تبیان، دستیار زندگی
فقیر روی حسینم كه قبله ام عشق است گدای كوی حسینم كه قبله ام عشق است به لطف دوست منم از تبار احبابش محب كوی حسینم كه قبله ام عشق است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حسین كیست كه در هر بلا هوَالتسلیم

امام حسین (ع)

فقیر روی حسینم كه قبله ام عشق است

گدای كوی حسینم كه قبله ام عشق است

به لطف دوست منم از تبار احبابش

محب كوی حسینم كه قبله ام عشق است

به رسم عشق دعا گوی جمع عشاقم

كه راه پوی حسینم كه قبله ام عشق است

چو پرچمی كه نشان از طریقتی دارد

رهی به سوی حسینم كه قبله ام عشق است

سر قنوت نماز هر آنچه می گویم

به گفتگوی حسینم كه قبله ام عشق است

من از سبوی ولایت شراب می نوشم

خراب خوی حسینم كه قبله ام عشق است

مرا پناه به جز كشتی نجاتش نیست

پناه جوی حسیننم كه قبله ام عشق است

حسین كیست كه در هر بلا هوَالتسلیم

همان در صف قالو بلا هوَالتسلیم

من از دیار حبیبم كه مست دلدارم

هزار بار برای حسین جان دارم

من آن غلام سیاهم كه رو سفید شوم

چو سر به خاك قدوم حسین بگذارم

ز جان نثاری عابس گرفته ام الهام

كه در جهاد شجاعانه راه بسپارم

امام حسین (ع)

منم كه فطرس پر سوخته به محضردوست

همیشه وقت سلامش گرفته آمارم

قسم به بوسه احمد به زیر غبغب او

برای بوسه ای از گرد پاش بیمارم

به زلف باد صبا آشیانه می سازم

كه هست حامل انفاس قدسی یارم

دخیل باده ی سقَای تشنه می بندم

چنانچه تشنه ی صهبای آن علمدارم

خوشم كه بر سر خود تاج انَّما دارم

ز ال فاطمه ارباب انبیا دارم

زكوی دوست خوشم هر بلا بگیرم من

دلی دهم جگری مبتلا بگیرم من

هزار سر شوم و روی نیزه بنشینم

پیاله‌ای چو ز جام بلا بگیرم من

به اعتبار چهل سال نوكری اینك

سزاست تذكره ی كربلا بگیرم من

خدا نیاورد آندم كه در همه عمرم

به غیر راه شهیدِ ولا بگیرم من

نه در خوشی بشوم گم نه در بلا ناشكر

پیام لطف زهر ابتلا بگیرم من

پل صراط كه مشكل ترین گذرگاه است

به سادگی ز حبیبم صلا بگیرم من

امام حسین (ع)

چوداد  فاطمه هم وزن موی او نقره

نشسته ام ز قدومش طلا بگیرم من

سئوال رزق خدا هم سلیقه می خواهد

گدا زلقمه از آن عقیقه می خواهد

میان خانه ی زهرا عجب صفایی بود

سرور و شور و شعف ورد آشنایی بود

ز طاق عرش معلَی ستاره می بارید

هبوط نور در آن بیت روشنایی بود

ز آسمان به زمین نه كه از زمین به سما

شعاع تابش خورشید ماجرایی بود

قدوم عرشی سلطان عشق در یثرب

به روی بال ملائك عجب خدایی بود

پای روضه از آنجا گذاشت پیغمبر

كه بوسه زد به گلویش چه روضه هایی بود

به سینه می فشرد مصطفی حسینش را

كه روی سینه ی احمد چه كربلایی بود

چه مایعی زسر انگشت جد خود نوشید!

زرنگ آن می الوان لبش حنایی بود

ولادت پسر فاطمه تماشایی است

شهادت پسر بوتراب غوغایی است

بخش سیره‌ و‌ عترت تبیان


سروده محمود ژولیده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.