تبیان، دستیار زندگی
همه حرف ها باید برگردد به قرآن و روایت، این خلاصه عرایض ماست. این فرمایش اساتید ماست. آنها با قرآن و استدلال حرف حق را به ما آموختند، جز این هم كه كتاب دیگرى نداریم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سفره رحمت رحیمیه (2)

علامه حسن زاده آملی

همه حرف ها باید برگردد به قرآن و روایت، این خلاصه عرایض ماست. این فرمایش اساتید ماست. آنها با قرآن و استدلال حرف حق را به ما آموختند، جز این هم كه كتاب دیگرى نداریم.

بسم الله الرحمن الرحیم

در نوشتار پیشین برای برداشتن گامی در جهت معرفت عمیقتر نسبت به قرآن کریم، جملاتی از فیلسوف و عارف معاصر، آیت الله حسن زاده آملی بیان گردید. اینک ادامه آن مطلب:

سفره ای برای همه

علامه حسن زاده آملی می نویسند:

قرآن به نظم طبیعى و سیاق عادى عربى مبین، بدون اعمال اصطلاحات صناعى با اعلام تحدى، به حدى و به نحوى نازل شده است تا هیچ كس در كنار این سفره الهى بى طعمه نماند. (1)

بى نهایت بودن قرآن

در کتب حدیثی بیان شده است که قرآن کریم، ظاهر و باطن و باطنهایی دارد و در برخی روایات تا هفت بطن بیان شده است (2) و حتی بعضی روایات تا هفتاد بطن گفته اند. (3) چنانکه در روایت نبوی صلی الله علیه و آله می خوانیم:

إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُنٍ‏ (4)

استاد حسن زاده آملی:

«آیات قرآن چند تاست؟ یك وقت شما ظاهر قرآن را مى فرمایید كه داراى شش هزار و ششصد و شصت و شش آیه است و یك وقت مى فرماید كه قرآن بطونى دارد و بطونش نیز بطون دارد «الى سبعین بطنا» تا هفتاد بطن، تازه لفظ «سبعین» براى مبالغه و افاده كثریت است كه بنابراین بطون قرآن بى نهایت است.» (5)

ایشان می گویند:

«بنده حدود سى سال پیش صحبتى با یك ریاضیدان داشتم تا اینكه كلام كشید به شكل هندسى قطاع، من از او به خاطر غرض الهى كه در نظر داشته سوال كردم: عزیز من! از این شكل چند حكم هندسى مى توان استفاده كرد؟

گفت: شاید هفت تا ده حكم؟

گفتم: مثلا بیست تا چطور؟

گفت: شاید ممكن باشد.

گفتم: دویست تا و دو هزار تا چطور؟

همین طور به من نگاه مى كرد.

گفتم: دویست هزار چطور؟

خیال مى كرد كه من سر مطایبه و شوخى دارم و به مجاز حرف مى زنم.

بعد به او گفتم: آقا! خواجه نصیر الدین طوسى از این شكل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حكم هندسى استنباط كرد.

پس چه جاى تعجب است قرآن را كه هر حرف آن داراى هفتاد هزار معنا و بیش از آن باشد و همان طور كه خداوند سبحان غیر متناهى است، قرآن هم كه كتاب اوست غیر متناهى است و مانند بحر و دریایى است كه پایان ندارد و انسان مى تواند به هر اندازه اى بخواهد در قرآن غواصى نماید و به درجاتش عروج كند.» (6)

آنجا هم قرائت هست

از امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که:

عَلَیْكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آیَاتِ الْقُرْآنِ فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یُقَالُ لِقَارِئِ الْقُرْآنِ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَكُلَّمَا قَرَأَ آیَةً رَقِیَ دَرَجَة (7)

بر شما باد به خواندن قرآن كه درجات بهشت به شماره آیات آنست و روز قیامت به قارى قرآن گویند بخوان و بالا رو و هر آیه بخواند یك درجه بالا رود. (8‏)

بنا بر این قرائت قرآن، منحصر به این دنیا نیست؛ اما در آخرت چگونه است؟

علامه حسن زاده آملی می فرماید:

«قرائت در هر نشئه صورتی دارد، قرائت این نشئه با این لب و دندان و دهن است، و مطابق عوالم و نشئات، قرائتها تفاوت دارد. شما در بیداری که حرف می زنید طوری است، ودر عالم خواب که با آن بدن برزخی حرف می زنید طور دیگر است. آن دهان کاری به این دهان ندارد؛ آن گویا است و این بسته و خاموش، به قول ملای رومی در دفتر سوم مثنوی در بیان این که تن روح را چون لباسی است و این دست، آستین دست روح است و این موزه، پای روح.» (9)

در روایت دیگری، «حفص» از حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام‏ نقل می کند که:

یَا حَفْصُ مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا وَ شِیعَتِنَا وَ لَمْ یُحْسِنِ الْقُرْآنَ عُلِّمَ فِی قَبْرِهِ لِیَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آیَاتِ الْقُرْآنِ یُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَیَقْرَأُ ثُمَّ یَرْقَى‏ (10)

اى حفص! هر كه از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب نداند در قبر به او یاد دهند، تا خداوند بدان وسیله درجه‏اش را بالا برد؛ زیرا درجات بهشت برابر با آیات قرآن است.

 به او گفته شود: بخوان و بالا رو، پس می خواند و بالا م رود.

حفص می افزاید: من احدى را ندیدم كه بر خود بیمناكتر باشد از حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام و نه امیدوارتر از او دیدم، و قرآن‏ را محزون (و با ناله) می خواند، و هنگامى كه قرآن می خواند گویا با انسانى روبرو سخن گوید. (11)

مباهله درباره قرآن

علما و محققان در طول تاریخ اسلام، کتابه و مقالات متعددی درباره تحریف ناپذیری قرآن و اینکه این قرآن دقیقا همانی است که بر پیامبر نازل شده، نگاشته اند.

استاد حسن زاده آملی می فرماید:

«در قرآن کریم به هیچ وجه و هیچ نحو تحریفی نشده است. این قرآن بین دفّتین که اول آن  فاتحه و آخر آن ناس است. همانی است که بر خاتم صلّی علیه وآله و سلم انزالاً و تنزیلاً وحی شده است، و ترتیب سور و آیات، همه به فرمان حق، سبحانه است و اگر کسی خلاف این حکم را مدعی است. علاوه بر این که رساله ای در ردّ آن نوشته ام و براهین قاطعه آورده ام، با چنان کس به مباهله حاضرم.» (12)

قرآن بالاترین ذکر

حضرت علّامه حسن زاده آملی فرمود:

«ذکر، یکی از نامهای قرآن شریف است: وَ القُرءَانِ ذِی الذِّکرِ (13)، إنَّانَحنُ نَزَّلنَاالذِّکرَوَإِنَّالَهُ لَحَافِظُونَ (14) چه بسا عزیزانی به بنده فرمودند که ذکری به ما بدهید؛عرض کردم: «مگر خود قرآن ذکر نیست؟»

ما در این درس و بحث، داریم با اصطلاحات و مفاهیم قرآنی نزدیک می شویم؛ حالا اینها را بدانیم و از متن قرآن و آن «ذکر» برکنار باشیم؟! ازهم اکنون خودتان را تعدیل بفرمایید، جوان هستید، قریب العهد به مبدأ هستید، بعدها در ادامه زندگی کارمشکل می شود...» (15)

قرآن حكیم است

انسان كامل باید در قرآن و انسان تعقل كند، قرآن را سفره پرنعمت رحمت رحیمیه الهى و وقف خاص انسان یابد، هم آن را بى پایان یابد كه كتاب الله است.

چرا كه قرآن، حروف آن: اسرار؛ كلمات آن: جوامع كلم؛ آیات آن: خزائن؛ سوره هاى آن: مدائن حكم؛ مدخل آن باب رحمت: بسم الله الرحمن الرحیم؛ وقف خاص مخلوق فى احسن تقویم؛ واقف آن: رحمن و موقوف علیه آن: انسان است.

قرآن حكیم است و آیات او حكمت، و حكمتْ بهشت است و درجات بهشت به عدد آیات قرآنند؛ و جایى كه حكمت اندوخته است، شهر بهشت است؛ و ولایت در این شهر، آرى ولایت بهشت است، ولایت زبان قرآن است، ولایت معیار و مكیال انسان سنج است و میزان تقویم و تقدیر ارزش انسانهاست.

پس هر كس صحیفه وجود خود را مطالعه كند كه تا چه پایه قرآن است. یعنى مدینه حكمت و شهر بهشت است.» (16)


  پی نوشت ها:

(1)   انسان و قرآن

(2)   رک: تفسیر الصافی، ج1، ص30

(3)   رک: ابن بابویه، معانی الأخبار، ص259

(4)   عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص107

(5)   پندهای حکیمانه، عباس عزیزی، ج3

(6)   داستانهاى عارفانه، ج2

(7)   أمالی الصدوق، ص359

(8)   امالى شیخ صدوق- ترجمه كمره‏اى، ص359، مجلس پنجاه و هفتم

(9)   منبع: هزار و یک نکته

(10)  الكافی، ج2، ص606، باب فضل حامل القرآن

(11) اصول كافى- ترجمه مصطفوى، ج4، ص409

(12) منبع: هزار و یک نکته، ص102

(13)  سوره ص، آیه 1

(14)   سوره الحجر، آیه 9

(15)   شرح اشارات وتنبیهات ابن سینا، نمط ششم، حضرت علّامه حسن زاده آملی

(16)   به نقل از وبلاگ علامه حسن زاده

تهیه و فرآوری : حامد رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان