بدبختی و فلاکت برای اهل قلم!
14 تیرماه؛ روز قلم
نگاه آذریزدی، فصیح، یونسی، ابراهیم حسنبیگی و محمدعلی گودینی به جایگاه اهل قلم
مهدی آذریزدی ـ نویسندهی فقید «قصههای خوب برای بچههای خوب» ـ گله داشت و میگفت: من جایگاه بدبختی و فلاکت را برای اهل قلم میبینم. جایگاه قلم کجا بود؟!
چهاردهم تیرماه چند سالی است که در تقویم رسمی کشورمان به نام روز قلم نامگذاری شده است.
به همین مناسبت، مروری داریم بر دیدگاههای مهدی آذریزدی و اسماعیل فصیح؛ نویسندگانی که از میان ما رفتهاند، و همچنین ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجمی که مدتی است درگیر بیماری و آلزایمر است و دیگر توان کار کردن ندارد و نویسندگان دیگری چون ابراهیم حسن بیگی و محمدعلی گودینی.
مهدی آذریزدی ـ نویسندهی فقید «قصههای خوب برای بچههای خوب» ـ گله داشت و میگفت: من جایگاه بدبختی و فلاکت را برای اهل قلم میبینم. جایگاه قلم کجا بود؟! این همه روزنامهنویس و نویسندهی گرفتار داریم؛ درحالیکه همه راحت دارند زندگی میکنند. اما اهل قلم انگار در همهجای دنیا بدبختاند!
اسماعیل فصیح داستاننویس فقید ـ هم با تأکید بر اینکه هر کسی نمیتواند قلم به دست بگیرد، میگفت: در وهلهی اول، نوشتن، استعداد و نبوغ درونی میخواهد. هرکسی نمیتواند تصمیم بگیرد که بلند شود و شروع به نوشتن کند. باید چیزهایی در درون انسان از کودکی، جوانی و تماس با اجتماع وجود داشته باشد و به مرحلهای برسد که دیگر نتواند آنرا در خود نگه دارد و بر روی کاغذ پیاده کند. البته آن هم مسلما آموزش میخواهد. کسانی که آموزش این کار را میبینند، چه در دانشگاههای ایران و چه در خارج از کشور، عمل و کارشان قابل قبول و ماندگارتر است.
او عنوان کرده بود: معتقدم نویسندگان تا اندازهای رسالت قلم را انجام میدهند. آنها دردهایی داشتهاند که باید آنها را به نحوی پیاده میکردند و حالا این کار ممکن است در قالب شعر و یا در قالب داستان اتفاق بیافتد و به روی کاغذ بیاید. اما این هم هست که نمیتوانند هرچه را که خواستند، بنویسند.
نویسندگان تا اندازهای رسالت قلم را انجام میدهند. آنها دردهایی داشتهاند که باید آنها را به نحوی پیاده میکردند و حالا این کار ممکن است در قالب شعر و یا در قالب داستان اتفاق بیافتد و به روی کاغذ بیاید.
فصیح همچنین گفته بود: بعد از چاپ اول «زمستان 62»، برای نوبتهای بعدی تز آنرا نپسندیدند و تا 10 سال توقیف بود؛ اما امیدوارم من به عنوان نویسنده رسالتم را به انجام رسانده باشم. نویسندگان دیگری را هم سراغ دارم، که نام نمیبرم؛ اما میدانم درد اجتماع را میگویند و مینویسند و اصل کار هم همینطور باید باشد.
ابراهیم یونسی هم در اظهار نظری با بیان اینکه به نظرش نویسنده اینجا خیلی مظلوم واقع شده است، گفته بود: نمیدانم چرا اینطور شده است؟ کتاب که میفرستیم، اول معطل میکنند و بعد از چند سال میگویند موافق نیستند. من نویسنده جایگاهی ندارم. دیگران هم که البته به آنها حرمت میگذارم، میدانم جایگاه ندارند. میدانم نویسندگان کار میکنند و مملکتشان را دوست دارند. دوست دارند چراغ راه باشند و به فرهنگ جامعه کمک کنند.
این مترجم افزوده بود: نقشی که گفتهاند نویسنده اینگونه است و آنگونه، بهجای خود؛ ولی من در اینجا نقشی برای خودم نمیبینم. نویسنده پاک است و بسیار بامسؤولیت. کسی که بیاید قلم به دست بگیرد و هدایت جامعه را برعهده بگیرد، میداند که کارش شوخیبردار نیست. اینها که از بربریت رسیدهاند، مدیون فردوسیها و سعدیها هستند و مدیون این همه شاعری که ما داریم، حتی درجه سههامان با بهترین بزرگان اروپایی همپایگی دارند.
ابراهیم حسنبیگی: ارزش و اهمیت قلم زمانی مصداقش به دست میآید و حرمتش شناخته میشود که ما به صاحب این قلم فکر کنیم. به کسی یا کسانی که قلم در دستان آنها است. زیرا تفکر و اندیشه در دستان آنها است.
حسنبیگی اظهار داشت: انسانها چه آنهایی که فیلسوفند و چه آنهایی که در حوزههای غیر علوم انسانی قلم میزنند، در کنار کسانی که در حوزه علوم انسانی هستند و تفکرات فرهنگی و معنوی را دنبال میکنند، بدون در نظر گرفتن نژاد و ملیت و حتی دین، همین که اهل قلم هستند، ارزشمندند. شاید به همین علت است که خداوند وقتی به قلم قسم میخورد، میگوید سوگند به قلم، به آن چه که مینویسد. و خداوند بعدش نمیگوید که آنچه که مینویسد یعنی چه. یعنی اهالی قلم را از هم تفکیک نمیکند. هرچند مفسرین میگویند هر آنچه را که خوب است مینویسد.
این نویسنده گفت: اصولا قلم به دستان، آدمهای اندیشمند و خوبی هستند. قاتلین و دزدان کمتر داستان مینویسند و جنایتکاران کمتر شعر میگویند. ممکن است که بعضی از اندیشمندان راه را اشتباه بروند، اما آدمهای بدی نیستند و این افراد همیشه استثنا بودهاند. من قداست قلم را عام میدانم.
ارزش و اهمیت قلم زمانی مصداقش به دست میآید و حرمتش شناخته میشود که ما به صاحب این قلم فکر کنیم. به کسی یا کسانی که قلم در دستان آنها است. زیرا تفکر و اندیشه در دستان آنها است.
خالق کتاب «سالهای بنفش» با بیان اینکه در یک نظام فرهنگی باید برای همه قلمهایی که وجود دارد، احترام گذاشت، یادآور شد: بزرگترین بیتوجهی به اهل قلم این است که محدودیتهای حوزههایی مثل سیاست و اقتصاد را نباید وارد عرصه فرهنگ کرد. این محدودیتها باعث میشود که بسیاری از خلاقیتها ظهور پیدا نکنند.
حسنبیگی با اشاره به اینکه یکی از آفتها و مشکلاتی که اهالی قلم دارند این است که نویسندگی در کشور ما حرفهای نیست، گفت: تا وقتی که نویسندگی شغل نباشد، وضعیت اهل قلم بهتر نخواهد شد. نویسنده اکنون در ایران کار دیگری غیر از نویسندگی میکند تا بتواند معیشت خود را تامین کند. او بیشترین زمان خود را صرف کارهای غیر مربوط با نویسندگی میکند و اگر وقت کند در زمانهای اندکی که باقی میماند به کار نویسندگی میپردازد.
محمد علی گودینی تصریح کرد : در حوزه فرهنگ و قلم ، اگر بخواهیم واقع گرایانه تر نگاه کنیم ، خود ما اهل قلم و نویسندگان مقصر هستیم ، چرا که خودمان را جدی نگرفته ایم.
گودینی خاطرنشان ساخت : بعد از انقلاب ، عده ای از نویسندگان ، با تصاحب عرصه ها و جایگاه های مختلف ، بقیه اهل قلم را نادیده گرفتند و با تمام نیرو ، فقط به طرح خودشان پرداختند ، در این فاصله هر مجموعه و کانونی که به وجود آمد ، به خودی خود جناحی و باندی شد و اجازه رشد و نمو را از سایرین سلب کرد ، اگر این اتفاق نمی افتاد ، ما امروز با تشکل ها و انجمن های مقتدری مواجه بودیم که علاوه بر حمایت مادی و صنفی از اهل فرهنگ ، ساماندهی این حوزه را نیز بر عهده می گرفتند.
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران، خبرگزاری فارس، خبرگزاری مهر