تبیان، دستیار زندگی
دکتر کامل احمدنژاد در درس گفتارهایی درباره نظامی گفت: درباره سابقه تاریخی داستان «لیلی و مجنون» جستجو کرده اند که آیا خود داستان حقیقت داشته، یا افسانه بوده است و به این نتیجه رسیده اند که واقعیت داشته و در اوایل قرن اول هجری اتفاق افتاده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«لیلی و مجنون» حقیقت داشته است


 دکتر کامل احمدنژاد در درس گفتارهایی درباره نظامی گفت: درباره سابقه تاریخی داستان «لیلی و مجنون» جستجو کرده اند که آیا خود داستان حقیقت داشته، یا افسانه بوده است و به این نتیجه رسیده اند که واقعیت داشته و در اوایل قرن اول هجری اتفاق افتاده است.


«لیلی و مجنون» حقیقت داشته است

دکتر کامل احمدنژاد در درس‌گفتارهایی درباره‌ نظامی که در شهر کتاب مرکزی برگزار شد به بررسی و تحلیل منظومه‌ لیلی و مجنون پرداخت و زیبایی‌های زبانی و غنای درونی این اثر ارزشمند نظامی را بازخوانی کرد.

لیلی و مجنون سومین منظومه نظامی است که بیش از 4000 بیت دارد و موضوع آن عشق مجنون به لیلی که عشق توام با عفت است. نظامی این اثر را نیز همانند سایر آثارش می‌ستاید و آن را بحر روان لقب می‌دهد. هم زیبایی ظاهر و هم غنای باطن‌اش را ستوده و می‌گوید که تاکنون کسی چنین اثری خلق نکرده است.

دکتر کامل احمدنژاد در ادامه سخنانش گفت: شاعرانی وجود دارند که سخن آنها خواننده را شگفت زده می کند؛ تا بدان حد که می توان شعر آنها را نوعی جادوی کلام دانست. یکی از آن شاعران، نظامی است و یکی از منظومه های زیبای او، «لیلی و مجنون». «لیلی و مجنون» او چنان هنرمندانه به نظم درآمده است که هر خواننده ای را جذب می کند و تحت تاثیر قرار می دهد. این منظومه در چهار هزار بیت، در سال 584 قمری سروده شده است، چنان که خود نظامی می گوید: «این چار هزار بیت اکثر/ شد گفته به چار ماه کمتر».

وی افزود: تا پیش از نظامی، جز «تحفة العراقین» خاقانی، منظومه ای را نمی شناسیم که به وزن «لیلی و مجنون» سروده شده باشد اما پس از نظامی، ده ها شاعر به تقلید از او می پردازند. 37 شاعر به زبان فارسی و شاعران متعددی به زبان ُترکی برای «لیلی و مجنون» نظیره ساخته اند. اولین شاعر فارسی گوی مقلد نظامی هم امیرخسرو دهلوی است.

نظیره گویی شاعران پس از نظامی

این مدرس دانشگاه یادآور شد: نظامی برای سرودن «پنج گنج» خود، سی سال عمر صرف کرد اما امیرخسرو فقط در 3 سال این کار را انجام داد. البته عمق اندیشه نظامی را هرگز در نزد امیر خسرو نمی توان یافت. مکتبی شیرازی هم از مقلدین موفق نظامی بوده است.

وی خاطرنشان کرد: بین شاعران ُترک زبان هم نظامی مقلدینی داشته است. یکی از مقلدان خوب او امیرعلی شیر نوایی، وزیر و شاعر و ادب دوست، بود اما از همه بهتر فضولی بغدادی است که در کار نظیره گویی نظامی، بسیار موفق بوده است. حتی شهرت نظیره های فضولی تا به روزگار ما هم ادامه داشته و ده ها اُپرا از روی آن ساخته شده است.

احمدنژاد یادآور شد: این را هم بگویم که شاعر بزرگی مانند حافظ هم به نظامی توجه داشته است؛ هرچند حافظ بیشتر به خاقانی نظر داشته اما یک جا در دیوانش از نظامی نام می برد و خود را با او مقایسه می کند: «چو سلک ُدر خوشاب است شعر نغز تو حافظ/ که گاه لطف سبق می برد ز نظم نظامی». حافظ می گوید که حتی از بهترین شاعران، یعنی نظامی، هم بهترم.

عشق مجنون را باید در شمار عشق های عفت جویانه دانست. این گونه عشق در برابر عشق های لذت جویانه قرار می گیرد. پرسش اینجاست که چرا چنین عشق رقیق و طغیانی که بسیار هم همراه با عفت و پاکدامنی است، برای مجنون به وجود آمده است؟

تحقیقات «کراشفسکی» درباره حقیقت داستان «لیلی و مجنون»

وی به پیشینه تاریخی داستان «لیلی و مجنون» اشاره کرد و گفت: درباره سابقه تاریخی داستان «لیلی و مجنون» جستجو کرده اند که آیا خود داستان حقیقت داشته، یا افسانه بوده است؟ و به این نتیجه رسیده اند که واقعیت داشته و در اوایل قرن اول هجری اتفاق افتاده است. این را یکی از محققان اهل لیتوانی به نام «کراشفسکی» تحقیق کرده است.

وی افزود: تایید حرف او این است که دیوان مجنون چاپ شده و به همان الگو، داستانی ساخته اند. این دیوان حتی در ایران هم چاپ شده است. در قدیمی ترین نسخه خطی دیوان مجنون، این گونه آمده که شخصی به نام «ابوبکر والبی» آن اشعار را جمع آوری کرده و شرح حال مختصری هم برای مجنون نوشته است.

احمدنژاد یادآور شد: البته این را باید دانست که والبی، 50 ، 60 سالی پیش از نظامی بوده است. غیر از این، تا آنجا که جستجو کرده ام، تنها در «الفهرست» ابن الندیم یک بار نام مجنون آمده است. بیشتر از این خبری از او نداریم تا آن که نظامی، به خواهش شروانشاه اخستان، تصمیم می گیرد که داستان عشق مجنون را به نظم بکشد.

وی افزود: عشق مجنون را باید در شمار عشق های عفت جویانه دانست. این گونه عشق در برابر عشق های لذت جویانه قرار می گیرد. پرسش اینجاست که چرا چنین عشق رقیق و طغیانی که بسیار هم همراه با عفت و پاکدامنی است، برای مجنون به وجود آمده است؟

«طه حسین» بحثی را پیش کشیده و گفته است که قبیله بنی عامر، یعنی همان قبیله ای که مجنون از میان آنها برخاست، در تنگدستی به سر می بردند. آن طغیان های سرکشانه عشقی مجنون، چنین ریشه اجتماعی داشته است. این را هم بیافزاییم که در آثار پراکنده اعراب اشاره هایی به عشق مجنون شده است. مثلا در «الاغانی» برخی اشاره ها وجود دارد اما پیش از نظامی، نه در میان اعراب و نه در نزد ایرانیان، چنین داستانی با این طول و تفصیل، وجود نداشته است.

پایان داستان هم بسیار غم انگیز است. مجنون بر سر مزار لیلی می نشیند و آخرین شعرهایش را در مرگ او می گوید و همان جا جان می سپارد.

باورهای نظامی و روشن اندیشی او

وی افزود: می دانیم که نظامی شافعی مذهب بود و بسیار هم متعصب اما در منظومه های خود این تعصب و تعبد را راه نداده است. «گوته» شاعر آلمانی می گوید که نظامی به دنبال کمال مطلوب بود و «براون» هم گفته است که من تعجب می کنم که چگونه تعبد و روشنفکری در نظامی جمع شده است.

احمدنژاد گفت: به هر حال نظامی با آن که فرد معتقد و دینداری بوده اما بسیار هم روشنفکر بوده است. او حرف هایی درباره زندگی خصوصی اش گفته که چنان سخنانی را در نزد شاعران دیگر نمی بینیم. دکتر زرین کوب معتقد بود که از این دیدگاه، هیچکدام از شاعران دیگر ایران را نمی توان با نظامی مقایسه کرد.

وی افزود: داستان «لیلی و مجنون» قصه دلدادگی دو جوان از دو قبیله عرب است. کش و قوس های بسیاری اتفاق می افتد و اتفاقات عجیب و غریبی پیش می آید؛ تا بدان حد که مجنون از جامعه می بُرد و به کوه و بیابان پناه می برد. اندرز دیگران هم در او هیچ تاثیری ندارد. مجنون در آن سرگردانی ها، گاه با آسمان و گاه با جانوران خطاب می کند و سخن می گوید و همین زمینه ساز پدید آمدن داستان هایی می شود.

مثل داستان «رهانیدن مجنون آهوان را از دام صیاد» که با این بیت ها آغاز می شود: «سازنده ارغنون این ساز/ از پرده چنین برآرد آواز؛ کآن مرغ به کام نارسیده / از نوفلیان چو شد بریده؛ می خواند سرود بی وفایی/ بر نوفل و آن خلاف رایی؛ با هر دمنی از آن ولایت/ می کرد ز بخت بد شکایت؛ می رفت سرشک ریز و رنجور/ انداخته دید دامی از دور». که نشان از سرگشتگی ها و دربه دری های مجنون دارد.

وی افزود: پایان داستان هم بسیار غم انگیز است. مجنون بر سر مزار لیلی می نشیند و آخرین شعرهایش را در مرگ او می گوید و همان جا جان می سپارد. نظامی در مرگ لیلی گفته است: «شرط است که وقت برگ ریزان/ خونابه شود ز برگ ریزان؛ چون باد مخالف آید از دور/ افتادن برگ هست معذور؛ کآنان که ز غرقه می گریزند/ ز اندیشه باد رخت خیزند؛ لیلی ز سریر سربلندی/ افتاد به چاه دردمندی؛ شد بدر مهیش چون هلالی/ و آن سرو سهیش چون خیالی؛ زآن روز که یار از او جدا شد/ سروش ز گداختن گیا شد»

بخش ادبیات تبیان


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)