اقناع مخاطب؛ هدف رسانههای مدرن تبلیغات محور
مصرف گرایی به معنای تعریف رفاه و زندگی ایده آلی که تنها از طریق مصرف سرسام آور حاصل میشود، پدیده نابهنجاری است که با گسترش مدرنیته و افزایش ارتباطات در جهان، سعی در تغییر افکار عمومی و گرایش روزافزون به مصرف افراطی دارد.
القای جلوههایی رویاگونه از کالا؛ حربه آگهیهای بازرگانی
یکی از روشهای اشاعه فرهنگ مصرف گرایی در جوامع، تبلیغاتی است که در سطح گسترده رسانه ای از نشریات تا شبکههای تلویزیونی، به القای مفاهیم جدید میپردازد. آگهیهای بازرگانی با نیازسازی کاذب در افراد، سعی در افزایش مصرف و از طریق آن، افزایش سرمایه شرکتهای معروف و معتبر دارد. به باور دکتر محمدحسین ساعی استاد علوم ارتباطات دانشگاه، تبلیغات با ساختن جلوههای رویاگونه از کالاهای مصرفی و مصرف کنندگان آن، سعی در ایجاد تعاریفی دروغین و القای آن به مخاطبین دارد. مصرف افراطی یا در اصطلاح «مصرف زدگی»، معضلی است که با تسخیر افکارعمومی، سعی در پیشبرد اهداف شرکتها و کارخانجات بزرگ دارد.
ایجاد رسانههای مدرن با هدف تبلیغات بازرگانی
رسانههای مدرن از ابتدا با سیستم تبلیغات بازرگانی پا به عرصه وجود گذاشتند. روزنامههای اولیه به صورت اطلاعیههای کوچک بر روی برگههایی چاپ و در کشورهای اروپایی پخش میشد که حاوی اطلاعات رفت و آمد کشتیها بود. به مرور زمان نشریات جایگزین آگهیها شدند.به گفته دکتر ساعی، برای اولین بار روزنامه ای فرانسوی در سال 1836، با هدف جذب درآمد از طریق تبلیغ کالاهای شرکتی، آگهیهای بازرگانی را آغاز کرد و توانست قسمت اعظمی از هزینههای روزنامه را ازین طریق برآورده سازد. تبلیغات باعث افزایش تیراژ روزنامه شد و پس از آن، نشریه به معنای کنونی آن در قرن نوزدهم با محوریت تبلیغات ایجاد شد و بر همین اساس آگهیهای بازرگانی به دلیل نوع تفکر مدرن از ابتدا با رسانه همراه بود.
تبلیغات با ساختن جلوههای رویاگونه از کالاهای مصرفی و مصرف کنندگان آن، سعی در ایجاد تعاریفی دروغین و القای آن به مخاطبین دارد. مصرف افراطی یا در اصطلاح «مصرف زدگی»، معضلی است که با تسخیر افکارعمومی، سعی در پیشبرد اهداف شرکتها و کارخانجات بزرگ دارد
اغنای مخاطب؛ راه آورد تبلیغات
هدف از تبلیغات در عصر حاضر اطلاع رسانی نیست، به این ترتیب که شهروندان کالا را آگاهانه از میان سایر کالاها انتخاب کنند، بلکه هدف اصلی در تبلیغات اغنای مخاطب است. در تبلیغات بازرگانی تامین نیازهای مخاطب مطرح نبوده و منافع صاحبان شرکتها پیگیری میشود. ساعی در این باره معتقد است: شرکتهایی با برندهای معروف که شهرت خود را از طریق آگهیهای بازرگانی گسترده کسب کرده اند، هزینه تبلیغات را بر قیمت واقعی کالا اضافه میکنند و در اصطلاح، مشتریان آنها قیمت مارک کالا را میپردازند که گاه چند برابر ارزش واقعی اجناس است.از سوی دیگر پیوند ناگسستنی تبلیغات بازرگانی و رسانه در عصر حاضر، باعث گسترش موضوعاتی چون مسابقات ورزشی در قالب جام جهانی و المپیک نیز شده است. گستردگی این مسابقات ورزشی جهانی و تبلیغات بسیار برای آنها، نه به دلیل مزایای ورزش برای جامعه بشری، که به دلیل ایجاد عرصه عظیمی برای تبلیغات و جذب میلیونها نفر از جوامع هدف برای فروش بیشتر کالاهای مصرفی است.
ایجاد هویت جدید بر اساس مصرف بیشتر
تبلیغات؛ تأثیر بسیاری بر شاخصههای پرستیژی، اجتماعی و نوع نگاه افراد به کالاها دارد. در جامعه ای که قناعت هنجار باشد، برتری انسانها براساس ارزشهای انسانی است در حالی که در جامعه مصرف گرا، به دلیل القائات رسانه ای، برتری آدمی بر پایه مقدار مصرف کالا است. صاحبان سرمایه در تبلیغات خود سعی میکنند مصرف کننده کالای خود را انسانی دارای شخصیت اجتماعی، پاکیزه، سالم و . . . بدانند.از انجا که انسانها غالباً برای تأمین نیازهای معنوی خود مانند شخصیت اجتماعی و آبرو، حاضر به پرداخت مبالغ کلانی هستند، سیستمهای تبلیغاتی جهانی با توجه به این نیاز افراد به پرستیژ اجتماعی، سعی در ایجاد هویت جدید از طریق تکثر مصرف دارند. در جامعه ای که هویت فرد براساس میزان مصرف اوست، نگرش اعضا بر پایه شعار مصرف میکنم، پس هستم شکل میگیرد.
به گفته دکتر ساعی، برای اولین بار روزنامه ای فرانسوی در سال 1836، با هدف جذب درآمد از طریق تبلیغ کالاهای شرکتی، آگهیهای بازرگانی را آغاز کرد و توانست قسمت اعظمی از هزینههای روزنامه را ازین طریق برآورده سازد
این دیدگاه باعث میشود افراد در شرایط غیرضروری و تنها به دلیل کسب اعتبار کاذبی که از طریق تبلیغات بر اذهان عمومی حاکم شده است، مصرف خود را افزایش بدهند. این امر همچنین باعث ایجاد فضای ناسالم اجتماعی شده است و مردم برای تأمین شخصیت اجتماعی ساختگی جامعه مصرف گرا به دنبال کسب درآمد بیشتر هستند و در این راه دست به هر کاری میزنند که این خود باعث افزایش بزههای اجتماعی میشود.
کیانا نیکفام
بخش ارتباطات تبیان