تبیان، دستیار زندگی
مشغولیت یا سرگرمی آرمان اصلی ژانر عامه‌پسند است و همگان می‌دانیم که سرگرمی برای تخلیه ذهن است، حال آنکه ادبیات جدیت دارد و می‌خواهد ذهن را از تهی شدن نجات دهد و حتی به دغدغه‌های ما می‌افزاید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات در خطر مرگ!


مشغولیت یا سرگرمی آرمان اصلی ژانر عامه‌پسند است و همگان می‌دانیم که سرگرمی برای تخلیه ذهن است، حال آنکه ادبیات جدیت دارد و می‌خواهد ذهن را از تهی شدن نجات دهد و حتی به دغدغه‌های ما می‌افزاید.


ادبیات در خطر مرگ!

تجار: عامه‌پسندها بد نیستند؛ گذر نکردن از آن‌ها بد است

راضیه تجار، نویسنده ، کتاب‌های عامه‌پسند را دارای محتوایی ساده دانست و عنوان کرد: این کتاب‌ها مفهوم را بدون پیچیدگی به مخاطب ارائه می‌دهند و کسانی که اغلب به دنبال پیگیری یک ماجرا و علاقه‌مند هستند عاقبت و پایان را بدانند، تمایل بیشتری به کتاب‌های عامه‌پسند دارند؛ جذابیت ظاهری برای این طیف مخاطبان در درجه اول اهمیت را دارد و محتوای در درجه بعدی قرار می‌گیرد.

این طیف افراد کتاب‌خوان، اغلب افرادی هستند که تمایل چندانی به اندیشیدن زیاد درباره محتوا ندارند و متونی را انتخاب می‌کنند که به سرعت آنان را به خواسته و نیازشان برساند. آن‌ها با شخصیت این کتاب‌ها هم ذات پنداری می‌کنند و سعی در تخلیه روانی خود دارند.

در همه کشورها اقبال به کتاب‌های عامه پسند وجود دارد،قبل از انقلاب نیز کتاب‌های عامه‌پسند وجود داشت و حتی به صورت پاورقی در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسید و افراد زیادی نیز از همین طریق کتاب‌خوان شدند؛ از همین رو خواندن این کتاب‌ها در مرحله اول بد نیست، اما باید مخاطبان از این مرحله گذر کرده و بدانند کارهای بسیار خوبی برای خواندن وجود دارد و وقت چندانی برای تلف کردن و خواندن کتاب عامه‌پسند نیست.

گاهی به صورت اتفاقی این طیف کتاب‌خوان به سوی کتاب‌های دیگر هدایت می‌شوند؛ مانند راهنمایی دوستان یا پیگیری آثار مترجمان و نویسندگان صاحب نام، اما باید یک برنامه‌ریزی فرهنگی در این زمینه وجود داشته باشد.

ارائه یک فهرست کتاب از سوی نهادهای فرهنگی یا نویسندگان به کتابخانه‌ها یا مدارس می‌تواند موثر باشد؛ چرا که وقتی افراد کتابی درخور مطالعه پیدا کنند، دیگر تمایل چندانی به خواندن کتاب سطحی از خود نشان نخواهند داد.

سعید سبزیان :رمان عامه‌پسند و ضدیت با ادبیات

حداقل ??? سال است که ادیبان و منتقدان مجدانه و هشیارانه ما را از خطر ژانر عامه‌پسند آگاه می‌کنند. یکی از این‌ها هنری جیمز است که با لحنی تحقیرآمیز می‌گوید رمان‌هایی که در ترمینال‌ها و ایستگاه‌های راه‌آهن می‌فروشند ادبیات را به خطر انداخته است.

این طیف افراد کتاب‌خوان، اغلب افرادی هستند که تمایل چندانی به اندیشیدن زیاد درباره محتوا ندارند و متونی را انتخاب می‌کنند که به سرعت آنان را به خواسته و نیازشان برساند.

هنری جیمز به این آگاه بود که سازندگان ژانر عامه‌پسند غریزه خریداران را هدف قرار می‌دهند و نه قریحه زیباشناسی آنان را. می‌توان ژانر عامه‌پسند را با این ویژگی‌ها شناخت: 1- خود را با واژه‌ها و مفاهیم صنعت و تولید (انبوه) معرفی می‌کند تا با گفتمان و باورهای سایر هنرها ازجمله خلاقیت و منحصربه‌فرد بودن؛ 2- مبتنی بر مشغولیت و سرگرمی است تا آگاهی‌بخشی؛ 3- ادبیات نیست بلکه همواره ادبیات را تهدید می‌کند؛ 4- به قابلیت‌های فکری خواننده نیاز ندارد بلکه صرفاً مصرف‌کننده منفعل می‌خواهد.

مهم‌ترین دغدغه این پرسش است که آیا ژانر عامه‌پسند (چنانکه در تشریح آن می‌گویند) مردمی است یا به سرمایه‌داری تعلق دارد؟ پاسخ تقریباً در همان ویژگی‌هایی است که در بالا ذکر کرده‌ام: نقش اصلی ژانر عامه‌پسند مشغولیت و سرگرمی است که با هدف پول‌سازی «تولید می‌شود» (ساخته می‌شود). مشغولیت یا سرگرمی آرمان اصلی ژانر عامه‌پسند است و همگان می‌دانیم که سرگرمی برای تخلیه ذهن است، حال آنکه ادبیات جدیت دارد و می‌خواهد ذهن را از تهی شدن نجات دهد و حتی به دغدغه‌های ما می‌افزاید.

ژانر عامه‌پسند که برای سرگرمی و مشغولیت خوانده می‌شود باید ویژگی تندخوانده شدن داشته باشد، به طوری که در پشت این کتاب‌ها و در تبلیغات آن‌ها گفته می‌شود نمی‌توانید آن‌ها را زمین بگذارید. این ویژگی دقیقاً چیزی است که در ضدیت با ادبیات مطرح می‌شود و متأسفانه به ارزشی تبدیل شده که ما وسوسه می‌شویم در مورد ادبیات جدی و رمان‌های «ادبی» هم به کار بگیریم. اما به قول جی هیلیس میلر «خواندن خوب... خواندن کند و آهسته است.»

سعید سبزیان

ژانر عامه‌پسند یک قالب، یا چارچوب یا سیستم استیلایی است که حتی نویسنده‌های آن هم نمی‌توانند از چارچوبش خارج شوند و به نوآوری دست بزنند. به عبارتی، در تقابل با ادبیات، رمان عامه‌پسند قابل به تعریف است و همین باعث می‌شود جهان‌بینی و طیف خواننده‌های آن را هم تفکیک کرد. این ژانر به علت تحدید و تعریف چارچوبش وجه یک‌بار مصرفی به خود می‌گیرد، چون هدف خود را بر توسعه مصرف گذاشته است. رمان عامه‌پسند بر پایه سیاست «مصرف هرچه بیشتر» قابلیت چند بار خوانی را از خود عامدانه سلب می‌کند تا خواننده را که معتاد به هیجان و لذت است به مصرف رمان‌های دیگر بکشاند. این ایدئولوژی ژانر عامه‌پسند هویت خواننده را نشانه گرفته و بی‌تردید می‌توان گفت سعی در تقلیل منزلت و شأن اندیشندگی او دارد.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که چرا ژانر عامه‌پسند مردمی نیست این است که آگاهانه و کاملاً ایدئولوژیک سعی می‌کند «خواننده بودن» را از «خریدار» سلب کند و به «مشتری دائم» تبدیل کند. چگونه؟ ژانر عامه‌پسند سعی در ساده‌سازی دارد و می‌کوشد نگاه ما را از عمق به سطح فاجعه برساند. نویسنده‌های «ادبی» معضلات را به ذهنیت ما و به سازوکار جهان و نهادهای مسلط بر ما ربط می‌دهند اما رمان عشقی صرفاً می‌خواهد خوانندگانی پیدا کند که از راه جایگزینی به معنای فرویدی آن و از راه تطهیر به معنای ارسطویی‌اش به التذاذ و مشغولیت برسند. ادبیات و رمان «ادبی» در مقابل رمان عامه‌پسند تفسیرپذیر است و هر خواننده می‌تواند آن را به مذاق و بر حسب آگاهی و افق دانش خودش تفسیر کند. این سوال که چرا دپارتمان‌های ادبی اجازه ورود رمان عامه‌پسند را به دانشگاه نمی‌دهد قدری واقعیت را مشخص می‌کند. دانشگاه‌ها و دپارتمان‌های ادبی از دانشجویان انتظار دارند تا به دنبال ابهام‌ها، پیچیدگی‌ها و معناها بگردند نه اینکه بروند و برای لذت و مشغولیت داستان بخوانند. اینجا دقیقاً نکته اصلی این بحث است که ژانر عامه‌پسند خواننده بودن را از ما می‌گیرد. و چنانکه ادیبان در طول تاریخ گفته‌اند ادبیات نقش انتقادی را بر دوش می‌کشد و آرمان آن حل معضلات بشری است از این راه که آن‌ها را به فکر فرو ببرد و آن‌ها را به خودشان نشان دهد تا از عیوب خود دست بردارند. ژانر عامه‌پسند این ویژگی ادبیات را آگاهانه از خود و از خواننده سلب کرده و به این مبتلاست که می‌خواهد تباهی، جنایت، قتل، عشق، وسوسه و خیانت را صرفاً با زنجیره‌ای از شده‌ها به ما بگوید. خواننده‌ای را می‌خواهد که گویی سوار بر ماشین از کنار فاجعه بگذرد و زود هم از صحنه در برود.

اقبال زاده: سانسور نویسندگان مطرح باعث اقبال آثار عامه‌پسند می‌شود

شهرام اقبال زاده، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان ، کتاب‌های عامه‌پسند را در ایران به طور معمول کتاب‌هایی دانست که برخورد انتقادی با انسان و جهان ندارند و به نیازهای روزمره و عواطف و غرایز انسان می‌پردازند.

عشق‌های آبکی و مشکلات روزمره از جمله موضوعاتی هستند که نویسندگان عامه‌پسند به آن می‌پردازند و در واقع، سطح خاصی از فرهنگ و ادبیات را شامل می‌شود که مخاطب خاص و نخبه ندارد.

نباید با تحقیر به این کتاب‌ها و خواننده‌هایشان نگاه کرد و باید بررسی شود این کتاب‌ها به چه نیازی پاسخ می‌دهند و چرا مخاطب دارند و اگر سطح خواننده‌ها پایین است، باید علت آن بررسی شود.

این کتاب‌ها در تیراژ بالا و چندین بار چاپ می‌شوند و نکته جالب این است که حتی اگر این کتاب‌ها به اقشار فرودست با تحقیر نگاه کنند، باز هم بیشترین خوانندگان آن‌ها را همین قشر تشکیل می‌دهند!

افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند یا بخشی از زنان خانه‌دار یا حتی برخی افرادی که تحصیلات آکادمیک دارند نیز برای رفع خستگی و پر کردن اوقات فراغت به این کتاب‌ها روی می‌آورند و به عبارتی عامه‌پسندها خلاء کتاب را برای این طیف پر می‌کنند.

از سوی دیگر ممکن است تداوم در مطالعه کتاب‌های عامه‌پسند موجب ایستایی مخاطبان خود شود و از این رو مانند شمشیر دو لبه عمل می‌کند و باید طی کارهای پژوهشی به چرایی اقبال به این کتاب‌ها پرداخت. از سوی دیگر نقد ادبی باید به ارتقای جایگاه چنین نویسندگانی و بالا بردن سطح خواننده‌ها کمک کند.

فر آوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: فرهیخت‌گان ، خبرگزاری مهر