تبیان، دستیار زندگی
یک فرمول مهم در طلبگی دارایی ظاهری طلبه و مخارج آشكار او باید تابع مقررات كلی پیش‏گفته باشد؛ مثلاً طلبه با دارایی و هزینه‏های خود نباید متهم به بدی و دنیاطلبی یا مبتلا به بی‏انصافی شود، و یا آه حسرت دیگران را برآورد. طلبه حتی اگر توان مالی فوق‏العاد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

يک فرمول مهم در طلبگی

طلبگی

دارایی ظاهری طلبه و مخارج آشكار او باید تابع مقررات كلی پیش‏گفته باشد؛ مثلاً طلبه با دارایی و هزینه‏های خود نباید متهم به بدی و دنیاطلبی یا مبتلا به بی‏انصافی شود، و یا آه حسرت دیگران را برآورد. طلبه حتی اگر توان مالی فوق‏العاده دارد، در نوع مخارج زندگی نباید از سطح متوسط مردم بالاتر باشد، بلكه شایسته است كه اندكی پایین‏تر از این سطح قرار گیرد. تظاهر به هر عملی كه با این فرمول هم‏آهنگ نباشد، با شأن حوزوی او سازگار نیست:

باید توجه كنید كه همه متوجه شما هستند؛ لذا زی اهل علم خودتان را حفظ كنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی كنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگی‏شان از سطح معمولی مردم پایین‏تر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی كنید زندگی‏تان از زی آخوندی تغییر نكند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید، بدانید كه دیر یا زود مطرود می‏شوید؛ برای این‏كه مردم می‏گویند ببینید آن وقت نداشتند كه مثل مردم زندگی می‏كردند، امروز كه دارند و دست‏شان می‏رسد از مردم فاصله گرفتند. باید وضع مثل سابق باشد، باید طوری زندگی كنیم كه نگویند طاغوتی هستیم. [1]

اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید، بدانید كه دیر یا زود مطرود می‏شوید؛ برای این‏كه مردم می‏گویند ببینید آن وقت نداشتند كه مثل مردم زندگی می‏كردند، امروز كه دارند و دست‏شان می‏رسد از مردم فاصله گرفتند

طلبه باید در میزان هزینه‏ها و دارایی مشهود خود مراعات متوسط مردم را بكند و فاصله فاحشی از توده جامعه نداشته باشد. سطح زندگی طلبه نه از سطح متوسط مردم به اندازه‏ای بالاتر رود كه در چشم آنان از ثروتمندان و اشراف تلقی شود و نه در صورت امكان چنان پایین‏تر باشد كه نگاه ترحم‏آمیز دیگران را برانگیزد.

قاعده‏ای كه ذكر شد (قرار گرفتن در سطح متوسط مردم و پرهیز از بالا رفتن یا پایین آمدن فاحش از این سطح) حداكثر و حداقل مناسبات رفتاری طلبه را مشخص می‏كند. فضای میان این حداقل و آن حداكثر، طیف گسترده‏ای است كه طلبه اجازه دارد در هر نقطه آن قرار گیرد. به بیان دیگر، این قاعده، مصادیق فراوان دارد و با الگوهای رفتاری متنوّعی می‏توان این قاعده را رعایت كرد. گرچه پیشنهاد می‏شود به جهت ملاحظه بیشتر، طلبه كمی پایین‏تر از متوسط مردم قرار گیرد.

اسباب زندگی مردم سه گونه است: گونه اول، اسبابی كه نوع مردم به صورت متعارف از آنها استفاده می‏كنند، مثل یخچال، فرش، كمد و ظروف معمولی. استفاده از این وسایل قطعاً برای طلبه مجاز است.

نوع دوم، اسبابی كه یقیناً به طبقه ثروتمند و مرفّه جامعه اختصاص دارد، مثل ماشین سواری اشرافی یا گوشی موبایل بسیار گران‏قیمت، لوازم لوكس و تجملی مانند مبل استیل و چلچراغ بلورین، آكواریوم، تزئینات مخصوص مانند پرده‏های ویژه، كالاهای ویترینی، تابلوهای تجملی و مصالح گران‏قیمت ساختمانی. استفاده از اینها نیز قطعاً برای طلبه ناروا است.

دسته سوم، مصادیق مشكوكی است كه به روشنی معلوم نیست جزو گروه اول یا دوم هستند. تعیین تكلیف نهایی این مصادیق نیاز به روابط اجتماعی گسترده و كشف نوع نگاه مردم دارد و خالی از دشواری نیست؛ ولی استفاده از آنها جز در شرایط خاص و نیاز ضروری توصیه نمی‏شود. در هر حال تركیب نهایی حاصل از دارایی‏های متنوع طلبه و نوع زندگی او نباید از محدوده آن دو حدّ تجاوز كند.

منزل مسكونی طلبه، اتومبیل سواری او، لباس، خوراك، هزینه مسافرت و پذیرایی‏اش از میهمان، همه باید با معیار توده جامعه تنظیم شود و بهره گرفتن از اسباب رفاهی ویژه ثروتمندان و مترفان برای روحانی مجاز نیست. تهیه یك‏باره مواد غذایی و مصرفی حتی در شرایط خاص ـ مثلاً خرید مقدار زیادی گوشت هر چند در طول زمان مصرف شود یا برای برگزاری یك مجلس میهمانی یا رفع نیاز چند خانواده باشد ـ بازتاب اجتماعی پسندیده‏ای ندارد؛ زیرا مقدور توده متوسط نیست و درد و حسرت آنان را برمی‏انگیزد. در شرایطی كه توده مردم گرفتار تأمین نیازهای اولیه خویش‏اند، مشاهده شادخواری و رفاه‏زدگی طلبه برای آنان بسیار دشوار و آزارنده است.

از سوی دیگر، اگر موقعیت مالی طلبه اجازه دهد نباید در خرج كردن از این سطح بسیار پایین‏تر باشد؛ زیرا متهم به خشك‏دستی یا ریاضت ناروا می‏شود. امام صادق علیه‏السلام فرمود:

بَینا أنا فِی الطّوافِ اذا رَجلٌ یجذِبُ ثَوبی فَالتَفَتُّ فَاذا عُبّاد البَصری قالَ یا جَعفَرَ بن مُحمدٍ! تَلبَسُ مِثلَ هذا الثّوبِ وَ أنتَ فی المَوضِعِ الّذی أنتَ فیه مِن عَلی؟! قالَ قُلتُ وَیلكَ هذا ثَوبٌ قوهی اشتَرَیتُهُ بِدینارٍ و كسرٍ، وَ كانَ عَلی علیه‏السلام فی زمانٍ یستَقیمُ لَهُ ما لَبِس، وَلَو لَبستُ مِثلَ ذلكَ اللباسَّ فی زمانِنا هذا لَقالَ النّاسُ: هذا مُراءٍ مثلُ عبّاد؛ [2]

در حال طواف بودم كه ناگاه كسی لباسم را گرفت. به او نظر كردم دیدم عبّاد بصری است كه می‏گوید: ای جعفر بن محمد! آیا چنین لباسی می‏پوشی، در حالی كه در موضعی قرار گرفته‏ای كه جدّت علی علیه‏السلام در آن بود؟ حضرت فرمود: به او گفتم چه می‏گویی؟! این یك لباس سفید قوهی (ناحیه‏ای اطراف كرمان) است كه به یك دینار و اندی آن را خریده‏ام؛ اما حضرت علی علیه‏السلام در زمانی بود كه برای او سزاوار نبود جز آن بپوشد و اگر من مثل آن لباس را در این زمان بپوشم، مردم می‏گویند: مانند عبّاد ریاكار است.


منابع:

[1]. صحیفه امام، ج 17، ص 452ـ453.

[2]. بحار الانوار، ج 79 ص 315 از مكارم الاخلاق، ص 111.

تهيه و تنظيم:حوزه علمیه تبیان، محمد حسين امين