امام خمینى قدسسره:
توبه در فصل جوانىامام صادق علیهالسلام از پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند که فرمودند: من تاب قبل موته بسنة قبل اللّه توبته. ثمّ قال: إنّ السنة لکثیرة، من تاب قبل موته بشهر قبل اللّه توبته. ثمّ قال: إنّ الشهر لکثیر من تاب قبل موته بجمعة قبل اللّه توبته. ثمّ قال: إنّ الجمعة لکثیر من تاب قبل موته بیوم قبل اللّه توبته. ثمّ قال: إنّ یوماً لکثیر من تاب قبل أن یعاین قبل اللّه توبته.
هر کس یکسال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را مىپذیرد؛ سپس فرمودند: یک سال زیاد است، هر کس یک ماه پیش از مرگش توبه کند، خدا توبه او را مىپذیرد؛ سپس فرمودند: یک ماه زیاد است، هر کس یک جمعه (یک هفته) پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را مىپذیرد؛ سپس فرمودند: یک جمعه (هفته) زیاد است، هر کس یک روز پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را مىپذیرد؛ سپس فرمودند: یک روز زیاد است، هر کس پیش از مشاهده مرگ توبه کند، خداوند توبه او را مىپذیرد. اصول کافى، 2/44.
اگر در حدیث دیدى یا شنیدى که حقتعالى بر این امت تفضل فرموده و توبه آنها را تا قبل از وقت معاینه آثار مرگ یا خود آن قبول مىفرماید، صحیح است، ولى هیهات که در آن وقت، توبه از انسان متمشّى شود. مگر توبه لفظ است؟! قیام به امر توبه زحمت دارد، برگشت و عزم بر برگشت نکردن ریاضات علمیه و عملیه لازم دارد، و الا خود بهخود نادر اتفاق مىافتد که انسان در فکر توبه بیفتد یا موفق به آن شود، یا اگر شد بتواند به شرایط صحت و قبول آن، یا به شرایط کمال آن، قیام کند. چه بسا باشد که قبل از فکر توبه یا عملى کردن آن، اجل مهلت ندهد، و انسان را با بار معاصى سنگین و ظلمت بىپایان گناهان از این نشئه منتقل نماید. آن وقت خدا مىداند که به چه گرفتارىها و بدبختىها دچار مىشود. جبران معاصى در آن عالم، فرضاً که اهل نجات و عاقبت امرش، سعادتباشد کارسهلى نیست. فشارها و زحمتها و سوختنهایى در دنبال است تا انسان لایق شفاعت شود و مورد رحمت ارحمالراحمین گردد. پس اى عزیز، هر چه زودتر دامن [همت] به کمر بزن و عزم را محکم و اراده را قوى کن، و از گناهان، تا در سن جوانى هستى یا در حیات دنیایى مىباشى، توبه کن، و مگذار فرصت خداداد از دستت برود، و به تسویلات شیطانى و مکاید نفس اماره اعتنا مکن. و نیز به یک نکته مهمه باید توجه داشت، و آن این است که شخص تائب پس از توبه نیز، آن صفاى باطنى روحانى و نور خالص فطرى برایش باقى نمىماند. چنانچه صفحه کاغذى را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلاى اوّلى برنمىگردد، یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اولى مشکل است عود کند، خیلى فرق است میان دوستى که در تمام مدت عمر با صفا و خلوص با انسان رفتار کند، یا دوستى که خیانت کند و پس از آن عذر تقصیر طلب نماید. علاوه بر آن که کم کسى است که بتواند درست قیام به وظایف توبه بنماید. پس، انسان باید حتىالامکان داخل در معاصى و نافرمانى نشود که اصلاح نفس پس از افساد از امور مشکله است. و اگر خداى نخواسته گرفتارى پیدا کرد، هرچه زودتر درصدد علاج برآید که هم فساد کم را زود مىشود اصلاح کرد، و هم کیفیت اصلاح بهتر مىشود.
بدان که اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیدارى است، و باید دانست که از موانع بزرگ این تیقظ و بیدارى، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان مىمیراند، آن است که انسان گمان کند وقت براى سیر وسیع است، اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا مىکند، و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر مىکند. و این حال طول امل و درازى رجا و ظن بقا و امید حیات و رجاء سعه وقت انسان را از اصل مقصد، که آخرت است، و لزوم سیر به سوى او و لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز مىدارد، و انسان بهکلى آخرت را فراموش مىکند و مقصد از یاد انسان مىرود. و خدا نکند که انسان سفر دور و دراز پر خطرى در پیش داشته باشد و وقت او تنگ باشد و عِدّه و عُدّه براى او خیلى لازم باشد، و هیچ نداشته باشد، و با همه وصف از یاد اصل مقصد بیرون رود. و معلوم است اگر این نسیان حاصل شد، هیچ در فکر زاد و توشه برنیاید و لوازم سفر را تهیه نکند، و ناچار وقتى سفر پیش آید، بیچاره شود و در آن سفر افتاده و در بین راه هلاک گردد و راه به جایى نبرد.
پس اى عزیز، بدان که یک سفر پر خطر لازمى در پیش است که عِدّه و عُدّه آن و زاد و راحله آن علم و عمل نافع است، و وقت سفر معلوم نیست چه وقت است، ممکن است وقت خیلى تنگ باشد و فرصت از دست برود. انسان نمىداند چه وقت کوس رحیل مىزنند که باید ناچار کوچ کند. این طول امل که من و تو داریم، که از حبّ نفس و مکاید شیطان و شاهکارهاى آن ملعون است، به طورى ما را از توجه به عالم آخرت باز داشته که در فکر هیچ کار نیفتیم. و اگر مخاطرات سیر و موانع حرکت داشته باشیم، درصدد اصلاح آن به توبه و انابه و رجوع به حق برنیاییم و هیچ درصدد جمع زاد و راحله نباشیم، ناگاه اجل موعود در رسد و ما را بىزاد و راحله و بى تهیه سفر ببرد؛ نه عمل صالحى داریم و نه علم نافعى، و مؤنه آن عالم روى این دو مطلب چرخ مىزند، و ما هیچیک را تهیه نکردیم. اگر عملى هم کرده باشیم، خالص و بى غل و غش نبوده، بلکه با هزاران موانع قبول به جا آوردیم. و اگر علمى تحصیل نمودیم، علم بىحاصل و نتیجه بوده که خود یا لغو و باطل است و یا از موانع بزرگ راه آخرت است. اگر این علم و عمل ما نافع بود، در ما که سالهاى سال است دنبال آن هستیم باید تأثیر واضحى کرده باشد و در اخلاق و اطوار ما تفاوتى حاصل شده باشد، چه شده است که علم و عمل چهل پنجاه ساله ما در قلوب ما اثر ضد بخشیده و دلهاى ما را از سنگ خارا سختتر کرده؟ از نماز که معراج مؤمنان است، ما را چه حاصل شده؟ کو آن خوف و خشیتى که لازم علم است؟ اگر خداى نخواسته با این حال که هستیم ما را کوچ دهند، خسارتهاى بزرگى و حسرتهاى بسیارى در پیش داریم که زایل شدنى نیست. پس، نسیان آخرت از امورى است که اگر ولىّ اللّه اعظم، امیرالمؤمنین، سلاماللّهعلیه، بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که طول امل است، حق است، زیرا که او مىداند این چه سفر پرخطرى است. و انسانى که باید آنى راحتى نداشته باشد و در هر حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقهاى ننشیند، اگر نسیان کرد آن عالم را و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالمى هم هست و چنین سیرى هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و به چه بدبختىهایى گرفتار خواهد شد. خوب است قدرى در حال آن حضرت و حضرت رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم، که اشرف خلیقه و معصوم از خطا و نسیان و لغزش و طغیان هستند، تفکر کنیم و بفهمیم که ما در چه حال هستیم و آنها در چه حال بودند. علم آنها به بزرگى سفر و خطر آن، از آنها راحت را سلب کرده، و جهل ما نسیان در ما ایجاد کرده. حضرت ختمى مرتبت، به قدرى ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهاى مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدس حق جلجلاله آیه نازل شد: طه ما أَنْزلنا علیک القرآن لتشقى. و جناب امیرالمؤمنین علیهالسلام، که حالات و عبادات و خوفش از حق تعالى معلوم است. پس، بدان که سفر خیلى پرخطر است، و این نسیان و فراموشى که در ماست، از مکاید نفس و شیطان است، و این امیدها و آمال طولانى و دراز از دامهاى بزرگ ابلیس و از مکاید نفس است. پس، از این خواب برخیز و تیقظ و تنبه پیدا کن. بدان که مسافرى و داراى مقصدى. مقصد تو عالم دیگر است و تو را از این عالم خواهى نخواهى مىبرند. اگر تهیه سفر و زاد و راحله آن را دیدى، در این سفر درمانده نشوى و در این سیر بیچاره نشوى، و الا فقیر و بیچاره و بینوا گردى، و خواهى رفت به سوى شقاوتى که سعادت ندارد، ذلتى که عزت ندارد، فقرى که غنا دنبالش نیست، عذابى که راحت ندارد و... .
منبع: شرح چهل حدیث
تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه