تبیان، دستیار زندگی
حکیم سنایی برپایه قرآن کریم، سیمای مرگ و حیات را، در ابعاد گسترده آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. از نگاه حکیم، مرگ در بعد اختیاری، بهترین مصداق «موتوا قبل آن تموتوا» است. و در بعد حکیمانه«یکی را برگ و برای دیگری، هلاکت دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرگ حکیمانه در حدیقه سنایی

قسمت اول، قسمت دوم:


حکیم سنایی برپایه قرآن کریم، سیمای مرگ و حیات را، در ابعاد گسترده آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. از نگاه حکیم، مرگ در بعد اختیاری، بهترین مصداق «موتوا قبل آن تموتوا» است. و در بعد حکیمانه، از پدیده های نظام احسن هستی که «یکی را برگ و برای دیگری، هلاکت» دارد.


در قسمت پیش خواندید از نظر حکیم سنایی، مرگ پایان زندگی نیست؛ بلکه دروازه زندگی ابدی و جاودانه است. هدف از زندگی دنیا جز این نیست که انسان را برای یک زندگانی کاملتر و ابدی آماده کنند و حال در ادامه ....

مرگ

مرگ حکیمانه

بیشترین تحلیل مرگ در اشعار سنایی بویژه حدیقه اش، مبتنی بر باورهای حکیمانه در مقایسه با میل عارفانه و دینی محض است یا به عبارت دیگر در اندیشه سنایی، اصولا حلقه های مرگ با حکمت، بهتر از ابزارهای دیگر گشوده می شود. (زرقانی، 1378، 141)

سنایی به نگاه حکیمانه به مرگ، تمثیل زیبایی کشتی را بیان می کند که مردمان اعم از توانگر و درویش، بر کشتی زندگی سوار شده اند و کشتی بی عنایت به خواست مسافران، مسیر خود را طی می کند و به ساحل مرگ می رسد.

جان پذیران چه بی نوا چه به برگ

همه در کشتی اند و ساحل مرگ (همان: 420)

حکیم سنایی مرگ را جزئی از مجموعه نظام احسن می داند و اذعان می کند که مرگ برای یکی برگ و برای دیگر هلاک است. یکی را زهر و برای دیگری، پادزهر و شفابخش است.

مرگ این را هلاک و آن را برگ

زهر آن را غذا و این را مرگ (همان: 87)

نکته قابل توجهی که ایشان به مرگ از نگاه حکیمانه دارد، این است که خود مرگ هم، مرگی دارد و سرانجام از بین می رود.

گر ترا از حواس مرگ برید

مرگ هم مرگ خود بخواهد دید

هاون ار چند چیزها ساید

هم بسوده شود چو مرگ آید

مرگ اگر ریخت خون ماده و نر

هم بریزند خونش در محشر (همان: 425)

یکی از حکایت حکیمانه سنایی در بعد حکمت مرگ، داستان لقمان حکیم است که بی پرده در وصف مرگ آن هم در باب حکمت آن و پند بخشی به انسان نکاتی عمیق دارد و معتقد است که مرگ همه را در می یابد.

مرگ را چون شگرف و چالاک است

سوی ناپاک و پاک، ره پاک است (همان: 417)

انسان

اما انسان از روی غفلت یا دیگر عوارض روحی مانند حرص و حسد، در پی گذران زندگی است و بدون آنکه مهیای سفر آخرت شود از مرگ فارغ می نشیند و از عذاب و گرفتاریهای آن ایمن می ماند و توبه را به تسویف و تاخیر می اندازد در نتیجه جایگاهش در قعر سعیر می گردد.

حیات در حدیقه سنایی نیز جلوه های مختلفی دارد. در نگاه عارفان حیات و زندگی به معنای نفس کشیدن نیست بلکه زندگی به معنای تولد دوباره است، یعنی از حیات تیره نفسانی مردن و در عرصه فضیلت های اخلاقی و روانی متولد شدن. (زمانی، 1386: 188) یا به عبارت دیگر زندگی یعنی قبول اقبال محبوب (سجادی، 1386، 447) در نگاه سنایی حیات به دو بخش حیات مثبت و پسندیده و حیات بی ارزش و آلوده تقسیم می شود. آنجایی که حیات باعث دلبستگی به دنیا شود و انسان را از یاد خدا غافل سازد، آن

زندگی از نوع آلوده است و ارزش ماندن ندارد لذا مرگ بهتر از زندگی است:

زندگانی که نبودش حاصل

مرد عاقل در آن نبندد دل (همان: 721)

مرگ بهتر ززندگانی بد

نیست کاره زمرگ خود، به خرد (همان: 642)

زین حیاتم زخود ملال آمد

زندگانی مرا و بال آمد (همان: 722)

مبر این زندگی به صدر سعید

هم بدین جاش واگذار و بمیر (همان: 398)

انسان از روی غفلت یا دیگر عوارض روحی مانند حرص و حسد، در پی گذران زندگی است و بدون آنکه مهیای سفر آخرت شود از مرگ فارغ می نشیند و از عذاب و گرفتاریهای آن ایمن می ماند و توبه را به تسویف و تاخیر می اندازد در نتیجه جایگاهش در قعر سعیر می گردد

حیات پاک و پسندیده در سه صفت انسانی یعنی، جهاد، اطاعت از خدا و اخلاص خلق جای می گیرد و این زندگی است که باعث ترقی و کمال انسان می شود لذا در حکایت عمر و کعب از زبان عمر می خوانیم:

انسان

لیکن از بهر این سه خصلت را

می پسندم حیات و مهلت را

گفت عمر یکی که گه گاهی

در سبیل خدای هر راهی

می دویم و جهاد می جوییم

در ره غزو شاد می پوییم

دوم آن است کز پی طاعت

سر به سجده بریم هر ساعت

سیم آن کین جماعت مشتاق

که جلیس اند بی ریا و نفاق

گر نه بهر این سه حال بدی

زین حیاتم بسی ملال بدی (همان: 723)

دنیا و آخرت یکی از مباحث محوری اندیشه سنایی است. تصویری که حکیم از دنیا ارائه می دهد بیشتر دنیای مذموم است لذا آن را با تعبیری چون «خاکدانی پر از سگ و مردار» «بدترین خصم» و «زال بی معنی» معرفی می کند و البته در جاهایی دنیا را به واعظی تشبیه می نماید که به مخاطبان خود پند می دهد که از من حذر کنید:

هر زمان گوید اهل دنیا را

جفت بلوی و فرد مولی را

و ای آن گو زمن حذر نکند

در طلب کردنم نظر نکند(حدیقه: 134)

یا در جایی دنیا را به کتابی مانند می کند که «پند و بند» در خود دارد، با این تفاوت که حکیمان از آن پند می گیرند و لئیمان به بندش گرفتار می شوند.

چون کتابی است صورت عالم

کان درویست «بند و پند» به هم

صورتش بر تن لئیمان بند

صفتش در دل حکیمان پند (همان: 457)

در نگرش سنایی دنیایی که در برابر آخرت قرار گیرد و مانع سیر و سلوک انسانی شود. بدترین خصم انسان است که باید از آن پرهیز نمود.

هیچ خصمت بتر ز دنیا نیست

با که گویم که چشم بینا نیست (همان: 396)

در نگرش سنایی دنیا و آخرت دو ضد همدیگرند که باید دنیا را رها کرد و به آخرت رسید:

دین و دنیا دو ضد یکدیگرند

هر کجا دین بود درم نخرند (همان: 369)

هر دو نبود به هم یکی بگذار

زان سرای نفیس دست مدار (همان: 393)

کاین سرای بقا برای تو است

وین سرای فنا نه جای تو است

آن سرای بقا تراست معد

یوم بگذار و جان کن از پی غد (همان: 72)

در قرآن دنیا با دو نگرش متفاوت تصویر می شود یکی دنیای ممدوح که انسان از آن عبرت می گیرد و آن نردبانی می سازد تا به کمال انسانی برسد که در تعبیر امام علی(ع) «من ابصر بها بصرته» هر که به وسیله دنیا نگاه کند، دنیا بینایش گرداند. (نهج البلاغه، خ82)

دیگری دنیای مذموم که انسان بدان دل می بندد و جلوه های فریبنده آن را درنمی یابد و در نهایت از خدا غافل می شود «و من ابصر الیها اعمته» هر که به دنیا بنگرد دنیا کورش می سازد.(همان: خ82)

چراغ روشن

نتیجه گیری

حکیم سنایی برپایه قرآن کریم، سیمای مرگ و حیات را، در ابعاد گسترده آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. از نگاه حکیم، مرگ در بعد اختیاری، بهترین مصداق «موتوا قبل آن تموتوا» است. و در بعد حکیمانه، از پدیده های نظام احسن هستی که «یکی را برگ و برای دیگری، هلاکت» دارد.

حیات و زندگی، از دیدگاه قرآن، با دو عنوان کلی حیات طیبه و حیات ذمیمه، تصویر می شود. حیات پاک، مبنای یاد و معرفت الهی، و حیات ناپاک،

زیربنای غفلت از حق است. از نگاه سنایی نیز که برگرفته از قرآن کریم است، حیات پاک، همان جهاد، اطاعت از خداوند و اخلاص خلق و حیات ذمیم، دلبستگی به دنیا و بی خبری از خداست.

دنیا و آخرت که به نوعی با موضوع مرگ و حیات، پیوند می خورند، از موضوعات محوری قرآن است که بر اندیشه سنایی، تأثیر می گذارد و با دو تصویر کلی دنیای ممدوح و دنیای مذموم جلوه می کند. اگر چه، از نظر قرآن آخرت بر دنیا برتری می یابد.

نگاه سنایی به دنیا دو گانه است. یکی دنیایی که در مقابل آخرت، قرار می گیرد و مانع مدارج عالی سالک تا فنا و بقا می گردد. در نتیجه، بدترین خصم انسان می شود. دیگر، دنیایی که، به کتابی مانند شده، که در آن، پند و اندرز، فراوان است و انسان را دائم، از خود، پرهیز می دهد؛ «جهان هرمان همی گوید، که دل در مانبندی به» و البته، در نگاه سنایی نیز، آخرت بر دنیا، برتری دارد. و او بدبخت را کسی می داند که دنیا بخواهد، و از سرای نفیس آخرت، دست بکشد.

بخش ادبیات تبیان


منبع: روزنامه کیهان