تبیان، دستیار زندگی
فصل‌های آغازینی که او بر هر یک از هجده کتاب تام جونز نوشته است. از یکسو شیوه رمان نویسی خود او را تشریح می‌کنند، و از سوی دیگر رمان را به راستایی برای اظهار نظرهای ادبی، اخلاقی و اجتماعی بدل می‌کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضیافتِ عمومیِ ‌نویسنده

پیشگفتاری برکتابِ«تام جونز»، یا صورت غذاهای این ضیافت


فصل‌های آغازینی که او بر هر یک از هجده کتاب تام جونز نوشته است. از یکسو شیوه رمان نویسی خود او را تشریح می‌کنند، و از سوی دیگر رمان را به راستایی برای اظهار نظرهای ادبی، اخلاقی و اجتماعی بدل می‌کنند.


ضیافتِ عمومیِ ‌نویسنده

هنری فیلدینگ؛ برگردان: احمد کریمی‌حکاک

نویسنده باید خود را با به جای شخصی بگذارد که مهمانخانه ای عمومی را می‌گرداند، و از هر کس در برابر پولش پذیرایی می‌کند، و نه اینکه خیال کند بزرگی است که می‌خواهد ضیافتی خصوصی راه اندازد و اطعام مساکین کند. در خصوص ضیافت، همه می‌دانند که میزبان هر خوراکی بخواهد تدارک می‌بیند، و اگر هم به مذاق میهمانانش ناگوار، یا کلا «بدمزه و ناسازگار آمد، نباید زبان به بدگویی بگشایند که هیچ، برعکس ادب ایجاب می‌کند که میهمان، برای حفظ ظاهر هم که شده، از هر چه پیش رویش می‌گذارند تحسین و تمجید کند. اما عکس این حالت بر مهمانخانه دار می‌گذرد. کسانی که در برابر آنچه می‌خورند پول می‌دهند، به فرض هم که بسیار خوش‌رو و حتی بی خیال باشند، باز بر اطفای میل خود به خوراک اصرار خواهند ورزید، و اگر همه چیز موافق سلیقه‌شان از آب در نیاید، حق اعتراض، داد و بیداد، و فحش و بد و بیراه را هم برای خود قائلند.».

بنابراین، برای پیش‌گیری از روگردان کردن مهمانان، مهمانخانه داران درستکار و مهمان دوست، چنین مرسوم کرده‌اند که صورتی از اغذیه و اشربه موجود تهیه کنند، تا هر کس بتواند در بدو ورود به مهمانخانه در آن نظر کند، و پس از آشنایی با چیزهایی که در انتظار اوست، یا رحل اقامت افکند و با آنچه برای او تهیه دیده شده است ذائقه خود را صفا دهد، یا آنکه رخت و پخت خود را بردارد و به مهمانخانه دیگری که با مذاق او سازگارتر است برود.

چون ما ابایی نداریم که خوش‌سلیقگی یا عقل سلیم را از هر کسی که بتواند این خصلت‌ها را در اختیارمان گذارد وام بستانیم، بر آن شدیم تا نکته ای را از این سوروسات چیان درستکار بیاموزیم، و نه تنها در آغاز کتاب صورت کامل اغذیه و اشربه ضیافت خود را اعلام می‌کنیم، بلکه جزییات هر یک از خوراک‌هایی را که برای پذیرایی از خواننده در این فصل و دیگر فصل‌ها تهیه دیده‌ایم در همین جا، شرح می‌دهیم.

پس بدانید خوراکی که در این ضیافت برای شما پخته‌ایم چیزی نیست جز «سرشت انسان»؛ و من از این هم هراسی ندارم که خواننده خوش سلیقه من، هر چه هم ذائقه تنوع طلبی داشته باشد، یکه بخورد، خرده بگیرد، یا زبان به اعتراض بگشاید که چرا من فقط یک خوراک نام می‌برم. جناب شهردار بریستول، که در علم خوردن استاد است، پس از کسب تجارب گران‌بها می‌داند که از لاک پشت، غیر از کله و پاچه مطبوعش، بسیاری خوراک‌های دیگر نیز به دست می‌آید، و خواننده دانشمند هم غافل از این نکته نیست که در «سرشت انسان»، اگر چه در اینجا در یک عبارت کلی بیان شده است، گونه گونی شگرفی نهفته است، چندان که برای یک آشپز در هم آمیختن و پختن چندین نوع از انواع خوراک‌های گوشتی و گیاهی جهان بسیار آسان‌تر از آنست که نویسنده ای بتواند چنین مضمون وسیعی را بپروراند.

پس بدانید خوراکی که در این ضیافت برای شما پخته‌ایم چیزی نیست جز «سرشت انسان»؛ و من از این هم هراسی ندارم که خواننده خوش سلیقه من، هر چه هم ذائقه تنوع طلبی داشته باشد، یکه بخورد، خرده بگیرد، یا زبان به اعتراض بگشاید که چرا من فقط یک خوراک نام می‌برم.

شاید ظریفانی نکته سنج تر زبان به اعتراض بگشایند که این خوراک بیش از حد پیش پا افتاده و عامیانه است، چرا که مگر مضمون این همه افسانه های عاشقانه و داستان‌ها، و نمایشنامه‌ها و اشعاری که در قفسه های کتابخانه‌ها باد کرده است جز این است. اما حضرت شکم پرست هم اگر می‌خواست، به صرف این که در هر پس کوچه پرتی غذایی یافت می‌شود که نامش با نام غذاهای بسیار لذیذ یکی است، در برابر خوشمزه‌ترین خوراک‌ها رو ترش کند، بسیاری از غذاهای لذیذ را نخورده می‌گذاشت و می‌گذشت. واقع امر اینست که دست یابی به سرشت حقیقی در نوشته های نویسندگان به همان اندازه دشوار است که یافتن قورمه لخم «بایون» یا سوسیس «بولون» در مغازه‌ها.

اما همه این‌ها – اگر بخواهیم همین استعاره را دنبال کنیم - به دست‌پخت نویسنده بستگی پیدا می‌کند، چرا که به گفته جناب «پوپ» :

قریحه، سرشت است در تشریفی برازنده

آنچه بارها اندیشیده‌اند، و هرگز چنین نیک نگفته‌اند

همان حیوانی که این افتخار نصیبش می‌گردد تا قطعه یی از گوشتش بر سر میز غذای اشراف شهر تناول گردد، شاید در جای دیگری نکبت به او روی آورد، و برخی اندام‌هایش در پست‌ترین دکه های شهر، به اصطلاح، به نیش کشیده شود. پس تفاوت میان خوراک اعیان و عوام در چیست چون هر دو از یک گاومیش یا گوساله اغذیه می‌کنند، مگر در فلفل و نمک زدن، ادویه پاشیدن، چاشنی دادن، و طبخ آن؛ و چنین است که یکی کاهل‌ترین ذائقه ها را بر می‌انگیزاند و دیگری تیزترین و تندترین اشتهاها را کور می‌کند.

به همین قرار، زیبایی سرگرمی ذهنی چندان در مضمون نیست، که در استادی نویسنده در پروراندن آن مضمون. پس خواننده چقدر خوشحال خواهد بود اگر بداند که ما، در کاری که در اینجا آغاز می‌کنیم، یکی از والاترین قوانین بهترین آشپزی را که عصر حاضر، یا شاید عصر امپراتور «هلیوگابالوس» نیز، در دامان خود پرورش داده است، به گوش جان پذیرفته‌ایم. این بزرگمرد، چنانکه تمامی شیفتگان شکم نیک می‌دانند، در ابتدا با چیدن خوراکی‌های ساده در برابر میهمانان گرسنه آغاز می‌کند، و سپس به تدریج، همچنان که ظاهراً «گنجایش شکم کم و کم‌تر می‌شود، تا اوج دستکار ادویه و چاشنی فراز می‌رود. به همین روال، ما هم در آغاز سرشت انسان را به همان سادگی و بی‌پیرایگی که در روستا یافت می‌شود در برابر ذائقه خواننده قرار می‌دهیم، و سپس آن‌را با تمامی چاشنی اعلای فرانسوی و ایتالیایی تصنع و تزویری که در حول و حوش دربارها و شهرها می‌توان یافت تند و تیز می‌کنیم و درمی‌آمیزیم. بدین ترتیب، تردیدی نداریم که خواننده ما بر سر ذوق خواهد آمد تا همچنان به خواندن سرگذشت» تام جونز ادامه دهد، چنانکه معروف است آن بزرگوار که هم اکنون از او نام بردیم، بعضی اشخاص خود را به خوردن مدام وامی‌داشته است.

با توجه به این قرار و مدار کسانی را که صورت غذای ما را می‌پسندند، بیش از این گرسنه نگه نمی‌داریم و بدون معطلی نخستین بخش از این سرگذشت را برای سرگرمی پیش رویشان می‌گذاریم.

پیشگفتاری بر این اثر:

فیلدینگ، گذشته از آنکه داستان پردازی زبردست است، نخستین منتقد انگلیسی است که آگاهانه درباره داستان نویسی سخن گفته است. فصل‌های آغازینی که او بر هر یک از هجده کتاب تام جونز نوشته است. از یکسو شیوه رمان نویسی خود او را تشریح می‌کنند، و از سوی دیگر رمان را به راستایی برای اظهار نظرهای ادبی، اخلاقی و اجتماعی بدل می‌کنند و در نهایت آن‌را به گرایشی عام پیوند می‌دهند که نویسنده رعایت آن‌را بخشی از نقش اجتماعی رمان نویس می‌داند. زمینه های نظری ویژه ای که نویسنده، به طنز و شوخی یا به جد، در این فصل‌ها پیش می‌کشد، با ساختار داستان خود او نیز پیوندی درونی دارد که البته بر خواننده داستان شناس پوشیده نخواهد ماند.

سر والتر اسکات گفته: «تام جونز حقیقت و سرشت واقعی انسان را می‌شناساند.» و به حق هم چنین است. تام جونز داستانی است که ساده و روستایی آغاز می‌شود و با خردمندی و پختگی قهرمان اصلی‌اش، همان کودک سر راهی، به انجام می‌رسد و نویسنده آن زبان نوشتاری انگلیسی را هم‌سنگِ زبان فرهیختگان زمانش، لاتین، بالا می‌کشد.

این رمان تجربی است و سطوح مختلف آدم پردازی و «ارتباط خواننده و اثر و مؤلف» در آن تکوین پیدا می‌کند. صحنه‌های خنده‌دار میان‌پرده آن برای تغییر ذائقه خواننده‌ای است که همیشه گرفتار خواندن نثر منشیانه بوده. این کتاب همه چیز، درباره شکل و محتوی رفتار انسانی، را به مخاطب‌های قرن هیجدهمی خود شیرفهم می‌کند، خودِ هنری فیلدینگ این شیوه نوشتن را «قلمروی تازه نوشتن» می‌نامد.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع:کتاب تام جونز( انتشارات نیلوفر)- ص1تا3  ، دیباچه