تبیان، دستیار زندگی
از جمله امورى كه لازم است همواره مورد توجه خطباى بلیغ و موقع شناس باشد، این است كه شخصیت مستمعین را قولاً و عملاً محترم بشمرند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

يک شرط حياتي در سخنوري

 سخنوری
از جمله امورى كه لازم است همواره مورد توجه خطباى بليغ و موقع شناس باشد، اين است كه شخصيت مستمعين را قولاً و عملاً محترم بشمرند.

بايد طورى سخن بگويد و رفتارشان به گونه‏اى باشد كه شنوندگان از آن برداشت حقارت و پستى نكنند و خويشتن را ناچيز و موهون احساس ننمايند، علاوه بر اين، آرام و متين سخن گفتن، زمينه را براي درک و فهم بهتر مخاطب فراهم مي‌کند.

سخنراني متين، اين مطلب را براي مخاطبين القا کرده که سخنران، بر سخن خود تسلط داشته و با آرامش و به رواني، سخن مي‌گويد.

بعلاوه، سخن درشت، و تند گويي، از آن جهت که سيره جهال و کم خردان است، با جايگاه و شان سخنوري تناسب نداشته و مخالف توقع مخاطبين از يک سخنور پخته و ورزيده است.

براى روشن شدن مطلب، چند مورد از سخنوري نادرست و درشت گويي و عدم احترام به مخاطب به طور نمونه ذكر مى‏شود:

يكى از طرق احترام به شخصيت مستمعين آن است كه خطيب، با نرمى و ملايمت سخن بگويد. از خشونت كلام و لغات تند اجتناب نمايد. زيرا شنوندگان، خشونت گوينده را اهانت به خود تلقى مى‏كنند و حالت مقاومت و عدم تمكين به خود مى‏گيرند و در نتيجه، سخنان خطيب در آنان بى‏اثر يا لااقل كم اثر خواهد بود.

در قرآن شريف آمده است وقتى موسى و هارون از طرف بارى تعالى مأموريت يافتند نزد فرعون بروند و او را به راه حق دعوت نمايند، با وى به نرمى و ملايمت سخن گويند.

اذهبا الى فرعون انه طغى فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى.(1)

شما دو نفر نزد فرعون برويد، كه به طغيان و سركشى گرايش يافته است با وى به نرمى سخن بگوييد، شايد متذكر شود و از عذاب الهى بترسد.

عن مولانا الكاظم (عليه السلام) فى قوله تعالى فقولا له قولا لينا آى كنياه.(2)

حضرت امام موسى كاظم (عليه السلام) در تفسير آيه فرموده: اين كه خداوند به موسى و هارون دستور داد با فرعون به نرمى سخن بگوييد، يعنى او را به كنيه صدا بزنيد. مى‏دانيم اشخاص را به كنيه، در عرب، يا نام فاميل در فارسى‏زبانان، صدا زدن، خود احترام و تكريمى است به شخصيت آنان.

خداوند در قرآن شريف، نرم گويى و نرم خويى رسول گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) را، كه از عوامل جلب قلوب و جذب نفوس بود، به حساب رحمت واسعه خود گذارده و فرموده است:

فبما رحمع من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك.(3)

اى پيامبر، در پرتو رحمت خداوند، با مردم برخورد نرم و ملايم دارى. اگر تندخو و سخت‏دل مى‏بودى، مردم از اطراف پراكنده مى‏شدند.

سخن را به نرمى ادا نمودن، از احترام گوينده به شخصيت شنونده حكايت مى‏كند و اين تكريم و احترام، آن قدر در شنونده اثر مى‏گذارد كه مى‏تواند موضع وى را در مقابل گوينده تغيير دهد و غلظت او را به نرمى مبدل سازد.

فى وصيه على (عليه السلام) لابنه الحسن (عليه السلام) ولن لمن غالظك فانه يوشك ان يلين لك.(4)

از جمله وصاياى على (عليه السلام) به فرزندش، حضرت مجتبى، اين بود كه هر كس با تو، به غلظت و خشونت مواجه مى‏شود، تو با او به نرمى و ملايمت برخورد كن، چه، نرمى تو با وى مى‏تواند به سرعت موضعش را تغيير دهد و او را با تو نرم و ملايم سازد.

مردى به نام اسحاق كندى، كه در زمان خودش فيلسوف عراق بود، به نوشتن كتابى دست زد كه حاوى تناقض‏هاى قرآن باشد. بر اين كار همت گمارد و براى انجام آن تنها در منزل نشست و مشغول نوشتن گرديد.

روزى، يكى از شاگردان او، بر حضرت امام عسگرى (عليه السلام) وارد شد. حضرت به وى فرمود: آيا در بين شما يك مرد رشيد نيست كه استادتان را از كارى كه درباره قرآن شروع كرده، باز دارد؟

عرض كرد: ما از شاگردان او هستيم. چطور ممكن است ما در اين مورد يا ديگر موارد به او اعتراض نماييم.

امام فرمود: آيا حاضرى آن را كه به تو مى‏آموزم، در محضر استادت انجام دهى؟

عرض كرد: بلى.

فرمود: نزد او برو، با وى به لطف و گرمى انس بگير، و در كارى كه مى‏خواهد انجام دهد، يارى‏اش كن و چون مأنوس گشتى، بگو: براى من سوالى پيش آمده است. اجازه مى‏خواهم بگويم و از مثل شما، توقع اين اجازه هست.

سپس بگو: اگر تكلم كننده به اين قرآن نزد شما بيايد و اين سؤال مطرح گردد كه آيا جايز است مراد گوينده قرآن، از گفته‏هاى خودش، غير آن باشد كه شما گمان برده‏ايد و آن را برداشت نموده‏ايد؟ او در پاسخ خواهد گفت: اين احتمال جايزاست. زيرا مردى است كه مى‏فهمد، آن را كه مى‏شنود. وقتى با سخن تو ملزم گرديد، به او بگو: شما از كجا مقصد متكلم قرآن را درك نموده‏اى؟ شايد منظور او غير آن چيزى باشد كه شما گمان برده‏ايد.

فصار الرجل الى الكندى و تلطف الى ان القى اليه هذه المسئله فقال له اعد على فاعاد عليه فتفكر فى نفسه ورأى ذالك يحتمل فى اللغه وسائغا فى النظر.(5)

آن مرد نزد فيلسوف كندى رفت و طبق دستور امام، پس از تلطف و مهر، مطلب را با وى در ميان گذارد. آن قدر اين كلام مؤثر افتاد كه به او گفت: دوباره بگو. دوباره گفت. فيلسوف پس از انديشه و تفكر، ابراز داشت: اين كه گفتى، به اعتبار لغت، محتمل است و از جهت دقت نظر، جايز.

اين احتمال صحيح و اساسى، طبق دستور امام عسگرى (عليه السلام)، به نرمى و ملايمت و با حفظ شخصيت فيلسوف تحصيل كرده القا گرديد. از اين رو، در وى اثر مفيد گذارد و او را در نوشتن كتاب دودل و مردد ساخت. اگر همين مطلب با تندى و خشونت ادا مى‏گرديد، وى را در عقيده خود مقاوم مى‏نمود و به گفته‏هايش پافشارى نشان مى‏داد.

خطباى اسلام بايد همواره دستور امام عسگرى (عليه السلام) را به خاطر داشته باشند و در تبليغ معارف قرآن شريف، با شنوندگان، به نرمى سخن بگويند. چه، نرم‏گويى، از يك طرف، احترام به شخصيت مستمعين است و از طرف ديگر، بهترين راه تأثير و نفوذ معنوى در آنان است.

خطيب، با سخنان نرم و ملايم مى‏تواند به سهولت شنوندگان را به راه حق هدايت كند، حس وظيفه‏شناسى را در نهادشان بيدار سازد، و آنان را در راه انجام تكاليف شرعى، تشويق و ترغيب نمايد.

سخنران دينى بايد آن قدر تمرين نمايد كه نرم گفتن، ملكه نفسانى‏اش گردد و آن چنان به ملايم‏گوئى خو بگيرد كه نتواند به آسانى از آن تخلف نمايد. على (عليه السلام) در اين باره چنين فرموده است:

عود لسانك لين الكلام.(6)

زبانت را عادت ده كه گفتارش هميشه نرم و ملايم باشد.

سخن تا توانى به آزرم گوى          درشتى مكن در سخن نرم گويى


برگرفته از کتاب سخن و سخنوري، محمد تقي فلسفي

- 1سوره 20، آيه‏هاى 43 و 44.

2.   بحار، ج 13، ص 134.

3. سوره آل عمران (3)، آيه 159

4- بحار، ج‏74، ص‏168

5 - بحار، ج 50، ص 311.

6 - فهرست غررالحكم، ص 334

تهیه و تنظیم : حوزه علمیه تبیان،

فرآوري: محمد حسين امين