناه خود توبه كند. این امر مستلزم انكسار قلب است و نیز تصمیم قوى كه دیگر مرتكب آن گناه و هر گناه دیگر نشود، سپس نزد پیشواى دینى بیاید یا كسى كه همانند او باشد و نزد او استغفار كند.

خلاصه آن كه: بشر اعتقاد به شفاعت را براى گذاشتن سرپوشى بر خطاهاى خود و گریز از مسئولیتهاى خود پذیرفته است و همین امر است كه قرآن در چند جا به مناسبتهایى به بیان آن پرداخته است. این گونه شفاعت، شفاعت شرك‏آمیز است. یعنى معتقدین به آن می پندارند كه بتان و ثروت و سپاهیان آنان مى‏توانند وسیله رهایی از غضب پروردگار باشند زیرا این بتان در قدرت و سلطه با خدا شریك‏اند. و حال آن كه خدا از آنچه اینان براى او شریك قرار مى‏دهند فراتر است.

اذنى كه خداوند به افراد مى‏دهد تا شفاعت كنند یا شفاعت شوند بر اساس حقّ است، یعنى شفاعت كنندگان به خاطر قرب الهى به آن مقام مى‏رسند و شفاعت شوندگان به خاطر حفظ ارتباط با راه خدا لایق دریافت شفاعت مى‏شوند. «قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ»

شفاعت مسئولانه، چه شفاعتی است؟

اما گونه دیگرى از شفاعت هست كه مسئولانه است و انسان را به مسئولیت و اطاعت بیشتر سوق مى‏دهد. قرآن این شفاعت را نیز به مناسبتهایى در جایگاه های مختلف بیان كرده است. مقصود از آن دعاى پیامبر و امامان و صالحان است براى آمرزش ، آن هم برای كسانى كه خدا اجازه دهد.

اعتقاد به این گونه شفاعت انسان را به كار و تلاش وامى‏دارد و او را در برابر یأس و نومیدى مقاوم مى‏سازد و به اطاعت رهبرى دینى انگیزه می دهد.

امام محمد باقر (علیه السلام) بر ابو ایمن وارد شد. ابو ایمن گفت: اى ابو جعفر مردم مغرور شده‏اند و مى‏گویند شفاعت محمد، شفاعت محمد. امام محمد باقر(علیه السلام) خشمگین شدند به گونه‏اى كه رنگ چهره‏شان تغییر كرد. سپس فرمودند: «واى بر تو اى ابو ایمن ... اگر پنداشته‏اى كه هول و هراس قیامت فرا مى‏رسد و تو به شفاعت رسول اللَّه (صلی الله علیه وآله) دلبسته‏اى واى بر تو. تنها كسى شفاعت مى‏شود كه شفاعت بر او واجب باشد».

سپس فرمودند:«هیچ یك از اولین و آخرین نیست مگر آن كه در روز قیامت به شفاعت پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیازمند است».

و افزودند: «رسول اللَّه امتش را شفاعت مى‏كند و ما شیعیان خود را و شیعیان ما زن و فرزند خود را».

چون هول و هراس قیامت آنها را فرا گیرد، هوش و عقل از سرهایشان بپرد و چشمهایشان تیره شود و این هول و هراس تا زمانى كه خدا بخواهد ادامه دارد.

پس شفاعت جز به اذن او صورت نپذیرد و جز او كسی نمیتواند ایمنى دهد و نجات جز به فرمان او نیست.

درباره این آیه تفسیرهاى دیگرى هم هست ولى آنچه ما گفتیم با سیاق عبارت و مقتضاى حال مناسب‏تر است.

پیام‏های آیه:

1 ـ معبودهاى خیالى، اجازه‏ى شفاعت پیروان خود را ندارند. «لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ»

2ـ شفاعت به این معنا نیست كه شفاعت كنندگان از خداوند مهربان‏ترند، زیرا خداوند است كه به شفاعت كنندگان اجازه‏ى شفاعت مى‏دهد. «لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»

3ـ شفاعت، كارى مستقل در برابر اراده‏ى حتمى او نیست، بلكه در راستاى اراده‏ى خداست. «أَذِنَ لَهُ»

4ـ در قیامت امكان شفاعت هست، ولى با اذن الهى. «لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»

5ـ اذنى كه خداوند به افراد مى‏دهد تا شفاعت كنند یا شفاعت شوند بر اساس حقّ است، یعنى شفاعت كنندگان به خاطر قرب الهى به آن مقام مى‏رسند و شفاعت شوندگان به خاطر حفظ ارتباط با راه خدا لایق دریافت شفاعت مى‏شوند. «قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

1- تفسیر نمونه ، ج18

2- تفسیر نور ، ج 9

3- تفسیر احسن الحدیث ، ج8

4- تفسیر هدایت ، ج 10

5- تفسیر اطیب البیان