تبیان، دستیار زندگی
شجاعت، از جمله صفات حمیده و خصال پسندیده براى انسان‏هاست. شجاعت، از ملكات نفسانى و حالات روحى است كه در ضمیر افراد شجاع وجود دارد و در مواقع لازم، در پرتو آن روى بدن اثر مى‏گذارد و خود را مى‏نماید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جسارت و شجاعت در سخن

سخنران
شجاعت، از جمله صفات حمیده و خصال پسندیده براى انسان‏هاست. شجاعت، از ملكات نفسانى و حالات روحى است كه در ضمیر افراد شجاع وجود دارد و در مواقع لازم، در پرتو آن روى بدن اثر مى‏گذارد و خود را مى‏نماید.

در مقام سخن، زبان گویا مى‏شود و انسان شجاع، در كمال صراحت و قوت، حرف مى‏زند. در میدان جنگ، به دست و پا نیرو مى‏بخشد، با قدمى محكم و استوار به سوى دشمن پیشروى مى‏كند و با دست، سلاح به كار مى‏برد و بدون ترس با وى مى‏جنگد.

ملكه شجاعت، در ضمیر افراد شجاع، مانند سایر ملكات نفسانى، درجات و مراتب متفاوت دارد. به هر نسبت كه قوى‏تر باشد، به همان نسبت، اثر آن روى اعضاى بدن قوى‏تر خواهد بود.

عن على (علیه السلام) شجاعه الرجل على قدر همته.(1)

على (علیه السلام) فرموده: شجاعت هر انسان، به قدر همت اوست.

ابراهیم خلیل الرحمن، روزى كه مى‏خواست بت‏ها را بشكند، با خود حدیث نفس مى‏كرد و این اندیشه را در سر مى‏پروراند كه باید از فرصت استفاده كنم. وقتى مردم از شهر بیرون مى‏روند، یك تنه به بتخانه بروم، بت‏ها را بشكنم و این لكه ننگ را از دامن شهرى كه در آن زندگى مى‏كنم، بزدایم.

با معیارى كه على (علیه السلام) در اندازه‏گیرى شجاعت انسان‏ها بیان نموده، مى‏توان دریافت كه حضرت ابراهیم شجاعتى داشت بى‏نظیر یا لااقل بسیار كم‏نظیر، زیرا او همت گمارد به تنهایى، با مردم یك شهر مقابله كند، در برابرشان بایستد، از طوفان خشم و انتقامجویى آنان نهراسد، و خوفى به دل راه ندهد و این كار عجیب و حیرت‏زا را در كمال قدرت و رشادت انجام داد.

خداوند، در قرآن شریف، حضرت ابراهیم را كه یك فرد است، یك امت خوانده و درباره‏اش فرموده است:

ان ابراهیم كان امه قانتا لله حنیفا.(2)

ابراهیم امتى بود مطیع و مستقیم در طاعت بارى تعالى.

در تفسیر كلمه امت، احتمالاتى داده شده، از آن جمله این كه ابراهیم عالم و موحد، با تمام كمالات معنوى و ذخایر درونى‏اش، یك نفر نبود كه با امت مشرك به مبارزه برخاست. بلكه او، خود به تنهایى، امتى بود موحد، كه با امت مشرك مقابله نمود و در برابر آنان با قدرت و نیرومندى ایستاد.

پیامبران خدا و جانشینان بر حقشان، كه از طرف حضرت بارى تعالى مبعوث مى‏شدند، داراى شجاعت بودند، زیرا اینان با اختلاف درجات و تفاوت شعاع مأموریتشان، موظف بودند با شرك و عقاید باطل مبارزه كنند، مردم را از اسارت تقلیدهاى كوركورانه آباى نادانشان برهانند، و به توحید دعوتشان نمایند. مأموریت داشتند مردم را از هوى‏پرستى، كه ریشه اصلى تمام گناهان است، باز دارند، آنان را به تقوا و درستكارى دعوت نمایند.

و به راه سعادتشان سوق دهند، انجام این كارهاى سنگین و مهم، بدون شجاعت و قوت روح ناممكن بود. از این رو، همه آن‏ها، به قدر لزوم داراى شجاعت بودند و مأموریت خود را در حوزه‏اى كه باید انجام وظیفه كنند، با قوت و نیرومندى به موقع اجرا مى‏گذاردند.

امروز نیز خطباى اسلام و داعیان الى الله، كه این كار مقدس را برگزیده، هدایت مردم را پذیرا شده، قدم به جاى قدم انبیاء نهاده، و مردم را به دین حق مى‏خوانند، باید هم مانند رهبران الهى شجاع باشند و با قوت و صراحت سخن بگویند، زیرا شجاعت و قوت ضمیر، در كیفیت سخن گویندگان اثر مى‏گذارد، با قاطعیت حرف مى‏زنند، و رد گفته‏هاى آنان ضعف و سستى احساس نمى‏شود.

عن على (علیه السلام) بیان الرجل ینبى عن قوه جنانه.

على (علیه السلام) فرمود: چگونگى بیان گوینده، حاكى از نیروى باطنى و قوت ضمیر اوست.

عن ابى عبدالله (علیه السلام) ان السریره اذا صحت قویت العلانیه.(3)

امام صادق (علیه السلام) فرموده است: وقتى باطن آدمى صحیح و منزه از نقص باشد، آشكارش قوى و نیرومند خواهد بود.

شجاعت خطیب و قاطعیت كلام وى بر نفوذ سخنش مى‏افزاید، شنوندگان با اطمینان خاطر استماع مى‏نمایند، بر اثر آن زودتر اقناع مى‏شوند. و سریع‏تر با هدف خطیب موافق و هماهنگ مى‏گردند.

شجاعت، براى خطباى دینى، به شرط آن كه از مرز شرع تجاوز نكند و رنگ تهور به خود نگیرد، امرى است لازم و ضرورى. زیرا، اینان از دین خدا سخن مى‏گویند و اوامر الهى را، كه مخالف هواى نفس و اعمال غیر مشروع مردم است، ابلاغ مى‏نمایند. اگر شجاع نباشند و در مقابل تهدید حكام مستبد، خود را ببازند یا بر اثر تخویف گناهكاران و كسانى كه از مجارى غیر مشروع ارتزاق مى‏كنند، لب فرو بندند و عقب‏نشینى نمایند، براى دین مقدس اسلام، گران و سنگین است و براى مسلمانان موجب خجلت و سرافكندگى.

مبلغ بصیر و مؤمن، كه در گفته‏هاى دینى خود متكى به ذات اقدس الهى است، با یاد و سخن مى‏گوید

و خویشتن را مجرى اوامر و دستورهاى بارى تعالى مى‏داند، قطعاً از نعمت شجاعت، كه مرضى خداوند است، برخوردار مى‏باشد و با تهدید این و آن، از وظیفه دست نمى‏كشد، خود را گم نمى‏كند، و دچار وحشت و هراس نمى‏گردد.

قرآن شریف این گروه شجاع و توان‏مند را، كه مبلغ رسالات خداوند و ناشر تعالیم الهى هستند، این چنین معرفى فرموده است:

الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله و كفى بالله حسیبا(4)

اینان‏اند كه رسالت‏هاى خدا را به خلق مى‏رسانند، از او مى‏ترسند و از غیر او خوف و خشیتى ندارند، كه او به تنهایى، براى حفظ اعمال خلق، مراقبت امرو آنان، و محاسبه و مجازاتشان كافى است.


1 - میزان الحكمه، ج 5، ص 27.

2 - سوره نحل، آیه 120.

3 - وسائل، ج اول، ص 47.

4 - سوره احزاب، آیه‏

تهیه و تنظیم:حوزه علمیه تبیان ، محمد حسین امین