تبیان، دستیار زندگی
از کتاب‌های خوب ما درباره انقلاب و دفاع مقدس و جانبازان در نهایت تقدیر می‌شود و تقدیر نه کتاب را به چاپ‌های چندم می‌رساند، نه نویسنده را به بهتر نوشتن تشویق می‌کند نه مردم را به خواندن. به طور کل می‌توانم بگویم ما نتوانستیم جانبازانمان را نویسنده کنیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نتوانستیم جانبازان را نویسنده کنیم


از کتاب‌های خوب ما درباره انقلاب و دفاع مقدس و جانبازان در نهایت تقدیر می‌شود و تقدیر نه کتاب را به چاپ‌های چندم می‌رساند، نه نویسنده را به بهتر نوشتن تشویق می‌کند نه مردم را به خواندن. به طور کل می‌توانم بگویم ما نتوانستیم جانبازانمان را نویسنده کنیم.


نتوانستیم جانبازان را نویسنده کنیم

محمدعلی گودینی وقتی از ادبیات انقلاب و جنگ و جانبازان صحبت می‌کند، نظراتش را نمی‌توان از دردهایی که کشیده و دیده جدا کرد. بی‌مهری‌هایی که دل او را به درد آورده و البته اشتیاقی که هنوز برایش مانده تا بازهم بنویسد و از حقایق گذشته‌های نه چندان دور کشورمان بگوید. آثار او جوایز زیادی را از آن خود کرده: داستان صعود، رتبه دوم در دومین دوره مسابقات بنیاد جانبازان و داستان آجر بهمنی، رتبه سوم در سومین دوره از همین مسابقات. از آخرین رمان او با نام «تالار پذیرایی پایتخت» در جشنواره داستان انقلاب و سومین دوره جایزه جلال تقدیر شد. گودینی تاکید می‌کند ما در عرصه فرهنگ و هنر نتوانسته ایم دین خود را به جانبازان ادا کنیم.

نویسندگی جانبازان

وضعیت جانبازان را پس از جنگ باید به چند دسته تقسیم کرد. یک عده از آن‌ها برای بازیابی روحیاتشان به مسابقات ورزشی روی آوردند و موفقیت‌های زیادی را هم به دست آوردند. نتایج خوب آن را هم در مسابقات پارا المپیک و... مشاهده می‌کنیم. ولی در بعد ادبی من نمی‌توانم به جانبازان نویسنده نمره 100 درصد بدهم. بعضی از جانبازان‌مان که استعداد نویسنده شدن نیز داشتند به دلیل ضعف مدیریت و کمبود امکانات و... نتواستند به توانایی‌هایشان برسند. دسته‌ای دیگر از جانبازان ما با توجه به شرایط جسمی و روحی موفقیت‌هایی را نیز از آن خود کردند ولی نمی‌توان از آن‌ها به دلیل برخی مشکلات جسمی و روحی انتظار ستاره شدن و خلق شاهکار ادبی داشت زیرا نوشته‌هایشان در بیان درونیات و لحظات نابی که تجربه کرده بودند، دچار ضعف‌هایی است.

من 10 سال با جانبازان‌مان در ارتباط بودم. در این مدت شاهد بودم که کلاس‌های داستان نویسی برایشان برگزار می‌کردند ولی این کلاس‌ها آن جور که باید تاثیرگذار نبودند.

من 10 سال با جانبازان‌مان در ارتباط بودم. در این مدت شاهد بودم که کلاس‌های داستان نویسی برایشان برگزار می‌کردند ولی این کلاس‌ها آن جور که باید تاثیرگذار نبودند. زیرا فرد فقط مبانی داستان نویسی را به شکل تئوریک می‌آموخت و نمی‌توانست در نهایت حتی یک داستان هم بنویسد. اشکال مهم‌تر در برگزاری چنین کلاس‌هایی این بود که به دلیل ضعف مدیریت بعدها همین شخص مدرس دوره می‌شد و مسلما کارآیی دوره آموزشی برای جانبازان دیگری که شاگرد او می‌شدند، کاهش می‌یافت.

محمد‌علی گودینی

انتظار نویسندگی از جانبازان

من معتقدم این کار فرهنگی برای بالابردن روحیه جانبازها و خانواده‌هایشان باید صورت بگیرد. در زمان گذشته کشورهایی مانند مصر و سوریه و... هنگام حمله اعراب، تسلیم شدند و فکر و سنت‌هایشان را به اعراب فروختند. ولی ما ایرانی‌ها فرهنگ خوب خودمان را حفظ کردیم. اسلام را پذیرفتیم بدون آن که عرب شویم. رژیم طاغوت که فرهنگ ستیز بود، می‌خواست ما را غربی کند ولی ما آن را نابود کردیم. پس کارهای فرهنگی ما باید ادامه پیدا کند که ادامه هم پیدا کرد و بعد از جنگ برای جانبازان ما که زندگی شان را صرف این کشور و آرمان‌های انقلاب کرده بودند، اقداماتی انجام دادند، اما بدون مطالعه. بنابراین آن گروهی که استعداد داشتند، نتوانستند توانایی‌هایشان را نشان دهند.

تشویقی در کار نیست

خاطره یکی از مهم‌ترین میراث جانبازان می‌تواند باشد اما آن‌ها حتی در خاطره نویسی هم موفق نشدند. کسانی در این گروه ظاهر شدند که کار کمی کرده بودند و حوادث را آن جور که می‌خواستند نقل می‌کردند. به همین دلیل کسانی که واقعاً از کشور دفاع کرده بودند، بی‌ارج ماندند و استفاده‌هایش را گروه‌های دیگری کردند. مثالی می‌زنم؛ من سال‌ها کتابی نوشته بودم به نام «آتش سرد»*. به شکل نمادین در آن جانباز را به اوج قدرت رسانده بودم. ولی هیچ کس به این کتاب توجه نکرد. من چون هم جبهه را دیده‌ام، هم دو برادرم جانباز هستند، هم با جانبازان 10 سال در ارتباط دائم بودم، هم پایبند به انقلاب و ارزش‌های آن هستم، با اطمینان می‌توانم از این کم‌مهری‌ها و نامهربانی‌ها صحبت کنم. از کتاب‌های خوب ما درباره انقلاب و دفاع مقدس و جانبازان در نهایت تقدیر می‌شود و تقدیر نه کتاب را به چاپ‌های چندم می‌رساند، نه نویسنده را به بهتر نوشتن تشویق می‌کند نه مردم را به خواندن. به طور کل می‌توانم بگویم ما نتوانستیم جانبازانمان را نویسنده کنیم.

پی‌نوشت:

* آتش سرد، رمانی است که محمدعلی گودینی، مثل آثاری که شامل وقایع پس از جنگ و روزگار جانبازان پس از جنگ می‌شود و بسیار هم نوشته می‌شود در سال 1388 با 248 صفحه توسط نشر روزگار به چاپ رسانده است.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: تهران امروز، فرهیختگان