بررسى روایات فطرس ملک
(ماجرای فطرس و شبهات آن – 3)
در قسمت قبل به یک اشکال از سه اشکال مطرح شده در ماجرای فطرسِ ملک پاسخ دادیم؛ در این قسمت، دو اشکال دیگر را مطرح و مورد بررسی قرار میدهیم.
اشکال
روایات فطرس از نظر سندی قابل قبول نبوده و از اعتبار لازم برخوردار نیستند.
پاسخ: روایاتی که به داستان فطرس اشاره دارند دو دستهاند:
دسته اوّل. روایاتى هستند كه به ذكر تفصیلى قضیّه میپردازند؛ مانند روایاتی که در این منابع آمده است: السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج3، ص 580 و امالی صدوق(ره) مجلس28، ح8 و دلائل الامامة، ص 79 و رجالالكشی، ص 58 و المناقب لآل ابی طالب، ج4، ص7
دسته دوم. روایاتی هستند که اصل قضیه را مسلّم شمرده و تنها اشارهای به آن میکنند؛ مانند روایاتی که در این منابع آمده است: المزار الكبیر،ص397 و مختصر بصائر الدرجات، ص34 و الأعمال، ج3، ص303 و بحار الأنوار، ج101، ص347، ح1 و كامل الزیارات، ص140، ح165
به عنوان مثال مرحوم ابن مشهدی در کتاب المزاز الکبیر خود، دعایی را برای روز سوم شعبان نقل می کند که در آن دعا این فراز آمده است: « اللهم و هب لنا فی هذا الیوم خیر موهبة، وانجح لنا فیه كل طلبة، كما وهبت الحسین لمحمد جده، و عاذ فطرس بمهده، فنحن عائذون بقبره من بعده، نشهد تربته، وننتظر اوبته، امین رب العالمین»؛ یعنی همانگونه که فطرس به گهواره حضرت حسین علیهالسلام، پناهنده شد ما نیز پس از شهادتش به قبر نورانیش پناه میبریم.
اعتبار حدیث السرائر
حدیث اوّل را ابن ادریس حلّى از جامع بزنطى نقل نموده است. بزنطى هم راوی بزرگی است که هم از اصحاب اجماع است و هم از مشایخ ثقات؛ یعنى از جمله راویانی است كه روایت مرسل یا مسندى جز از ثقات نقل نمیکنند. بنا بر این دو مبناى رجالىِ مورد پذیرشِ مشهور، متن روایتْ مصحَّح و معتبر خواهد بود؛ آنقدر معتبر که اگر در این روایت حکم فقهی ای وجود داشت، فقها بر طبق آن فتوا میدادند.
اگر این جریان یک مسأله فقهی بود که در آن خبر واحد معتبر است به همین روایات استناد کرده و بر اساس آنها عمل میکردیم؛ اما این مسأله یک مسأله غیر فقهی و غیر تعبدی است و اهل علم معترفند که در چنین مسائلی تنها دلیلِ یقین آور است که میتواند مشکل را حل کند
نکته دیگر اینكه با عنایت به صحّت طرق شیخ الطائفه در الفهرست به كتاب جامع بزنطى و با توجّه به این كه ابن ادریس در طرقِ اجازات عدّه اى از عالمانى قرار دارد كه به طرق و اسانید و كتب و روایات شیخ از جمله به كتاب الفهرست او طریق معتبر دارند، بنابراین نقل ابن ادریس از جامع بزنطى مرسل محسوب نمیشود، بلكه وجود طریق صحیح به این كتاب براى ابن ادریس نیز احراز میگردد.(1)
اعتبار روایت المزار الکبیر
این كتاب با گواهى مصنّف كتاب، نسبت به اعتبار روایات و وثاقت راویان خود، از مصادر توثیق عامّ محسوب میشود. علاوه بر این تعبیر: «خرج الى القاسم بن العلاء الهمدانی وكیل أبی محمّد علیهالسلام» حاكى از آن است كه خروج این دعا از ناحیه امام عسكرى علیهالسلام به دست یكى از وكلاى آن حضرت امرى محرز براى مصنّف بوده است. اگر هم كسى این مبناى رجالى را نپذیرد، با توجّه به استفاضه معنوى دسته اوّل كه موجب وثوق به صدور آن میشود و نیز بر مبناى حجّیت استفاضه خبر، روایت مزبور در عرصههای كاربردى معتبر خواهد بود.(2)
آخرین اشکال در روایات فطرس
این روایات در نهایت، خبر واحدی بیش نیستند و چون خبر واحد مفید ظن و گمان است بنابراین در عرصه علم و یقین اعتباری نداشته و نمیتوان به آنها تکیه کرد.
در توضیح این اشکال مهم باید گفت که حرف معترضین این است: اصل جریان فطرس یک مسأله علمی غیر تعبدی است و در چنین مسائلی، محقق به دنبال دلیلی میگردد که برای او اطمینان و یقین قلبی ایجاد کند در حالی که این روایات بر فرض صحتشان خبر واحدیاند که مفید ظن و گمان اند بنابراین چون نمیتوانند ما را به آن باور و یقین قلبی برسانند ما هم نمیتوانیم به آنها اعتماد کنیم؛ در نتیجه این روایات برای اثبات اصل جریان قدرت کافی را نداشته و از نظر علم آوری ارزشی نخواهند داشت.
بله؛ اگر این جریان یک مسأله فقهی بود که در آن خبر واحد معتبر است به همین روایات استناد کرده و بر اساس آنها عمل میکردیم؛ اما این مسأله یک مسأله غیر فقهی و غیر تعبدی است و اهل علم معترفند که در چنین مسائلی تنها دلیلِ یقین آور است که میتواند مشکل را حل کند.
پاسخ به این اشکال
همانگونه که در بخش بررسی سندی بیان کردیم روایات مربوط به فطرس خبر واحد نبوده و دارای استفاضه معنوی میباشند. هر چند روایات مستفیضه در قدرت علم آوری در حد و اندازه روایات متواتر نیستند؛ و لکن تعدادشان به حدی رسیده است که محتوای خود را از آن ظن و گمان نجات دهند و پژوهشگر را به یک اطمینان نسبی برسانند.
دو کارکرد برای روایات مربوط به فطرس
کارکرد اول: اثبات ماجرایی که در آن فرشتهای از ملائکه الهی مورد عنایت قرار گرفته و به برکت امام حسین علیهالسلام توبهاش پذیرفته میشود و نقصش برطرف میگردد.
انصاف همان است که نقل کردیم یعنی از این روایات نمیتوان به آن قطع و یقین لازم در مسائل علمی دست پیدا کرد و مطمئن شد که چنین واقعهای رخ داده است.
کارکرد دوم: برشمردن فضیلتی برای امام حسین علیهالسلام و اسناد گزارهای به آن حضرت.
چون جواز یا عدم جواز چنین کاری مربوط به علم فقه است و در علم فقه خبر واحدی که سند معتبر داشته باشد مقبول است و مورد اعتماد بنابراین روایات مربوط به فطرس که از چنین ویژگی برخوردارند میتوانند به فقیه کمک کنند تا فتوا به جواز این کار را صادر کند.
یعنی با استناد به این روایات جایز باشد که این خبر و این فضیلت را به امام حسین علیهالسلام و آن سخنان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت دهیم.
پی نوشت ها:
(1) براى تحقیق بیشتر ر.ك: اصول علم الرجال، مسلم داورى
(2) ر.ک به: پژوهشی در روایات فُطرس ملَك، احسانی فر، محمد، مجله علوم حدیث ش 34
امید پیشگر
بخش عترت و سیره تبیان